خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: یازدهمین جشنواره ادبی قلم زرین، عصر فردا شنبه برگزیدگان خود را خواهد شناخت و به کارنامه کاری خود پایان خواهد داد. وجود بخی ابهامات و شائبهها پیرامون برگزاری این جایزه در سالهای اخیر خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا درباره این جایزه ادبی با رضا اسماعیلی، دبیر این جایزه که جدای از سابقه یک دوره دیگر دبیری در این جایزه از اعضای قدیمی انجمن قلم ایران نیز به شمار میآید به گفتگو بنشیند که حاصل آن در ادامه از نگاه شما میگذرد:
برگزاری 11 دوره از جایزه قلم زرین زمان خوبی برای بررسی این نکته است که این جایزه ادبی تا چه اندازه موفق شده در طول سالهای برگزاری خود منشاء اثرگذاری در جامعه ادبی ایران شود؟ آیا اساسا میشود کارکردی متفاوت برای این جایزه در مقایسه با سایر جوایز ادبی در نظر گرفت؟
من پاسخ به سئوال شما را با توجه به اینکه دومین دورهای است که دبیری این جایزه را بر عهده دارم میدهم. هدف از برگزاری این جایزه از یک سو فرهنگسازی در حوزه کتاب و کتابخوانی و از سوی دیگر حمایت مادی و معنوی از آثار شایسته منتشر شده در کشور در حوزه شعر و داستان و پژوهش است. این جایزه در بُعد شکلی و ساختاری و تکنیکی مثل همه جشنوارههای ادبی دیگر که در کشور برگزار میشود، کار میکند. مثلا در داوری داستان، برای ما مولفههای تکنیکی و ساختاری متن اهمیت دارد و یا در شعر، جوهره شاعرانگی فرد برای ما مهم است، اما تفاوت عمده و ماهوی جشنواره ما در بخش مفهومی آثار است.
ما در جایزه قلم به محتوا اهمیت زیادی میدهیم و تلاش میکنیم تا مرعوب نامها نباشیم. در جامعه ادبی ما چهرههای نامداری در حوزه شعر و داستان و پژوهش هست. جشنوارههای ادبی که در طول سال در کشور برگزار میشود هم به طور عمده حول و حوش نامها میچرخد و گاه این نامها ناخودآگاه بر داوریها تاثیر میگذارد و باعث میشود افراد حس کنند خروجی این جشنوارهها باید چند نام مشخص و بزرگ باشد. در جشنواره قلم زرین ما با احترام به همه پیشکسوتان و چهرههای شاخص، سعی داریم مرعوب نامی نشویم. یعنی اگر اثری از یک نویسنده، شاعر و پژوهشگر گمنام وجود داشت که شایسته تقدیر بود و استحقاق این جایزه را داشت، صرف گمنام بودن از معرفی او عقبنشینی نمیکنیم. به نظر من این امتیاز جشنواره ماست که اعتبار جایزه را نشان میدهد و سند بیطرفی داوران ماست.
اما نکته دیگر این است که جشنواه قلم زرین تلاش دارد تا از ادبیات انقلاب، دفاع مقدس و آئینی حمایت کند و این حوزه را بیشتر زیر چترحمایتی خود ببرد. این به معنی آن است که در کنار خرید سایر آثار برای داوری در جشنواره، تلاش ما این است که این آثار نیز خوب دیده شده و مورد داوری قرار بگیرند. در بسیاری از جشنوارههای مطرح ادبی کشور، آثار مربوط به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس با تساهل و تسامح در حال حذف شدن از گردونه داوریها هستند، ولی داوری جشنواره قلم و ترکیب داوران به شکلی است که دغدغه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در میان آنها وجود دارد. داوران به نوعی متعلق به این حوزهها و البته در فضای کاری خود در ادبیات معاصر نیز صاحبنظر هستند. این منجر میشود که داوریها با بیطرفی بیشتری صورت بپذیرد و یک اثر انقلابی تنها به خاطر مسائلی که ممکن است معرفی آن به وجود آورد، از برگزیده شدن دور نماند.
با این حال و با وجود تمام این وجوه تمایز، برگزیدگان جایزه قلم زرین به ویژه برگزیدگانی که در زمره نویسندگان کمتر شناخته شده و جوان هستند، معمولا پس از دریافت جایزه فراموش میشوند و انگار تنها نهاد صنفی اهل قلم هم برنامهای برای پروراندن استعدادهای کشف شده توسط خود ندارد.
