خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: نشستهای «نقد اولیها»، گروه جدیدی از جلسات ادبی باشگاه کتاب فرهنگسرای ارسباران است که در آنها به نقد و بررسی آثار مجموعه داستان و رمان اول نویسندگان کشور پرداخته میشود. جلسات نقد داستانهای کوتاه فارسی با حضور حسین پاینده و جلسات بررسی جریاتهای ادبی و هنری با حضور امیرعلی نجومیان دو گروه نشستهایی بودند که برنامههای آنها به عنوان زیرمجموعههای باشگاه کتاب تهران سال گذشته در فرهنگسرای ارسباران برگزار شدند.
به این ترتیب سومین گروه از نشستهای ادبی باشگاه کتاب تهران با حضور امیرعلی نجومیان نویسنده، مترجم و منتقد ادبی زمستان سال گذشته کلید خورد و اولین جلسه آن 13 اسفند ماه 91 با موضوع نقد مجموعه داستان «آقای قاضی چه حکمی میدهید؟» نوشته فرحناز علیزاده برگزار شد. دومین نشست از این سری برنامهها هم شنبه 4 خردادماه امسال با محوریت نقد مجموعه داستان «سرهنگ تمام» نوشته آتوسا افشیننوید برگزار شد.
به بهانه برگزاری جلسات نقد اولیها، درباره این جلسات و همچنین موضوع نقد و تربیت منتقد گفتگویی با نجومیان داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید:
* مهر: آیا میتوان این جلسات را که به زودی شروع میشوند، ادامهای بر جلسات آشنایی با مکتبهای ادبی و هنری شما در باشگاه کتاب دانست یا کلا ماهیتی مستقل دارند؟
نشستهایی که از نیمه اسفند 1391 شروع شدند بر معرفی و نقد آثار نویسندگانی که کار نخست آنها به چاپ رسیده است، تمرکز دارد. همواره برایم به حاشیه کشیده شدن نویسندگان جوان و تازهکار در حوزه نقد مسئله نگرانکنندهای بود. در فرهنگسرای ارسباران فضایی فراهم شد که بتوانیم به این حوزه در ادبیات جدیتر بپردازیم. نکته دیگری که در این جلسات متفاوت از الگوهای معمول است این است که اثر ادبی یک ماه پیش در اختیار شرکتکنندگان قرار میگیرد تا با همفکری و شرکت فعال شرکتکنندگان مواجه باشیم. به عبارت دیگر، نه تنها در این نشستها به نویسندگان «اولی» توجه میکنیم، بلکه امیدوارم فضایی برای نقد هم برای منتقدان جوان فراهم کنیم. از این جهت که شرکتکنندگان در این نشستها پیشتر در نشستهای جریانهای ادبی و هنری شرکت کردهاند، میتوان نشست نویسندگان «اولی» را ادامه نشستهای جریانهای ادبی و هنری خواند.
تعریفتان از نقد ادبی چیست؟ ممکن است این سئوال کمی کلی و کلیشهای به نظر بیاید، اما برخی معتقدند صاحب نظران و صاحب قلمان با خواندن یک اثر و استفاده از تجربیات خود میتوانند نقد بنویسند. برخی هم معتقدند نقد کردن کار هر فردی نیست و حتما نیازمند بهره گیری از اصول آکادمیک و نظریههای اندیشمندان است؟ شما جزو کدام گروه هستید؟
نقد ادبی نه تنها برای جامعه و مخاطبان آن دلالتهای متفاوتی دارد بلکه منتقدان هم بر سر تعریف آن توافقی ندارند. دلیل این امر این است که هر تعریف از نقد ادبی بر اساس تعریف ما از ادبیات و نظریه ادبی بنا نهاده شده است. به عنوان نمونه، زمانی که نقدهای فرمالیستی، زبانشناختی، یا ساختگرا در نیمه نخست قرن بیست مطرح شدند، نقد هم تحلیلی علمی و عینی شمرده میشد. اما زمانی که نظریههای ادبی به سوی جایگاه فرهنگ و ایدئولوژی در فهم، درک و قضاوت آن تمرکز کردند، نقد هم تعریفی شخصیتر، آمیخته با دنیای ایدئولوژیک خواننده پیدا کرد. باز برای نمونه دیگر، زمانی که نظریه ادبی و به طور کلی اندیشه فلسفی بر اساس تفکر روشنگری به عاملیت انسانی برای خلق جهان خود بر روی زمین باور داشت، نویسنده اثر ادبی همه چیز بود و غایت نقد هم دریافت دنیا و نیتهای نویسنده بود. اما زمانی که فلسفه به سوی پدیدارشناسی و نظریههای هرمنوتیک و دریافت پیش رفت، نقد هم به سوی دنیای خواننده سوگیری کرد. اینها که گفتم تنها چند نمونه از نمونههای بسیار تعریف نقد بود. پس تعریف نقد همواره به فضای گفتمانی بستگی دارد.
