دکترحسن قنبری استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم در مورد پیدایش فلسفه های مضاف در ایران به خبرنگار مهر گفت: بحث پیدایش فلسفه های مضاف در مباحث فلسفی غرب است؛ یعنی در دوره جدید به واسطه پیدایش علم جدید و تقسیم علوم در دو سه قرن اخیر است وقتی که علوم پیشرفت کردند و از فلسفه به معنای کلی دانش جدا شدند بحثی مطرح شد که حالا جایگاه فلسفه در این علوم چه خواهد بود؟
وی افزود: لذا صحبت از فلسفه های مضاف به خصوص در قرن هیجدهم بعد از کانت شد که رفتند سراغ بحث هایی تحت عنوان فلسفه های مضاف. به طور کلی در فلسفه های مضاف بحث از مبانی علوم مختلف است، مثلاً فلسفه علم از مبانی و مبادی این علوم بحث می کند، فلسفه هنر، همینطور از مبانی فلسفه هنر و فلسفه دین از مبانی فلسفه دین بحث می کند و همینطور فلسفه های مضاف دیگر.
این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ و فلسفه در مورد ضرورت پرداختن به فلسفه های مضاف در ایران هم عنوان کرد: پیدایش فلسفه های مضاف در دوره اخیر بود. برای حضور فلسفه و بحث های فلسفی در زندگی روزمره فردی و اجتماعی می شود اینجور تبیین کرد که فلسفه باید در جای جای این زندگی راه داشته باشد. لذا سخن از فلسفه های مضاف پیش آمد و تا امروز هم همچنان ادامه دارد. اما در کشور ما چهار ، پنج دهه معمولاً از بحث های مطرح شده فلسفی غرب عقب تر هستیم، یعنی اگر در دنیای غرب این مباحث در یکصد و پنجاه یا یکصد سال گذشته سابقه دارد در کشور ما به چهار پنج دهه بیشتر نمی رسد. صحبت از فلسفه های مضاف یک مقدار کمی قبل از انقلاب شروع شد اما بیشتر بعد از انقلاب در فضای فکری فلسفی ما مطرح شد. ضرورتش هم در غرب کاملاً احساس می شد یعنی فلسفه می خواهد در جای جای زندگی مردم حضور داشته باشد لذا جزیی می شود و در یک مورد خاصی برجسته می شود. مثلاً در فلسفه دین سخن از رابطه دین و جامعه، اینکه آیا دین الهی است یا غیر الهی، خصوصی است یا غیر خصوصی، امری فردی است یا غیر فردی و این مباحث می شود. این بحث ها بایستی یک جا مطرح شوند و آن در فلسفه دین است. در فلسفه علم هم همینطور، رابطه علم با دین، با تکنولوژی با جامعه اینها باید در فلسفه علم مطرح شوند. در فلسفه اخلاق و سیاست هم همینطور است.
قنبری تصریح کرد: ولی در فضای فکری ما برای اینکه تصوری که از فلسفه وجود دارد هنوز یک تصور قدیمی است یعنی فلسفه را یک مابعدالطبیعه می شناسد یا به عنوان علم کلی در نظر می گیرد خیلی ضرورت و لزوم پرداختن به فلسفه های مضاف احساس نمی شود. یعنی فلسفه را در فضای زندگی فردی و اجتماعی مردم بیاوریم که این کار را نکردیم شاید بواسطه بحث هایی که در غرب مطرح بود در سه چهار دهه اخیر بحث فلسفه های مضاف در کشور ما بدینگونه مطرح شد و کم و بیش کتاب ها و مقالاتی در این خصوص نوشته شد حتی رشته هایی در دانشگاه ها تأسیس شد که خیلی نوپا هستند.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم درمورد اینکه کدامیک از فلسفه های مضاف در ایران اولویت دارند هم گفت: فلسفه علم و فلسفه دین. زیرا یکی از مباحث مهمی که در کشور مطرح است بحث بومی سازی علوم است. یعنی در مجامع مختلف صحبت می شود علم بومی داشته باشیم اینکه آیا می توان فیزیک یا شیمی یا ریاضی بومی داشت؟ از این بحث ها. برای تبیین این قصه که اساساً آیا علوم بومی می توانند باشند یا نه؟ باید در فلسفه علم بحث شود که مبنای اینگونه بحث ها در همین جا است. یا رابطه علم با دین، با تکنولوژی یا با جامعه اینها همه باید در فلسفه علم بحث شود. فلسفه دین هم همینطور بحث های روز ما که آیا دین خصوصی یا غیر خصوصی است، فردی است یا اجتماعی و آیا می تواند یک حکومت را اداره کند یا نه، بحث هایی است که خیلی با آنها سرو کار داریم که در یک جایی به نام فلسفه دین به آنها پرداخته می شود. البته فلسفه های مضاف دیگر هم ضرورت دارند مثل فلسفه اخلاق و فلسفه هنر ولی اولویت آنها در مرحله بعدی است.