این مختص ما نیست و همه جوایز ادبی اینطور برخورد میکنند.
بله. ولی از تنها نهاد صنفی اهالی قلم بیش از این انتظار میرود. به ویژه اینکه بستر برای فعالیت خصوصی در حوزه ادبیات برای این نهاد بیش از سایر بخشها فراهم است.
البته انجمن قلم یک تشکل فرهنگی ـ صنفی است که دغدغه توجه به نیازهای صنفی اهالی قلم یکی از مهمترین نکاتی است که همواره در طول حیاتش مورد توجه قرار گرفته است. مثلا یادم هست آقای سرشار در پیگیری موضوع ارزشیابی توانایی نویسندگان و دریافت مدرک معادل برای آنها تلاش زیادی کرد. میدانید که این مدرک و دریافت آن سالهای سال برای فعالان بخش ادبیات مورد غفلت واقع شد و آقای سرشار نزدیک به 10 سال پیگیر این ماجرا بود و توانست آن را مصوب کند.
مصوب شد؟
بله.
ولی گویا این مدارک بود و نبودشان چندان تفاوتی به حال دریافت کنندگان ندارد.
متاسفانه درست است. آئین نامه پذیرش آن به نهادهای دولتی ابلاغ نشده است. عملا کاربردی برای صاحبش ندارد و ارزش مادی برای فرد دارنده در ارتقاء کاری و دریافت مزایا توسط او به همراه نخواهد داشت. حتی من یادم هست چند سال قبل آقای محمدجواد محبت میگفت که وقتی مدرک درجه یک هنری را دریافت کرد و برای ارزیابی به اداره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه برد، با او برخورد بدی شد و به وی گفتند که این مدرک به هیچ دردی نمیخورد و تا به امروز هم که من از وزارت ارشاد و انجمن قلم پیگیری کردم، به من گفته شده که هنوز موانعی وجود دارد که شاعران و نویسندگان نمیتوانند از حقوق حقه خود برخوردار شوند.
ولی با این همه شما از این کار به عنوان یک موفقیت در انجمن قلم یاد میکنید.
نفس ارائه این مدرک را که حاصل فعالیت انجمن بود که نمیشود انکار کرد. در کنار این کارها انجمن به اعطای وام تا سقف 5 میلیون تومان برای اعضای انجمن قلم ایران نیز میپردازد که تقریبا حالت قرض الحسنه دارد. در کنار آن کارت خرید کتاب به صورت حداقل دو نوبت در سال هم از سوی انجمن به اعضا اعطا میشود. در کنار آن امکان انتشار آثار نوقلمان و پیشکسوتان نیز در انجمن به وجود آمده است که در آن با هزینه انجمن آثار نوقلمان با عقد قراردادی در معرض انتشار قرار میگیرد و در مورد پیشکسوتان نیز مصوب شد 1000 صفحه از تالیفات آنها در قالب یک کتاب منتشر شود.
پس به استناد این موضوع معتقدید که اعضاء انجمن و برگزیدگان جایزه قلم زرین به حال خود رها نشدهاند و برای آنها برنامهریزی شده است؟
بله. جز این در حال برنامهریزی برای برگزاری دورههای آموزشی برای اعضاء و برگزیدگان نیز هستیم. در کنار آن برخی از برگزیدگان هم با واسطه برای اشتغال به نهادهای مختلفی معرفی میکنیم، ولی قبول دارم که حمایتهایی که ما انجام میدهیم، کافی نیست و نیاز داریم که حمایتهای صنفی از اهالی قلم گستردهتر باشد، ولی خب بپذیرید که بضاعت انجمن فعلا همینقدر است.
در برخی از مطبوعات و جامعه ادبی ایران که بخش کوچکی هم نیستند، جایزه ادبی قلم زرین به عنوان یک جایزه دولتی شناخته میشود و اتفاقا گواه آنها برای این مسئله همین روابطی است که این نهاد صنفی با بخشهای دولتی دارد و سایرین از داشتن آن ناتوانند. شما این موضوع را قبول دارید؟
به ما میگویند دولتی اما نمیگویند با استناد به چه چیزی ما را دولتی میخوانند. انجمن قلم ایران یک موسسه مردمنهاد غیردولتی است. این در اساسنامه ما مورد تاکید قرار گرفته است و طبیعتا جایزه ما هم غیردولتی است و نمیدانم این وصلهها را از کجا به ما میچسبانند.
