به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر عماد افروغ، با بیان اینکه نمی توان از جایگاه دکتر داوری در ساحت فلسفه ایران غافل شد، گفت: سخن گفتن درباره دکتر داوری با آن صبغه متنوع و رمزآلود اندیشه های ایشان آسان نیست؛ اما او متفکری است که بخشی از واقعیت نگرش فلسفی ما را رقم می زند و از این رو نمی توان داوری را نادیده گرفت. در کشور ما گروهی که به نوعی نگاه تاریخی و با مضمون غیر مدرنیته ای، اگر نگوییم ضد مدرنیته ای، گرایش دارند، به آرای داوری استناد می کنند، و ای کاش جا بیافتد که این اندیشه ها منتسب به اوست.
وی افزود: قسمتی از اندیشه ایشان که نگاهی کلیت گرایانه به غرب دارد، مورد قبول من نیست، چرا که از دید من غرب و شرق یک کلیت در هم تنیده نیست. انتقاد من به آرا منتسب به ایشان است. اما صرف نظر از نگاه کل گرایانه ایشان به غرب، بر این باورم که حداقل بخشی از فیلسوفان جامعه ما، باید خودشان را مرهون دکتر داوری بدانند. "
به گفته وی، در نگاه دکتر داوری نوعی بازگشت به خویشتن خویش و ظرفیت های خودی هست که این موضوع جای تقدیر دارد، البته اگر نقد ایشان متوجه بخشی از تفکر غرب که کلیت گرایانه است، باشد می توان با ایشان هم نوا شد.
افروغ ادامه داد: اگر دکتر داوری بر این باور باشند که شرق و غرب یک کلیت در هم تنیده و منسجم است، با ایشان زاویه دارم. شاید نگاه ایشان به غرب از این منظر باشد که برخی می خواهند غرب را یک کلیت در هم تنیده جلوه بدهند و نقدشان متوجه این بخش از تفکر غرب باشد که می کوشد خود را اینگونه بازتولید و جلوه بدهد. من هم با این نگاه موافقم.
وی نکته مبهم دیگر درباره داوری را گره خوردن اندیشه های این استاد فلسفه با افکار هایدگر عنوان و تصریح کرد: اینکه این نظر تا چه اندازه درست است باید از خود ایشان سوال کرد، اما من با نگاه تاریخی گرای هایدگر زاویه دارم و معتقدم ایشان سوبژه گرایی را نقد می کند اما در مقام سوبژه نشسته است.
این استاد جامعه شناسی تصریح کرد: ای کاش جا بیافتد که دکتر داوری، هایدگری نیست و بحثهای تاریخی گرایانه یا زمانگرایانه افراطی، منتسب به ایشان است، البته مواضعی از ایشان سراغ داشتیم که این انتسابها را زیر سؤال میبرد و همین نشان می دهد که ایشان بی نقص هم نیستند. وقتی که صراحتا اعلام می کنند، بین اندیشه فلسفی و مواضع سیاسی او باید تفاوت قائل شد تا حدودی این ذهنیت تقویت می شود.
وی ادامه: برخی با استناد به همین نظر، عضویت هایدگر در حزب نازیسم را تطهیر می کنند، در حالیکه باید بین نظر و عمل رابطه باشد و فیلسوف نباید یک دلالت سیاسی ناموجه و ناسازگار با اندیشه سیاسی خود بروز دهد. او می تواند ساکت باشد یا هجرت کند، اما نمی تواند به موضعی تن بدهد تا بعدها عده ای در مقام دفاع بگویند که این موضع سیاسی ربطی به اندیشه فلسفی او ندارد. مگر اینکه این نظر به فیلسوف تحمیل شده باشد که در این صورت جز مواضع اختیاری او تلقی نمی شود.
افروغ در ادامه با بیان اینکه نگاه من به عالم منظومه ای است و بر حسب این نگاه، نمی توانم بین مواضع سیاسی و اندیشه های یک متفکر تفاوتی قائل شوم، تصریح کرد: یک فیلسوف به طور اختیاری و ارادی به آرایش می رسد و به طور ارادی باید این مواضع در عمل او نمود داشته باشد، با این تفاسیر این سوال مطرح می شود که آیا هایدگر مجبور به عضویت در حزب و پذیرش ریاست دانشگاه بود؟ قطعا کسی در اختیاری بودن انتخاب او تردیدی ندارد و چون از روی اختیار بود بنابراین نمی توانیم بگوییم که این موضع برخاسته از اندیشه او نبوده است.
وی در پایان با تقدیر از تلاشهای دکتر داوری در تألیف آثار و طرح پرسشهای بنیادین فلسفی تأکید کرد: ایشان با طرح سؤالهای فراوان موجب شد تا دیگران در مقام پاسخ بیایند، هرچند این پاسخها باب میل ایشان نباشد؛ اما خدمت دکتر داوری، خدمتی بزرگ به فلسفه ایران بود، نقدهایی که هم که به افکار ایشان شد نشان می دهد که سؤالهایش آنقدر جدی بوده اند که محل چالش قرار گیرند. نباید خدمت یک فیلسوف را از ابتدا تا انتها تماما ایجابی ارزیابی کرد. این ارزیابی می تواند سلبی هم باشد و این نگرش قطعا محرکی برای فعالیت بیشتر خواهد شد.
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۲
عماد افروغ با بیان اینکه با وجود انتقاد به بخشی از اندیشه های رمزآلود دکتر داوری، او را متفکری بزرگ می دانم، گفت: زیرا سؤالهای چالش برانگیز ایشان در سالهای اخیر خدمت بزرگی به پیشبرد فلسفه در ایران داشته است.