اقسام نفس
روح آدمی قابل هرگونه پرورش و تربیت و یا انحراف و کجروی است، همان طور که در بحث تزکیه نفس گفته میشود هرکس میتواند روح خود را از آلودگیها بر کنار داشته و آن را به سوی مرتبه کمال رهنمون سازد هر کودکی در اوایل زندگی خود چگونه دارای روحی ساده و بیآلایش است و به مرور زمان با برخورد به عوالم گوناگون یا جهت انحراف را میپیماید و یا در طریق صلاح و نیکویی قدم میگذارد. چون نیرو و قدرت نفس از زمانی آغاز به کار می کند که نوجوانان ممیّز کارهای خوب و بد خود بوده و صاحب اختیار و مکتب باشد.
نفوس ممدوحه در قرآن
نفس بذاته واحد است و هر فردی واجد یک نفس است؛ ولی چون نفس متأثر از عوامل مختلف است و انسان هم موجودی است مختار که در واقع خود مدیر و مدبّر امور است حیات خود در طول اراده خداست و نفس هم دارای دو جهت است که یکی روی به سوی نور عالم علوی دارد و دیگر جهت به عالم طبیعت (دنیا) متمایل است. طبیعی است که چنین نفسی دارای حالات گوناگون باشد و برای هر یک از آن حالات در قرآن کریم نامی خاص وضع شده است. در اینجا به هریک از حالات نفس اشارهای خواهد شد
نفس مطمئنه:
این مرحله طمأنینه و سکینه قلبی است که در حدّ اعلای آن اولیاء ﷲ و ائمه معصومین از آن برخورد دارند از این نفس برتر و بالاتر در قرآن کریم نفسی را نمیشناسیم. نفس مطمئنه نقطه اوج عزّت نفس انسانی است. در بین مراحل مختلف نفس انسانی فقط مطمئنه مورد خطاب مستقیم در قرآن کریم واقع شده است.
یا ایّتها النـفـسُ المطمئنّةُ ارجعی اِلی ربک راضیةً مرضیةً
نفس ملهمه:
یکی دیگر از حالات نفس که در نزد خداوند تعالی پسندیده مرضی درگاه اوست نفس ملهمه میباشد، نفس زکیه ملهمه موجب فلاح و رستگاری است.
و نفس و ما سَوﱠیـ̍ها فاَلـهَمَها فجورَها و تَقـویها قد افـلَحَ مَن زَکّیهـ̍او سوگند به نفس انسان و آنکه آن را سامان داد... به راستی هرکس آنرا پاکیزه داشت رستگار شد.
آیات فوق حاکی از داشتن زمینه پذیرش زیبایی و زشتی یعنی جهات دوگانه نفس انسان است. از این نفس به زکیه میتوان تعبیر کرد.
این اصطلاح مذهبی است که عرفا و فلاسفه اسلام به کار دارند. نفس انسان در مقام تلألو نور قلب از غیب برای اطهار کمال آن و ادراک قدرت عاقله به وخامت عاقبت و فساد احوال آن، نفس لوامه گویند.
صفا ت و ویژگیهای نفوس ممدوحه در قرآن
سلیم:
گرچه در قرآن کریم نفس سلیم به صراحت نیامده، ولی قلب سلیم فراوان در قرآن تکرار شده است. همان طور که گفته شد کلمه قلب در قرآن از جمله کلماتی است که مترادف روح و نفس انسان است.
یَومَ لایَنـفَعُ مالٌ و لابنُونَ اِلّا مَن اَتَی ﷲَ بِقَلـبٍ سَلیمٍ روزی که مال و پسران سود ندهد، مگر آنکه کسی دل پاک و پیراسته از شک و ریب به نزد خداوند آورد.
در روایات آمده که:
اَلـقَلـبُ سَلیمُ الـذی یُلـقَی رَبـﮫُ و لَیـسَ فیه اَحَدٌ سِواهُ قلب سلیم آن قلبی است که خدای خویش را ملاقات میکند در حالی که احدی غیر از خدایش را در آنجا راه نداده است.
مهتدی:
چون کتاب خدا جزء برای هدایت خلق نازل نشده است، لذا هرکس که زمینه هدایت را در خود فراهم سازد خداوند هم قلب و نفس او را هدایت خواهد کرد و آن نفس را برای پذیرش احکام، اوامر الهی و راهنماییهای پیشوایان دین مستعد و مهیّا خواهد ساخت.