شاید به خاطر حضور و عضویت برخی چهرههای سیاسی و دولتی در انجمن قلم و ارتباط انجمن با آنهاست. این طور فکر نمیکنید؟ مثلا همین امسال مکان اختتامیه جایزه برای نخستین بار تغییر میکند و میرود در باغی که متعلق به وزارت ارشاد است و خب البته خیلی از جوایز ادبی که از سوی نهادهای صنفی مثل شما برگزار میشود از این امکانات بیبهرهاند.
خب پس بهتر است من هم نکاتی را بگویم تا اهالی قلم با انصاف خودشان قضاوت کنند. زمانی که آقای دکتر محسن پرویز، معاون فرهنگی وزارت ارشاد شدند به دلیل حضور در این سمت، از سخنگویی انجمن قلم ایران استعفا دادند. شما بروید و کارنامه ایشان به عنوان معاون فرهنگی را در آن زمان بررسی کنید و ببینید کمکهایی که در زمان ایشان به تشکلهای صنفی اهالی قلم مانند خانه شاعران و انجمن قلم ایران و... شد، نسبت به کمکهایی که به نهادهای صنفی دیگر شد، چقدر است. بررسی کنید که آیا واقعا انجمن قلم بیشتر مورد حمایت قرار گرفت؟ و یا به همان اندازه که دولت بر اساس وظیفه ذاتیاش به انجمن قلم کمک کرد به سایر تشکلهای صنفی اهالی قلم هم کمک شد.
در شرایط فعلی هم اگر کمکی به از سوی دولت به انجمن قلم ایران میرسد، تنها مختص انجمن قلم نیست. تمام تشکلهای غیردولتی فرهنگی از این کمکها برخوردار میشوند، ولی برخی دوست دارند یک مسئله را بزرگنمایی کنند.
چرا بزرگنمایی؟ حس میکنید مشکلی با شما دارند؟
به نظر من ماجرا این است که هر تشکلی که به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تعلق خاطری دارد و میخواهد از آن حمایتی انجام دهد، چون فعالیتش برتابیده نمیشود به او انگ دولتی بودن میزنند. مسئله این است که برخی دوست دارند همه کمکها و توجهها به سمت آنها حرکت کند و طبیعی است که برای این کار درباره انجمن جوسازی میکنند تا منزوی شود.
اگر امسال باغ زیبا را به انجمن قلم دادند تا در آن مراسم اختتامیه جایزه قلم برگزار شود، سایر تشکلهای صنفی هم میتوانند چنین تقاضایی را داشته باشند.
ماجرای این تغییر مکان محل اختتامیه دقیقا چیست؟
من در یکی از مصاحبههایی که قبل از این انجام دادم در پاسخ به سئوالی اشاره کردم که امسال هم مانند سالهای قبل مراسم را در سالن آمفیتئاتر انجمن برگزار کنیم. اما چون سالن کوچک است و امکان ایجاد سرمایش مناسبی ندارد، احتمال دارد که با حوزه هنری و وزارت ارشاد صحبت کنیم تا سالن بهتری به ما بدهند. وقتی این مصاحبه منتشر شد. شخص آقای علی شجاعی صائین (رئیس موسسه خانه کتاب) اعلام آمادگی کرد که امسال میتوانید در محل باغ زیبا مراسم را برگزار کنید. ما درخواست رسمی از کسی نداشتیم و خود وزارت ارشاد و آقای شجاعی با حسن نیت به ما این پیشنهاد را داد.
از طرف دیگر مراسم روز شنبه مراسمی است که وزارت ارشاد به مناسبت روز قلم تدارک دیده بود و درصدد اجرای آن بود و از ما هم خواستند تا در آن شرکت کنیم و اختتامیه را آنجا و در دل مراسم ارشاد برگزار کنیم.
جناب اسماعیلی! ترکیب داوران جایزه قلم زرین هم در سالهای گذشته هموراه محل بحث بوده است. آیا به طور مشخص تاکید و قانونی دارید که داوران را باید حتما از اعضای انجمن انتخاب کنید؟ و جدای از این چرا برخی از داوران جایزه در حال تکرار شدن در سالهای متمادی هستند؟
در جایزه قلم زرین الزامی برای انتخاب داوران و دبیر جایزه از اعضاء انجمن وجود ندارد و میتوان آنها را از خارج از حلقه اعضاء انجمن نیز انتخاب کرد، کما اینکه قبلا هم این اتفاق افتاده است. مثلا آقای حسین اسرافیلی و پرویز بیگی حبیب آبادی که از داوران ما در جایزه قلم در سالهای قبل بودند از اعضاء انجمن قلم نیستند.
