مطرح کردن برخی از آسیبهای اجتماعی موضوعاتي كه شايد در نگاه اول به نظر آيد كه جزو مسائل اجتماعي كشور ما نيستند چرا كه در زندگي روزمره چندان در مقابل چشمانمان قرار نمي گيرند و البته بايد گفت كه مسئله كشورهاي صنعتي به ويژه از نوعي غربي آن هم نيستند. چرا كه اين مسائل در كشورهاي يادشده از فهرست مسائل اجتماعي خارج شده اند و تقريبا جامعه با آنها كنار آمده و مورد پذيرش اجتماعي قرار گرفته اند.
يكي از آن مسائل، تشکیل زندگی مستقل قبل از ازدواج است. اين گروه از جوانان چند سالي كار كرده و درآمد خود را پس انداز و با فراهم شدن زمينه ها، ازدواج مي كنند. البته فعلا اين نمونه ها بیشتر مختص مردان مجرد است و در بين زنان کمتر ديده مي شود. از نظر طبقاتي نيز عمدتا مختص طبقات مرفه جامعه است.
آسيبهاي اجتماعي زنجيره وار از دل خود آسيبهاي ديگري مي آفرينند، براي نمونه مي توان به بيكاري اشاره كرد كه از دل خود چند يا چندين آسيب اجتماعي توليد مي كند. اين نوع پدیده های اجتماعی نيز چنين ويژگي دارند. يكي از آنها پديده همباليني است. در واقع موضوع دومي كه در يكي دو سال اخير دانشجويان جامعه شناسي نسبت به مطالعه آن علاقه نشان مي دهند زندگي پسر و دختر مجردي است كه از خانواده جدا شده اند آنها رسما ازدواج نكرده اند اما با هم زندگي مي كنند و زندگي مشترك آنان به جز شبكه دوستان شان از پذيرش اجتماعي برخوردار نيست.
مسائل ديگري را نيز مي توان نام برد كه به تعبيري زير پوست شهر در حال شكل گيري و گسترش است. مسئله خيانت، دوستي هاي توام به روابط جنسي غير متعهدانه، فرزندان نامشروع و نحوه مواجهه با آن و... از آن جمله است.
از نظر جامعه شناسی نديدن و نگفتن دليل بر نبودن مسئله اجتماعي نيست. مسائل جديد اجتماعي بايد بدون حب و بغض و در چارچوبهاي علمي و روشمند بررسي كارشناسي شوند. اين موضوعات بايد در معرض آشنايي اقشار مختلف اجتماعي قرار گيرند تا بتوان در خصوص آنها به همرأيي نسبي نائل شد.
نگفتن مسائل و فقدان بررسيهاي كارشناسي، زمينه رشد آنها را فراهم مي كند. نكته ديگر آنكه شناخت زودهنگام مسائل اجتماعي به حل زودهنگام آنان كمك خواهد كرد. اما متأسفانه ما عادت كرده ايم كه تا مسأله اي به وضعيت هشدار دهنده نرسيده والبته حادثه اي در خصوص آن رخ نداده و در فضاي رسانه اي منتشر نشده باشد نسبت به آن توجه چنداني نشان ندهيم.
نتيجه اين رفتار آن است كه مسائل كم دامنه و كوچك امروز مسائل جدي فردا مي شوند و در آن زمان هم نه اعتبارات و نه نيروي انساني كافي براي مديريت صحيح آنها وجود ندارد. نكته سوم و آخر آنكه معمولا در مديريت تغييرات اجتماعي از سه استراتژي تشويق، تنبيه و تلفيق ياد مي شود.
متأسفانه عمدتا شاهديم كه در كشور ما استراتژي تنبيه جلوه بيشتري دارد. قبل از آنكه مباحث كارشناسي و سياستگذاري توسط اهل فن مطرح شود نهادهاي اعمال كننده قوه قهريه در خصوص موضوع با رسانه ها مصاحبه مي كنند. براي مثال قبل از آنكه شهرداري ها برنامه هايشان را درباره چهارشنبه سوري مطرح كنند مسئولان نيروي انتظامي يا حتي آتش نشاني ها درباره موضوع هشدار مي دهند!
اين نوع برخورد اولا مسئله را از سازوكارهاي كارشناسي خارج خواهد كرد و دوم اینکه جامعه را به وضعيت كنش و واكنش با نهادهاي رسمي وارد خواهد کرد.
مسائل اجتماعي پيچيده اند. مسائل اجتماعي زنجيره وارند. مسائل اجتماعي نيازمند رصد شدن اند. مسائل اجتماعي كوچكِ امروز ممكن است مسائل حاد فردا باشند و اين در صورتي است كه گفته و ديده نشوند، زودهنگام به آنها توجه نشود و در نهايت آنكه براي مديريت آنها نخست از قوه قهريه استفاده كنيم.
-----------------------------
فردین علیخواه جامعه شناس و استاد دانشگاه