اما اینکه نقد باید آکادمیک باشد یا خیر، من گمان میکنم که نقد ادبی هم مانند هر حوزه دیگر دانش بشری روششناسی خود را دارد و آن را در مسیری آکادمیک باید فراگرفت. اما در عین حال باید توجه داشت که فضای آکادمیک همواره درگیر ارزشگذاریها و باورهای ایدئولوژیک بوده و هست. پس این نگاه پیشداورانه سبب میشود که دانشگاه نتواند توانش خود را در توسعه نقد ادبی به فعل درآورد و اینجاست که رسانهها، صنعت نشر و نهادهای آموزشی خارج از دانشگاه نقش مهمی پیدا میکنند.
آیا به صرف آشنایی با نظریات و تئوریهای اندیشمندان بزرگ دنیا میتوان بر اثری نقد نوشت یا خیر؟
به هیچ وجه. فهم و درک عمیق از نظریهها البته پایه نقد است، ولی شرط کافی نیست. به گمان من، ما در ایران به مسئله روششناسی که حلقه گمشده میان نظریه و نقد عملی است توجه کمی کردهایم.
قرار است در قالب جلسات نقد اولیها، منتقدان جوان تربیت شوند. با توجه به سئوالات قبلی به نظر شما چگونه یک منتقد تربیت و ساخته میشود؟
به نظر من، پیش از هر چیز ایجاد فضایی برای جوانان برای طرح دیدگاههایشان درباره آثار ادبی قدم مهمی است. در کنار این مسئله من امیدوارم با دورههای آموزشی نقد ادبی که در هفت سال گذشته برگزار کردهام توانسته باشم گروهی را که با نظریات و روشها آشنایند وارد عرصه نقد کنم. نکته دیگر در جلساتی که پیش رو داریم این است که من به همراه مخاطبان جوان اثر ادبیِ مورد بحث وارد گفتگویی میشویم تا از ساختار سخنرانی منولوگ دور شویم.
کمی درباره برنامه و استراتژیهای خود در این جلسات بفرمائید.
همینطور که گفتم، هدف طرح آثار به حاشیه رانده شده است. آثاری که اگر با برخوردی مناسب و بر اساس اصول نظری دقیق مواجه شوند، به گمان من، میتوانند شروع خوبی برای جهشهای بزرگی در آینده باشند. بارها دیدهام که نویسندگانی با استعداد بالا، با هزار مشقت اثری را به چاپ میرسانند و آن اثر دیده نمیشود و نویسنده سرخورده، دیگر از تلاش خود برای نوشتن صرفنظر میکند.
من به همراه منتقدان جوانتر در این جلسات امیدواریم بتوانیم دیدگاههای خود را در چارچوب نظریههای ادبی طرح کنیم و به نویسنده این امکان را بدهیم که بازخورد خوب و عمیقی از اثرش داشته باشد. این جلسات برای انتقاد و طرح کاستیهای آثار نیست. این جلسات برای یاری دادن نویسنده است و طرح این باور که منتقد و نویسنده میتوانند باهم کار کنند، به هم یاری رسانند و از هم ترسی نداشته باشند.
آیا طبقهبندی خاصی در آموزش نقد دارید یا خیر؟ به عنوان مثال آیا برای نقد داستان کوتاه یا رمان با توجه به این که دو ژانر متفاوت هستند، دستورالعملهای خاصی را تدارک دیدهاید یا خیر.
این نشستها آموزش کلاسیک نقد ادبی نیستند. بیشتر شرکتکنندگان دانشجویان من در دورههای نقد ادبی یا جریانهای ادبی و هنری هستند، اما در این نشستها ما با نقد عملی کار را پیش میبریم و وقت را صرف طرح نظریهها نمیکنیم.
ارزیابی خودتان را هم از نقد ادبی و آثار ادبیات ایران و جهان در مطبوعات و رسانههای کشور بفرمائید.
نقد ادبی در ایران با مسائل و مشکلات بسیاری روبروست. اخیرا سخنرانیای درباره چالشهای پیش روی نقد ادبی در ایران داشتم که در سایت انجمن عملی نقد ادبی ایران درج شده است. برنامهریزی کلان در حوزه آموزش و نشر، ایجاد فضای گفتگو در حوزه نقد ادبی، و نزدیک کردن نظریههای مطرح در حوزه نقد ادبی به فضای گفتمانی ایران از جمله چالشهای پیش روی ماست.
-------------------------
گفتگو از صادق وفایی