در مورد ترکیب داوران اما من هم تا حدودی این را میپذیرم که نباید داوران تکرار شوند و خبر دارم که اعضاء هیئت مدیره نیز به این فکر هستند که سازوکاری را فراهم کنند تا ترکیب داوران هر سال تکرار نشود و تعدیلهایی داشته باشیم تا لااقل عدالتی به وجود آید که نیمی از داوران از اعضاء انجمن نباشند.
اعضاء هیئت مدیره بر این موضوع واقفند که ترکیب ثابت داوری نقطه ضعف جایزه است و البته تلاش هم شده که ترکیب ثابت نماند. ولی هیچ عمدی در این مسئله نبوده و اتفاق آن ناخودآگاه بوده است.
اما داوران جایزه با نظر و تصویب هیئت مدیره انجمن انتخاب میشوند و به نوعی خود هیئت مدیره در تکرار آنها نقش داشته است.
ببینید! گاهی برخی از بزرگوارانی که دعوت به داوری در جایزه شدند به دلایلی انصراف دادند و در داوری حاضر نشدند...
بگذارید طور دیگری سئوال کنم. انجمن در انتخاب داوران جایزه خود معیار مشخصی دارد؟
بله. باید جدای از اشراف به ادبیات معاصر نسبت به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس نیز از آنها بیتفاوتی سر نزده باشد و تعلق خاطر به آن داشته باشند.
کمی روی کاندیداهای جایزه قلم در دوره یازدهم بحث کنیم. در بخشهای داستان و نقد ادبیات امثال به وضوح شاهد نوعی تغییر رویکرد و توجه به نخبهگرایی در جایزه قلم زرین هستیم، اما در بخش شعر این اتفاق نه تنها رخ نداده، بلکه شاهدیم که شاعران راهیافته به بخش نهایی از قضا در زمره همان افرادی هستند که به تعبیر شما اسیر گروهی اندیشیدن و گروهی سراییدن هستند و حتی ناشر مشخصی هم دارند. این سئوال مطرح است که چرا جایزه قلم با وجود اینکه برخی آسیبها را در خود میپذیرد و به آن باور دارد، چرا بر تکرار آنها در حوزه شعر تاکید دارد؟ باید باور کنیم که مثلا بضاعت شعر معاصر ما همین است؟
من البته از یک طیف بودن نامزدهای بخش شعر جایزه را نمیپذیرم. خانم حسنی محمدزاده در قالب طیفی که عنوان کردید، نیست. آقای خسرو احتشامی هم چهره صاحب هویت و شناسنامهای است و بیشتر جزو شاعران معاصر شناخته میشود تا شاعران انقلاب اسلامی. پس نمیشود صددرصد گفت که اتفاقی که گفتید رخ داده. اما من تاکید دارم که جایزه ما مرعوب نامها نیست. اگر نسل شاعران جوان شایسته مطرح شدن داشته باشند، ما ابایی نداریم که از آنها یاد کنیم.
آقای علیرضا قزوه که در میان کاندیداهای جایزه قلم هستند البته در حد و اندازه چهرهای مانند دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی نیست، اما در حوزه شعر انقلاب چهره شاخصی است و مورد اقبال عمومی قرار دارد. ایشان در سالهای اخیر تالیفات زیادی داشته است که منجر شده بیشتر از برخی شاعران در معرض دید قرار بگیرد.
شاید فردی در سال 20 اثر متوسط منتشر کند و فردی دو اثر خوب. طبیعی است که فردی که 20 اثر منتشر کرده از شانس بیشتری برای برگزیده شدن در یک جشنواره برخوردار باشد.
انتخاب چند کتاب از یک موسسه هم تعمدی نیست. داوران اصلا روی عناوین تعصب ندارند و ما روی این مسئله بسیار حساسیت داریم و به همه داوران نیز این موضوع اعلام کردهایم.
نظر من این است که حضور چند کتاب از یک ناشر به صورت توامان به دلیل کیفیت آثار است، یعنی انشاالله که اینطور است.
