به گزارش خبرنگار مهر، نشست رونمایی از کتاب «ماه گرفتهها» نوشته شرمین نادری عصر روز جمعه 14 تیرماه با حضور جمعی از چهرههای ادبی و هنری مانند نجف دریابندری نویسنده و مترجم، محمد زهرایی مدیر نشر کارنامه، بزرگمهر حسینپور کاریکاتوریست، محسن آزرم نویسنده و منتقد ادبی، محمود آموزگار دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و مدیر نشر آمه (ناشر کتاب) در محل این موسسه انتشاراتی در تهران برگزار شد.
محمود آموزگار ناشر این کتاب در سخنانی گفت: پارسال همین ایام بود که دوستی گفت خانم نادری کتابی دارد که میخواهد آن را منتشر کند. بعد قراری با خانم نادری گذاشتم و در این باره با هم صحبت کردیم. من کتاب را با خود به سفری بردم و دیگر از دستم نمیافتاد. لذا تصمیم گرفتیم کتاب را منتشر کنیم. آن را فرستادیم ارشاد و خوشبختانه خیلی زود مجوز آن صادر شد.
وی افزود: یکی از دلایل من در انتخاب این کتاب برای انتشار این بود که در انتشارات آمه کتابهای ترجمهای خیلی زیاد شده بود و استنباط خودم هم این است که ناشران ما به بازارهای بینالمللی درند غفلت میکنند به این معنا که نویسنده ما برای 2 تا 3 هزار نفر مینویسد و ناشر هم تلاش میکند همین تعداد نسخه از کتاب آن نویسنده را بفروشد. در حالی که در بازارهای بینالمللی نشر، این امتیاز فروش کتاب است که مهم است.
این ناشر در عین حال ورود به بازارهای بینالمللی نشر را برای ناشران ایرانی و به دلیل ملحق نشدن نشر ایران به قانون جهانی کپیرایت، دشوار توصیف کرد و یادآور شد: البته در سالهای گذشته حرکتهای خوبی در جهت رفع این موانع شکل گرفته و تعداد ناشران ایرانی که از بازارهای بینالمللی بازدید میکنند، زیاد شده است. شنیدهام لایحهای هم در دولت هست با عنوان «لایحه جامع حمایت از مالکیت ادبی و هنری» که قرار است به زودی تقدیم مجلس شود. امیدوارم با انجام این کار و تصویب این لایحه در مجلس، این مانع هم از سر راه نشر کشور برداشته شود. ما کارهای بسیاری داریم که میتوانند در حوزه جهانی منتشر شوند.
دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در بخش دیگری از سخنانش به حضور قریبالوقوع نشر ایران در یکی از بازارهای بینالمللی مهم یعنی نمایشگاه شصت و پنجم کتاب فرانفکورت اشاره کرد و با ارائه اطلاعاتی تازه در این خصوص گفت: مسئولان موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران امسال در نمایشگاه کتاب فرانکفورت 200 متر جا گرفتهاند که در مقایسه با 90 متر فضای دوره قبل، فضای قابل توجهی است.
آموزگار تاکید کرد: بنده هفته گذشته با آقای عظیمی (مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی) دیداری داشتم و پیشنهاد کردم که ما اگر بخواهیم برای حضور در این نمایشگاه، ناشرانی را انتخاب کنیم، با اعتراضهای زیادی مواجه میشویم و بهتر است به جای این کار، عنوانهای مناسب از آثار تازه ناشران را برای نمایش در نمایشگاه کتاب فرانفکورت انتخاب کنیم.
مدیر نشر آمه همچنین در قسمت دیگری از گفتار خود با اشاره به تِم داستانی کتاب «ماهگرفتهها» تاکید کرد: اولین باری که من با کتاب آشنا شدم، تیرماه سال 1342 بود و جِن در این کار دخالت داشت؛ من با پدرم داشتم میرفتم به سفر شمال که او به من گفت اگر آب جوش بریزی زمین، جنها ظاهر میشوند. این حرف در ذهن من ماند تا رسیدیم به یک چایخوری و یکدفعه یک لیوان آب جوش ریخت زمین و من احساس کردم چیزی در آن اطراف شکل گرفته است!
وی ادامه داد: بعد از این ماجرا من دچار تب شدید شدم و آن تابستان از بازی کردن محروم شدم. پسرعمهای داشتم که چند جلد کتاب داشت و یکی از آنها «دختر سروان» (الکساندر پوشکین) بود و من آت تابستان برای اینکه وقتم بگذرد، این کتاب را خواندم.
در این برنامه شرمین نادری نویسنده «ماهگرفتهها» نیز در سخنانی خطاب به حاضران گفت: آرزو دارم احساسی را که من در زمان نوشتن این کتاب داشتهام، همراه با من تجربه کنید و در لذت آن با من شریک شوید. من 2.5 سال روی این کتاب کار کردم و همین کتاب باعث شکلگیری کتابهای دیگری شد و تقریباً میتوانم بگویم 4 قرارداد دیگر با نشر کتاب آمه امضا کردهام.
نویسنده «ماهگرفتهها» با اشاره به موضوع کتابش گفت: من روزهایی که در خانه میشنستم و این کتاب را مینوشتم، از چیزی که مینوشتم، میترسیدم و به همین خاطر از آقای آموزگار (مدیر نشر آمه) خواستم اجازه بدهد من در دفتر انتشارات آمه کتاب را بنویسم و او هم پذیرفت. داستان «ماهگرفتهها» در باغ یک خانواده به نام «ماهگرفته» اتفاق میافتد. آنها معتقدند که سالهاست نفرین شدهاند و این نفرین، آنها را همواره تعقیب میکند.
نادری ادامه داد: من سعی کردهام تجربه زندگی زیر ستارههای تقدیر را بنویسم، ولی اتفاقی که افتاد این بود که نفهمیدم داستان چطور پیش رفت و تمام شد؛ در واقع شخصیتهای داستانی من بدون اینکه من از آنها بخواهم، هر کدام راه خودشان را رفتند؛ یکیشان خانواده را ترک کرد و از مملکت رفت، یکیشان با این تقدیر زندگی کرد، یکی دیگر اساساً منکر چنین تقدیری شد، یکی دیگر تلاش کرد با استفاده از جنبل و جادو، این نفرین را حل کند و از بین ببرد.
وی با بیان اینکه «کتاب من افسانه نیست، بلکه یک داستان واقعی است» گفت: من سعی کردهام به تاریخ اجتماعی مردم ایران نزدیک شوم؛ تاریخی که میگوید مردم ما با خرافهها و یا به قولی دیگر باورهای غیرعلمی و غیرعقلایی زندگی میکنند. داستان من مرز واقعیت و خیال را رد میکند.
ادامه دارد...