حجت‌الاسلام زائری در مراسم رونمایی از کتاب «حاج آقا مجتبی» گفت: آقا مجتبی تهران مانند سید سکوت، در دوران حیاتش از دیده شدن پرهیز داشت و حالا که از دنیا رفته است، آغاز دیده شدنش است.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از كتاب «حاج آقا مجتبی» (گذری بر زندگی آيت‌الله‌العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی) عصر دیروز دوشنبه 17 تیر با حضور محسن اسماعیلی، علی‌اکبر اشعری، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری و حجت‌الاسلام مصطفی شاه‌محمدپور، مدیر موسسه انتشارات مصابیح‌الهدی در فروشگاه شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

حجت‌اسلام زائری سخنان خود در این نشست را با یک خاطره کوتاه آغاز کرد و گفت: روزهای آخری که استاد حاج‌آقا مجتبی در بیمارستان بستری بود و دیگر تقریبا توانایی تکلم هم نداشتند، یک خانم پرستار با تیپی عجیب و ظاهری که دیدنش در کنار استاد تعجب‌برانگیز بود وارد اتاق استاد شد و بالای سر حاج‌آقا ایستاد. آن خانم به سراغ مردی آمده بود که چنان جایگاه بزرگی داشت که امام خمینی(ره) بعد از شهادت آقا مصطفی‌شان گفتند اگر مصطفی رفت، مجتبی هست. آن خانم به استاد گفت: حاج‌آقا فقط برایم دعا کنید. استاد نه سرش را برگرداند نه عکس‌العمل خاصی داشت. لبخند زیبایی زدند و با همین لبخند آن پرستار را بدرقه کردند.

وی افزود: مطمئن هستم اثر معنوی این جلسه در این فضا اثر خواهد گذاشت. همه با احترام یک روح بزرگ آمده‌ایم که امثال او روز به روز کمتر می‌شوند. امسال بچه‌های ما عزادارند که شب‌های احیا کجا برویم؟ هر سال آن جمعیت چند هزار نفری که در مسجد جامع بازار تهران احیا می‌گرفتند، دلشان به این خوش بود که پیش یک مرد بی‌غل و غش می‌رویم. گاهی باربرهای بازار تهران با بی‌حوصلگی از پشت، گاری و وسیله باربری‌شان را به پای استاد می‌زدند و با لحن بد و بی‌احترامی می‌گفتند: حاج‌آقا برو دیگه! استاد هم به راحتی کنار می‌کشید و با میوه‌هایی که برای منزل خرید کرده بود، به سمت خانه‌اش می‌رفت.

زائری گفت: ما نشسته‌ایم و کتاب «حاج آقا مجتبی» را ورق می‌زنیم که به درد زندگی می‌خورد. جا داشت آقای اشعری در این برنامه بیشتر سخن بگویند. البته ایشان هم چون مانند استاد سینه‌اش مالامال از سر و راز است، زیاد صحبت نکرد. آقای اشعری بود که دست من را گرفت و برای اولین بار به جلسه حاج‌آقا مجبتی برد. سید علی گلپایگانی نقل می‌کرد که استاد در محله بازار که حرکت می‌کرد، دخترهای دبیرستانی که سر و وضع عجیبی داشتند، مقابل ایشان احترام می‌کردند و به استاد سلام می‌دادند. یک بار فردی تعریف می‌کرد که اصلا از لحاظ روحی حال خوبی نداشتم و نمی‌دانستم نماز بخوانم یا آن را کنار بگذارم؟ همین‌طور حیران بودم که خودم را در مسجد جامع بازار دیدم و برای نماز جماعت پشت حاج‌آقا مجتبی قرار گرفتم. بعد از تمام شدن نماز، حاج‌آقا برگشت و رو به من کرد. ایشان اصلا من را نمی‌شناخت و ندیده بود. اما گفت: بالاخره آمدی؟

مدیرمسئول نشریه خیمه در بخش دیگری از سخنانش گفت: مردم می‌دانستند اگر برای نماز ظهر به مسجد جامع بروند، حاج‌آقا به درد دل‌هایشان گوش می‌دهد و با آن‌ها حرف می‌زند. اما امروز این خستگی و درماندگی را این‌جا آورده‌ایم و نمی‌دانیم باید از که جوابمان را بگیریم؟

وی درباره کتاب «حاج آقا مجتبی» گفت: این کتاب شاید از معدود کتاب‌هایی باشد که به عنوان یک اثر مذهبی، با سلیقه و مرتب چاپ شده است. این کتاب جامع است ولی تخصصی نیست و همه می‌توانند از آن استفاده کنند. قطعا اگر حاج‌آقا مجتبی می‌خواست دیده شود، امروز این همه دیده نمی‌شد. سید سکوت، یکی از سادات و علمایی بود که ریاضتش در دنیا این بود که صحبت نکند و حرف نزند. به همین دلیل به سید سکوت معروف بود. بعد از درگذشت ایشان فردی سر مزار او رفته بود و گفته بود مطمئن هستم تو که در دنیا صحبت نمی‌کردی، آن‌جا کاملا گویا و ناطق هستی. آن فرد قسم می‌خورد و می‌گفت جواب مشکلم را سر همان مزار شنیدم.

زائری ادامه داد: آقامجتبی تهرانی هم که در زندگی‌اش از دیده شدن پرهیز داشت، و حالا که از دنیا رفته است، آغاز دیده شدنش است. استاد هیچ وقت نمی‌گذاشت دستش را ببوسیم. این اواخر که بستری بودند، از روی پتو پایشان را بوسیدم و در دلم گفتم بعد از درگذشت استاد دیگر وقتش محدود نخواهد بود. به نظرم همین‌طور است و ایشان امروز دیگر محدودیتی ندارد.

در ادامه و پایان این برنامه حجت‌الاسلام شاه‌محمدپور گفت: انتشارات مصابیح‌الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حاج‌آقا مجتبی است و با یک گنجینه عظیم مواجه است. وقتی با دوستان مشغول در موسسه حرف می‌زنم، به هم می‌گوییم، بدوئید که 30 سال عقب هستیم. این عقب بودن از چاپ درس‌های تخصصی فقه و اصول، اخلاق و عرفان و معارف گرفته تا شرح احادیثی را که استاد برای بازاری‌ها داشتند، شامل می‌شود. یک برنامه طرح شده است و قرار است آثار استاد به مرور چاپ شود.

وی گفت: طبق وصیت‌نامه استاد، ناظر انتشار آثار هم آقای محسن اسماعیلی و حسین تهرانی پسر استاد هستند. تا این لحظه، حدود 16 جلد از آثار استاد آماده چاپ شده است و ماه‌های آینده هم مجلدات دیگر آماده می‌شوند. من در این جلسه نمی‌توانم زیاد حرف بزنم و از افرادی هستم که به تازگی با ایشان آشنا شده بودم و به عبارتی زنگوله‌پای تابوت بودم.

مدیر موسسه انتشارتی مصابیح‌الهدی گفت: کتاب «حاج آقا مجتبی» متشکل از مطالب 100 ساعت مصاحبه شفاهی با نزدیکان و دوستان استاد است. از این 100 ساعت، هزار نکته استخراج شده که جمع‌آوری‌شان در مدتی کوتاه، کار سنگین و دشواری بود. در جدا کردن و ویرایش خاطرات هم آقای زائری کمک زیادی کردند. این کتاب به هیچ وجه، معرفی آقامجتبی نیست. بلکه غرض از انتشار آن این بود که یک آشنایی اولیه برای مخاطب عام ایجاد شود.