به گزارش خبرنگار مهر، صادق کرمیار نویسنده و منتقد ادبی در مراسم رونمایی از کتاب کتاب غنچه یاس کبود که عصر یکشنبه 16 تیر در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر برگزار شد، با اشاره به زحمات نویسنده برای خلق آن بر مبنای منابع متعدد، گفت: وقتی کتاب را مطالعه کردم و فهرست منابع آن را دیدم حسم این بود که هر کدام از این منابع به تنهایی برای شناخت معارف دینی ما کافی است اما برایم جالب بود که نویسنده چیدمانی بسیار دشوار و در عین حال خواندنی را در کتابش بر مبنای آنها ایجاد کرده است که به زعم دومین کتاب داستانی درباره زندگی حضرت امام حسن (ع) خلق شود.
کرمیار ادامه داد: در جاهایی از متن این کار به زحمات نویسنده غبطه خوردم چرا که کمتر نویسندهای به سراغ چنین سوژههایی میرود. بیشترشان فکر میکنند برای اینکه مثلاً زحمت استفاده از چنین منابعی را بکشند، باید لااقل 15 جلد کتاب چاپ کند اما کار آقای شریفی با وجود اینکه کاری لاغر است نقاط عطف تاریخ اسلام و شیعه را در خود شامل میشود و بر همین اساس اثری است که هم تاریخی است و هم اعتقادی.
نویسنده رمان «نامیرا» در ادامه با اشاره به وضعیت تالیف کتابهای دینی در کشور گفت: سیدمهدی شجاعی برای اولین بار راه را برای تالیف چنین آثاری باز کرد و نشان داد که میتوان با ادبیات مدرن امروز هم مفاهیم دینی را بیان کرد. خیلی از جاها تکفیرها را به جان خرید تا این راه باز شود. تعجبی هم ندارد همه میدانیم که باید معمولاً راهی را انتخاب کنیم که کمتر کسی تاکنون در آن قدم گذاشته تا این راه برای استفاده سایرین نیز باز شود. من هم در کار آقای شریفی رگههایی از چنین حرکتی و تقلید از نوشتههای آقای شجاعی را دیدم.
کرمیار ادامه داد: باور من هم این است که هنر یعنی تقلید، به همراه اضافه کردن چیزی که هنرمند خود را به داشتههای قبلیاش اضافه و آن هنر را به نام خود و در شکلی تازه ثبت میکند. تقلید کردن از میراث گذشته نگران کننده نیست اگر چیزی هم به آن اضافه میشود در واقع تلاشی است برای باز کردن راهی تازه. آقای شریفی هم این کار را کرده و این زمینه را دارد که این مسیر را ادامه دهد.
این نویسنده افزود: کتاب «غنچه یاس کبود» شیوه روایتی دارد که میتوان با کمی تسامح به آن رمان گفت اما در استفاده ایشان از استنادات تاریخی نکتهای وجود دارد. به اعتقاد من این استنادات گاهی اوقات همانند غل و زنجیر به پای نویسنده بسته و منجر میشود که او نتواند صحیح و درست بنویسد گاهی هم آنقدر تحقیقاتمان وسیع میشود که آن تحقیقات دست و پای خودمان را میبندند و هر وقت میخواهیم داستان بنویسیم به مواردی برخورد میکنیم که ممکن است سندیت نداشته باشد.
وی تاکید کرد: هر کجا که نویسنده حس کند مستندی تاریخی مانع رشد و تحلیل او در عرصه داستان نویسی است باید آن استناد را کنار بگذارد و از تخیل هنرمندانهاش بهره ببرد، تاریخ را تاریخنویسان نوشتهاند و مینویسند. نویسنده باید تخیل کند.
نویسنده رمان «دشتهای سوزان» ادامه داد: وقتی من رمان نامیرا را می نوشتم کل داستان حاصل یک تخیل بود و شاید تنها داستان حضرت مسلم (ع) است که در آن سندیت داشته باشد. اگر می خواستم بیش از این به وادی روایت های تاریخی بیافتم دست و پای من برای نوشتن بسته میشد. نقل شده که زمانی که کتاب صد سال تنهایی مارکز هم نوبل گرفت در دانشگاه میشیگان هم برای آن کنگرهای بر پا کردند تا تحلیل روانشناسانه از آن ارایه دهد. زمانی که از مارکز برای شرکت در آن کنگره دعوت شد او حضور را نپذیرفت و گفت من کار خودم را می کنم شما هم کار خودتان را بکنید.
کرمیان در پایان تاکید کرد: رمان نویس نباید فراموش کند که نه تاریخ نویس است نه فیلسوف و نه عارف اگر تخیل هدفمند از او گرفته شود بقیه فاکتورهای در فعالیت های او تاثیری ندارد. به نظر من آقای شریفی در سنی است که شروع خوبی را در داستان های دینی صورت داده و می تواند در کارهای بعدی تاثیرگذارتر عمل کند.