البته میدانید که دبیر جایزه قلم زرین در داوری دخالت مستقیم ندارد و داوران خودشان استقلال دارند و نظر میدهند و دبیر حق هیچ اعمال نظری ندارد؛ هرچند که من نظرات و پیشنهادهای خودم را دادهام.
نظر هیئت رئیسه انجمن قلم در نتیجه داوریهای جایزه چقدر است؟
در اعلام نتیجه داوریها با اعضای هیئت رئیسه مشورت میشود. برگزیدگان شاخهها در گزارشی به هیئت مدیره و رئیس انجمن ارائه میشوند و البته گاهی رئیس و اعضای هیئت مدیره ممکن است به دلایلی روی یک اثر نکتهای داشته باشند که به داوران ارائه میدهند و باز با تعامل داوران در نهایت تصمیمگیری میشود.
منظورتان از تعامل دقیقا چیست؟
یعنی اینطور نیست که اعضاء هیئت مدیره و یا رئیس بخواهد در نتیجه تغییری ایجاد کند. کار ما تعاملی است. یا داوران قانع میشوند و یا هیئت مدیره. اما هیچ وقت اثری حذف نمیشود. ممکن است به صورت مشترک با اثر دیگری از آن تقدیر شود.
پس اگر اعضاء هیئت رئیسه با اعطاء جایزه به اثری که داوران برگزیدهاند مخالف باشند توانایی تغییر نظر داوران را دارند؟
تغییر نه؛ میشود از عبارت متقاعد کردن در اینجا استفاده کرد. تاکید دارم که تعامل به معنی حذف شدن یک اثر نیست. ممکن است اثری به عنوان برگزیده معرفی شود ولی پس از استماع نظرات هیئت رئیسه انجمن، داوران به این نتیجه برسند که اثر به جای عنوان برگزیده، با نام شایسته تقدیر و یا به صورت مشترک با اثر دیگری مورد تشویق قرار میگیرد.
شما بر اینکه اثری در جشنواره برگزیده شود تاکید دارید؟
نه. تاکیدی نیست. اگر اثری شایستگی و حد نصاب لازم را داشت، انتخاب میشود.
سال گذشته در فضای ادبیات ایران سال سختی بود و کتابهای کم با مشقت فراوان منتشر شدند. شما به عنوان دبیر جایزه قلم زرین در نوبت یازدهم و به واسطه بررسی این آثار، الان که در آستانه اختتامیه جشنواره هستیم چه برآوردی از فضای ادبیات ایران در سال گذشته دارید؟
ادبیات ایران در سال گذشته از منظر کمی با تمام مشکلاتی که وجود داشت، با انتشار تعداد قابل قبولی اثر مواجه بود که البته در مورد حوزه نقد و پژوهش باید استثنا قائل شویم. اما در حوزه کیفی معضلات خودش را نشان داد. نخست اینکه مشخص شد شاعران و نویسندگان ما در حال رقابت در یک فضای جمعی هستند. اگر امضای خالق اثر را از پای آن برداریم به ندرت میشود تشخیص داد که آن اثر را کدام فرد خاص نوشته است. این یعنی آثار از نظر زبانی و مولفههای ادبی بسیار به هم نزدیک شده و ذهن و زبان شاعران از نظر فرم و محتوا بسیار به هم شبیه شده است.
ما در سال گذشته شاهد نوآوری در ادبیاتمان بودیم، اما خلاقیتی را نمیشد دید. شاید این تعبیر خوبی نباشد، اما این ادبیات، ادبیات سریدوزی است. در چنین فضایی بود که امسال از میان 600 عنوان اثر انتخاب شده داوران ما برای حضور در بخش پایانی، در نهایت به 20 عنوان اثر قابل قبول رسیدیم و از آنها هم در نهایت 6 اثر نامزد دریافت جایزه شدند. این یعنی بخشی عمدهای از آثار منتشر شده در کشور ما اشتراکات ذهنی و زبانی زیادی دارند.
منظورتان این است که شاعران و اهالی قلم آگاهانه در حال قدم زدن در فضایی ناصحیح هستند؟
البته من شاعران را در این مورد مقصر نمیدانم. این نهادهای فرهنگی ما هستند که با جشنوارهزدگی، شاعران و نویسندگان را به سمتی حرکت دادند که برای حل مسائل معیشتی خود به جشنوارهها و برگزیده شدن در آن دل ببندند. ما امروز شاعران زیادی را داریم که با وجود پایان تحصیل و خدمت سربازی کماکان بدون شغل هستند و از طریق شعر ارتزاق میکنند. یعنی منتظرند تا ارشاد و یا حوزه فراخوانی بدهد و آنها اثری با مضمون آن تولید و ارسال کنند تا شاید برگزیده شوند و جایزهای بگیرند.
