دبیر کارگروه اخلاق کاربردی مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه اگر برای تنظیم هر نظام اخلاقی شرائط و ویژگیهای فرهنگی و بومی آن جامعه را در نظر گیریم، به آن معناست که ما در حوزه اخلاق مطلق‌گرا نیستیم، گفت: در این صورت اخلاق را تنها برای تأمین منابع و خواسته‌­های یک جامعه غیر از جوامع دیگر می‌خواهیم.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام دکتر محمدرسول ایمانی خوشخو، دکترای ادیان و عرفان و دبیر کارگروه اخلاق کاربردی در موسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) به چند سؤال در حوزه اخلاق پاسخ داده است که اکنون از نظر شما می گذرد.

*آیا می توان گفت که یک مکتب یا نظریه اخلاقی برای یک جامعه بهتر از جامعه دیگر است؟

پاسخ به این سؤال متوقف بر اتخاذ موضوع در مورد مسئله بنیادی دیگری است که در حوزه فلسفه اخلاق مطرح است و آن بحث نسبیت یا عدم نسبیت اصول و هنجارهای اخلاقی است. برخی نظریه‌های اخلاقی که ملاک خوب و بد را به طور کلی خواست، سلیقه و طبع انسانی معرفی می‌کنند، از واقعیت نداشتن هنجارهای اخلاقی سخن گفته و در نتیجه نسبیت این اصول را پذیرفته‌اند.

نتیجه قهری چنین دیدگاهی آن خواهد شد که آنچه در یک جامعه ارزش و خیر اخلاقی شناخته می شود ممکن است در جامعه دیگر، ناپسند و زشت قلمداد شود و هیچ هنجار اخلاقی مطلقی را نمی توان یافت که بر اساس آن رفتارهای انسانی در جوامع مختلف را سنجید. اگر رویکرد ما به اخلاق و اصول و هنجارهای آن چنین باشد، طبیعتا صدور حکم در مورد خوب یا بد بودن یک عمل منوط به در نظر گرفتن شرائط و اقتضائات فراوانی از جمله بافت فرهنگی و باورهای بومی منطقه یا جامعه ای که آن رفتار در آن صورت گرفته خواهد بود.

به طور مثال اگر در یک جامعه دینی ارتباط یک جنس یا جنس مخالف در چهارچوب خاصی تعریف می شود و مرزهای اخلاقی مشخصی برای آن قرار داده می شود و تعدی از آن حدود غیراخلاقی قلمداد می­ گردد، لزوما نباید این مرزها را برای یک جامعه سکولار نیز پذیرفت. اما اگر ما در حوزه اخلاق مطلق‌گرا باشیم و منشأ ارزش‌های اخلاقی را اموری واقعی قلمداد کنیم، آنگاه باید از اصول اخلاق جهان‌شمولی صحبت کنیم که ریشه در فطرت انسانی دارد و از جامعه‌ای به جامعه دیگر تفاوت نمی‌کند. در نتیجه نمی‌توان از بهتر بودن یک نظام اخلاقی برای یک جامعه نسبت به جامعه دیگر سخن گفت.

*هنری سیجویک معتقد است که برای نمونه حتی اگر افراد یک جامعه نظریه فایده‌گرایی اخلاقی را به کار ببرند باز این نظریه، یک نظریه اخلاقی خوب نیست. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

نظریه «هنری سیجویک»، در حقیقت تقریری از نظریه سودگرایی در اخلاق است که عملی را اخلاقی معرفی می کند که بیشترین سود را برای خود فرد و دیگران به همراه بیاورد. با این حال وی بر جنبه سود شخصی تأکید می ورزد ولی به هرحال از این جهت که ملاک ارزش اخلاقی را تنها سود و نفع شخصی معرفی می کند با سودگرایان نقطه اشتراک فراوانی دارد. آنچه از دیدگاه های هنری سیجویک بر می ­آید و به یکی از آنها در سؤال خود شما نیز اشاره شد آن است که وی نسبیت را در حوزه اخلاق پذیرفته است و اساساً نتیجه منطقی دیدگاه وی در قرار دادن نفع شخص به عنوان ملاک ارزش اخلاقی، نسبیت ارزش­های اخلاق خواهد شد.

اگر نسبیت اصول و هنجارهای اخلاقی در نظر ما دیدگاهی موجه باشد، آنگاه با نظر هنری سیجویک، توافقی همدلانه می­ توانیم داشته باشیم اما اگر در حوزه فرا اخلاق اثبات کردیم که اصول اخلاقی ریشه در متن واقع دارند و بایدها و نبایدها تابع هست‌ها و نیست‌ها هستند، آن‌گاه باید از یک نظام اخلاقی ثابت و فراگیری صحبت کنیم که در همه جوامع انسانی قابل اجراست و تضمین کننده سعادت اخلاقی برای همه انسانها می­ باشد. بنابراین هرگونه اظهار نظر در مورد صحت و سقم دیدگاه ایشان مبتنی بر اتخاذ موضوع در مورد ملاک ارزشهای اخلاقی در فرا اخلاق است.

*به نظر شما طرح یک نظریه اخلاقی در یک جامعه مستلزم توجه به چه عواملی است؟

به نظر بنده طرح این پرسش به این شکل اساساً با اشکالاتی روبروست و یا بهتر است بگوئیم مبتنی بر غیرواقع‌گرایی در اخلاق است. اینکه ما برای تنظیم هر نظام اخلاقی شرائط و ویژگیهای فرهنگی و بومی آن جامعه را در نظر گیریم، به آن معناست که ما در حوزه اخلاق مطلق‌گرا نیستیم و اخلاق را تنها برای تأمین منابع و خواسته‌­های یک جامعه غیر از جوامع دیگر می‌خواهیم. تنها این هنگام است که نوبت به بحث از در نظر گرفتن شرائط و عوامل محیطی و بیرونی می­‌رسد.

به طور مثال ممکن است گفته شود وقتی ما می خواهیم در مورد اخلاقی یا غیراخلاقی بودن هم‌جنس‌­گرایی قضاوت کنیم، باید اول ببینیم هم‌جنس‌­گرایی در کدام جامعه مد نظر است چه بسا در جامعه ای عوامل فرهنگی آن جامعه به گونه ­ای است که این پدیده متضمن سود و منفعت فردی و اجتماعی باشد و در جامعه دیگر نباشد. اما اگر ما از یک نظام اخلاقی مطلق‌گرا و واقع‌گرا مثل نظام اخلاقی اسلام طرفداری می کنیم، آن گاه اصول اخلاقی آن تابع خواست یا شرائط یا عوامل بیرونی نیست تا حکم اخلاقی هنجارهای آن از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت کند. بلکه در تنظیم منشور اخلاقی برای هر جامعه خرد و کلان با مقابل نهادن اصول اولیه اخلاقی، درباره موارد جزئی‌تر که حکم اخلاقی آنها مشخص نیست باید دست به اجتهاد اخلاق زد و حکم آنرا استخراج کرد. امر مهمی که در حوزه فعالیت فلاسفه اخلاق کاربردی است و خود بحث خاص خود را دارد.