از ديد قرآن مرگ هم عارض تن مي شود و هم عارض قلب، آنگاه كه رابطه روح با بدن گسسته گردد، مرگ تن پيش مي آيد، ولي هنگامي كه انسان از نظر تفكر و تعقل در درجه اي بسيار پايين جاي گيرد و براي سخنان حق گوش شنوا نداشته باشند، قلب او مي ميرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مرگ در زبان فارسي مترادف با واژه"موت" در زبان عربي است. موت به معناي از دست رفتن قدرت و توان چيزي است. گاه مرگ را براي بدن به كار مي برند و گاه براي روح. هنگامي كه آن را براي بدن به كار مي برند، مقصود اين است كه بدن هر نوع حركت و جنبش را از دست داده است. در حالي كه اگر مرگ را به روح نسبت دهند،مراد اين است كه روح، ابزار جسماني خود را از دست داده و در واقع نيستي در كار نيست و انتقال از مرحله اي به مرحله ديگري از زندگي است. بنابر اين كاربرد كلمه مرگ براي انسان به معناي آن است كه بدن او قابليت ابزار بودن خود را براي روح از دست داده و از هم جدا شده اند.

مرگ هاي دشوار و آسان
از قرآن و روايات بر مي آيد كه فرشتگان، جان همه انسانها را يكسان نمي گيرند، بلكه بعضي را با احترام و آساني و برخي ديگر را با خشونت و سختي. مرگ آسان غالبا براي صالحان و مومنان است. قرآن در اين باره در سوره نحل آيه 32 مي فرمايد؛ كساني كه فرشتگان "مرگ" روحشان را مي گيرند،در حالي كه پاك و پاكيزه اند به آنها مي گويند سلام بر شما وارد بهشت شويد،براي اعمالي كه انجام داديد. امام صادق(ع) نيز در اين باره مي فرمايد: مرگ براي مومن به سان بوييدن بوي خوش است كه به سبب خوشي آن به خواب سبك مي رود و همه دردها از او رخت بر مي بندد.

مرگ تن و قلب
از ديدگاه قرآن مرگ هم عارض تن مي شود و هم عارض قلب، آن گاه كه رابطه روح با بدن گسسته گردد، مرگ تن پيش مي آيد، ولي هنگامي كه انسان از نظر تفكر و تعقل در درجه اي بسيار پايين جاي گيرد و براي سخنان حق گوش شنوا نداشته باشند،قلب او مي ميرد. قرآن در اين باره در آيه 80 سوره نمل مي فرمايد؛ قطعا تو نمي تواني سخنت را به گوش مردگان برساني و نمي تواني كران را هنگامي كه روي بر مي گردانند و پشت مي كنند، فرا بخوانی.

مرگ فرد و جامعه
قرآن براي جامعه، همانند فرد، مرگ قائل است و مرگ جامعه بر اثر ظلم و ستم و گناه و نافرماني خدا پيش مي آيد. قرآن در اين باره در سوره اعراف آيه 37 مي فرمايد؛ براي هر امتي اجلي است كه چون فرا رسد نه ساعتي آن را پس اندازند و نه پيش وپروردگارت هرگز برآن نبوده كه شهرهايي را كه مردمش صالح اند،به ستم هلاك كند.

مرگ افتخارآميز
در ميان مرگها، گونه اي هست كه شايسته است انسان به آن افتخار كند و آن مرگ در راه خدا، برپايي قسط و عدل، فراگيري علم و دانش، كسب روزي حلال و كسب معارف الهي و....است. قرآن در سوره بقره آيه 154 مي فرمايد؛ كساني كه در راه خدا كشته مي شوند، مرده نخوانيد، آنان زندگانند ولي شما درك نمي كنيد.

توبه در حال مرگ
از ديدگاه قرآن هنگام مرگ، حجاب هاي مادي از ديدگان برداشته مي شود و آدمي مي تواند از سرنوشت خود در سراي ديگر آگاه گردد. از اين رو است كه نيكوكاران به استقبال مرگ مي روند، در حالي كه گناهكاران سخت پشيمان مي شوند و مي خواهند توبه كنند. بنابرآيات قرآن، توبه و ايمان در لحظه مرگ قبول نمي شود، زيرا توبه و ندامت در صورتي مايه كمال روح است كه فرد نادم به انجام گناه قادر باشد ولي آنگاه كه قدرت و توان از او سلب گرديده و جز يك راه پيش روي ندارد، ندامت حاكي از دگرگوني روحي نيست و اين نوع ندامت و توبه، با ندامتها و توبه هاي پيش از لحظات مرگ، اختلاف ماهوي دارد.

قرآن در سوره نساء، آيه 18 مي فرمايد و توبه كساني كه گناه مي كنند،تا وقتي مرگ يكي از ايشان در رسد، مي گويد اكنون توبه كردم،پذيرفته نيست.

همچنين از كافران و تبهكاران نقل مي كند كه چون مرگشان فرا مي رسد،آرزو مي كنند كه اي كاش به دنيا بر مي گشتيم و اعمال صالح انجام مي داديم،ولي آرزوي آنها بر آورده نمي شود. قرآن كريم نقل مي كند كه فرعون مصر به هنگام غرق شدن در دريا توبه و اظهار ايمان كرد، ولي خداوند توبه او را نپذيرفت.

از دستورهاي الهي است كه هر مسلماني هنگام مرگ درباره اموال خود، وصيت کند و دو شاهد عادل نيز بر وصيت شهادت دهند هر چند از نظر احاديث اسلامي شايسته است مسلمان شب كه مي خوابد و صيت او زير سرش باشد.

از لطف هاي خدا بر انسان اين است كه او از لحظه مرگ خود آگاه نيست.اگر انسان از زمان و مكان مرگ خود آگاه مي بود،سالها پيش از رسيدن لحظه مرگ غم و اندوه و سردي و خاموشي چنان بر او حكومت مي كرد كه هر نوع تلاش و حركتي را از او سلب مي نمود. اين ناآگاهي جنبه تربيتي دارد، زيرا گزينش راه درست آن گاه نشانه كمال روح به شمار مي آيد كه انسان احساس كند بر انجام و ترك فعل توانا است نه روزي كه آفتاب عمرخود را بر لب بام ببيند.جهل به زمان مرگ از جهت ديگرنيز مي توان در سازندگي روح انسان مفيد باشد.

اگر انسان از لحظه مرگ خود با خبر باشد، چه بسا روح عصيان و نافرماني خدا به اميد توبه در آخرين لحظات تقويت شود، ولي اگر زمان مرگ، براي انسان مجهول باشد، كمتر گناه مي كند، زيرا نمي تواند به خود اميد توبه در آينده بدهد. قرآن در اين باره درآيه 34،سوره لقمان مي فرمايد؛ هيچ انساني نمي داند در چه سرزميني خواهد مرد.