سوره تغابن(آیه11):
و من یُؤمِن باﷲِ یَهـدِ قَلـبَه هرکس به خداوند ایمان آورد، خداوند قلب و نفس او را هدایت مینماید.
چون شرط هدایت قلب ایمان به خداست، و یا ایمان به خدا عامل هدایت قلب است، پس این قلب و نفس در مرحلهای قرار دارد که مورد عنایت و الطاف حق تعالی̍ است.
منیب:
از صفات و ویژگیهای نفس لوِامه است که بعد از ارتکاب معاصی و ملامت نفس لوّامه در درون فرد ایجاد میگردد، به طوری که صاحب آنرا به تضرّع به درگاه خدا میکشاند. راغب میگوید:
و الـی اِ نابَةُ اِلی ﷲِ الرﱡجُوعُ اِلَیهِ بالتـوبَةِ و اخـلاصِ العَمَلِ
انابه به سوی خدای تعالی عبارت از برگشت به سوی خدای با توبه به عمل خالص از شک وریب و ریا است.
قلب و نفس که حالات انبه بر آن عارض گردد و لطیف و پاک خواهد شد بهطوری که لطافت و رقّت آن جنّت و نعمات الهی را در آخرت و سلام و تحیّات ذات حق را برای صاحب خود به ارمغان میآورد.
من خَشِیَ الرحمن بالغیب و جاءَ بقلبٍ اَدخُلُوها بِسَلامٍ ذلک یَومَ الخلود همان کسی که به نادیده از خداوند رحمان بیمناک باشد، و دلی پر انبت پیش آورد. گوییم به سلامت دامن و امانت وارد آن بهشت شوید، که این روز آغاز جاودانگی است.
نفوس مذمومه در قرآن
همین نفس که در قرآن بسیار به کرامت و شرافت و احترام از آن یاد شده، چنان مذمّت میگردد که صاحب آنرا به خانهای تشبیه کردهاند که سگها در آن بیت اسکان یافتهاند.
در تفسیر فرمایش رسول اکرم که فرمود:
و لـ̍ایَدخِلُ الـمَلـ̍ائِکةُ بیتاً فیه کَلـبُ فرشتگاه داخل خانهای که سگ در آن باشد نمیشوند.
نفس امّاره:
همان طوری که شناخت راه حق بدون راهنمایی مکتب وحی و استادی خاندان رسالت و نبوّت ممکن نیست، در شناخت باطل راه هموار و اشتیاق فراوان و حرکت در این راه آسانتر خواهد بود.
شدت دنیا طلبی در انسان که خود رأس هر خطیئهای است و اغوای شیطان که دشمن قسم خورده ماست.
قالَ فبعزﱠتِکَ لَاُغویَتـﱠهُم اجمَعیِنَ اَلّا عبادَکَ منهم المخلصین شیطان گفت پروردگارا به عزت تو قسم جزء بندگان مخلص تو و گرنه تمام خلق را گمراه خواهم کرد، و دامهایی دیگر عوامل مهّم میل نفس به سیّئات است.
قرآن کریم میفرماید:
و ما اُبَریءُ نفسی اِنﱠ النـفـسَ لَاَمّارَةٌ بالسـوءظِ اِلّا ما رَحِمَ رَبـیِ یوسف گفت: من هرگز نفس خویش را از عیب مبرّا نمیدانم، زیرا نفس امّاره انسان رابه کارهای زشت وامیدارد جز آنکه خدا به لطف خود بر من رحم کن.
صفات و ویژگیهای نفس امّاره
نفس مریض شنیدن سخن حق بر ذائقهاش تلخ است. همان طوری که عدم مراجعه بیمار به پزشک موجب تسلط مرض به بیمار خواهد شد، صاحبان نفوس مریض هرچه از طبیبان خود دوری گزینند بر شدّت مرض قلبی آنها افزوده خواهد شد.
فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ ﷲُ مَرَضاً و لهم عذابٌ اَلیمٌ قلوب و نفوس ایشان مریض است، پس خدا هم بر مرض قلبی آنها بیفزاید و آن ها راست عذاب دردناک.