دين نه تنها انسان را به حوزه خاصي از شناخت محدود نمي كند، بلكه افق بازتري را پيش روي او مي گشايد و عقل به تنهايي، توان نيل به اين مهم را ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، خوشبختانه انسان قرن بيست و يكم به نقش دين در حل بحرانها پي برده است و به سوي آن گرايش پيدا مي كند. آمارهاي اروپا و آمريكا درباره اقبال به دين گوياي اين مطلب است. بر اساس جديدترين پژوهش هاي جامعه شناختي چه در آفريقاي جنوبي و مكزيك كه نسبتا توسعه نيافته هستند، و چه در آمريكا، كه به لحاظ اقتصادی جز جوامع پيشرفته است، بيش از گذشته به وجود خدا ايمان دارند.

شايد بتوان روزگار ما را عصر بازگشت به دين ناميد. مكاتب بزرگ مادي گرايي و مادي نگري اکثرا شكست خورده اند و براي بشر رنج ديده امروز مجال تامل در معنويات و بازگشت به سنت هاي آسماني فراهم گرديده است.

شناخت، اعم از حسن عقل، شهود عرفاني و وحي الهي است. آدمي از طريق عقل، ضرورت وحي را اثبات  مي نمايد و وحي الهي، بسياري از حقايق زندگي انسان را روشن مي سازد و آموزه هاي وحياني نيز يا هماهنگ با عقل و يا مبتني برآنند و به اين لحاظ، تمامي آنها عقلاني اند. انسان با كمك دو بال عقل و وحي مي تواند به سعادت دنيوي و اخروي نايل گردد.

دين همواره پشتوانه استوار اخلاق بوده و هست. خدا خالق انسان، راهنما و بر اعمال او ناظر است. اوامر و نواهي خدا در قالب وحي براي سعادت آدمي به دست او رسيده اند و پيامبران الهي براي تحقق فضايل اخلاقي مبعوث شده اند. براي مومنان راستين، عشق و محبت به خدا، انگيزه عمل به دستورهاي الهي است. براي برخي كسان، پاداش و عقاب اخروي و تجسم اعمال در آخرت نيز انگيزه اي است براي عمل به دستورها و ميل به فضايل اخلاقي، زيرا چه بسا راستي، درستي، فداكاري، دستگيري از بينوايان و...با محروميت هاي مادي همراه مي گردد. تنها با همين انگيزه هاست كه مي توان به اين محروميت ها تن داد. اين انگيزه ها، منافاتي با خودمختاري آدمي ندارند. انسان از سر اختيار و عشق به دستورات الهي گردن مي نهد. البته حوزه اخلاق و فضايل انساني اعم از نداي وجدان و فطرت و دستورات انبيا الهي است.

امروزه،بر خي از مكاتب غير ديني و سكولار مي كوشند كه پشتوانه ديگري غير از خدا براي اخلاق فراهم سازند، ولي هيچ گاه در اين وادي موفق نبوده و نتوانسته اند فضايل اخلاقي را در جوامع حكمفرما كنند.

همچنین دين پشتوانه مستحكمي براي غلبه بر اضطراب هاي رواني است. بخش مهمي از عوامل روان پريشي ها و اضطراب ها، به استغنا از خدا و بي معنايي و بي هدفي زندگي بر مي گردد. انساني كه هستي خود را از خدا و بازگشت خود را به او مي داند و زندگي دنيا را محل آزمايش و ابتلا مي شمارد، آزمونگاهي كه خدا براي او فراهم كرده است و بعد از آزمايش به سراي جاويدان مي رود، ديگر زندگي را بي معنا نمي داند و براي همه حوادث، اعم از سختي ها و آساني ها و مشكلات و بيماري ها و خوشي ها توجيه مناسبي دارد. او هر گز براي آنچه از دست داده غمگين نمي شود و به آنچه دارد دلبستگي شديد ندارد.

قرآن كريم در سوره طه آيه 124 زندگي تنگ و سخت را معلول رويگرداني از خدا مي داند و مي فرمايد؛ وهر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگي تنگ خواهد داشت. و همچنين در سوره رعد آيه 28 مي فرمايد؛ آگاه باشيد كه با ياد خدا است كه دل ها آرام مي گيرد.

روانشناسي تجربي نيز به اثبات رسانده است كه دين و ايمان ديني در پيشگيري و درمان ناهنجاري هاي رواني بسيار موثر است. در نتيجه ما انسانها به دين نياز داريم و خدا نيز در زمانهاي مختلف براي هدايت انسانها و خروج آنها از تاريكي ها به نور، پيامبراني را فرستاده است كه آخرين آن پيامبر اسلام (ص) است.