وقتی این فضا را در جامعه ایجاد میکنیم به طور غیرمستقیم شاعر و نویسنده خودمان را به سمت سفارسینویسی میبریم. رفع این مشکل، مستلزم این است که یک بستر طبیعی فراهم شود تا یک شاعر و نویسنده در طول سال به صورت خودجوش و فطری و طبیعی دست به تولید ادبی بزند. اگر این بستر را فراهم کنیم و نقش بسترسازی و حمایتی داشته باشیم، طبیعتا شاعر و نویسنده هم بدون دغدغه دست به خلق اثر میزند. در چنین شرایطی، شاعر و نویسندهای که در بستر انقلاب رشد کرده به خلق هر اثری که نائل شود، بسیار ارزشمند است و حتی به قول مقام معظم رهبری جوانانی که شعر عاشقانه هم میسرایند به دلیل نگاه ارزشی حاکم بر خودشان، شعرشان هم شعر ارزشی میشود.
من متوجه نشدم مشکل در نهایت شاعران و اهالی قلم هستند و یا جشنوارهها؟
مسئله اصلی ما بسترسازی برای برگزاری یک جشنواره است. یعنی باید در طول سال کارگاههای آموزشی داشته باشیم تا شاعران و نویسندگان جوان در آن شرکت کنند و با اصول ادبیات داستانی آشنا شوند و کار خود را ارتقا دهند.
جدای از این باید بستر نقد ادبی را در کشور فراهم کرد. بستری که در آن آثار به صورت جدی و نه تفننی نقد شود. البته جاهایی مثل سرای اهل قلم هست که جلسه برگزار میکنند، اما آن جلسات در نهایت به 10 نفر ختم میشود که از آنها بخش قابل توجهی تنها تعارف میکنند و کمتر میشود حرف جدی و علمی و فنی در آن پیدا کرد. به همین خاطر به نظرم مکان برگزاری این جلسات باید به سمت مکانهای آکادمیک و دانشگاهی سوق پیدا کند.
اتفاق دیگری که ما با آن مواجهیم، اعزام کاروانهای فرهنگی به خارج از کشور برای سرمایهگذاری فرهنگی است. اعضای این کاروانها باید به سفرهای فرهنگی تخصصی و نه سیاحتی بروند تا با ادبیات و شاعران و نویسندگان خارج از جغرافیای خود آشنا شوند. در سالهای اخیر تنها با برگزاری همایش شاعران ایران و جهان و یا بخش بینالملل جشنواره شعر فجر بوده که تلاش مختصری برای خروج ادبیات و ادیبان ما از فضای جزیرهای فعلی صورت گرفته است.
بحث ترجمه را هم نباید فراموش کرد. ما در این حوزه بسیار مظلوم هستیم. در سینما و یا ورزش بسترهای تعامل میان ما و جهان وجود دارد و این به بالندگی ورزش و سینمای ما کمک زیادی میکند، اما آیا ادبیات ما که سابقه بیش از هزارساله دارد و در دنیا هم چندان ناشناخته نیست، وضع به همین صورت است؟ آیا دورخیز کردهایم که در یک جشنواره ادبی خارج از کشور از ایران هم تیمی برود؟ اصلا چقدر فراخوانهای ادبی خارج از کشور را به داخل آوردهایم و از شاعران و نویسندگان خواستهایم در آن شرکت کنند؟
خودمان به جزیرهای زندگی کردن خو کردهایم، اما باید این فضا را شکست و به دنیا گفت که ادبیات ما چه چهرههای بزرگی دارد. من یقین دارم که این اتفاقات اگر رخ دهد و از جشنوارهزدگی رها شویم ادبیات ما در دنیا قدبلند خواهد کرد و ملت ما همانطور که امروز به برنده شدن تیم والیبالش افتخار میکند به برگزیده شدن یک ادیبش در دنیا نیز افتخار خواهد کرد و با ادبیات آشتی دوباره خواهد داشت. والله این کار سختی نیست، فقط کمی همت و دغدغه میخواهد.
------------------------------------
گفتگو از: حمید نورشمسی