به گزارش خبرگزاری مهر، "انحراف دل" از كيفرهاي معنوي گناه است و به این معناست که ميل به باطل و ناخوشايند ديدن حق در فرد ایجاد می شود. نفس انسان به حسب طبيعت اصيلش داراي صفا و جلا است كه حقيقت را درك مي كند، حق و باطل، تقوا و فجور را متمايز از هم مي بيند چنانكه قرآن كريم مي فرمايد "فالهمها فجورها و تقواها"، خدا خوبيها و بديهاي نفس را به آن الهام نموده است، اما گناه تدريجا اين طبيعت اولي را از بين مي برد و نفس به گونه اي مي شود كه باطل و پليدي را زيبا مي بيند و بدان متمايل مي گردد.
قرآن كريم اين واقعيت را با تعبيراتي مختلف كه هر كدام از لطافت ويژه اي برخوردار است، بيان مي كند. قرآن در آیات 12 تا 15 سوره مطفقين درباره علت تكذيب و انكار قيامت مي فرمايد که روز قيامت را جز تجاوزگر آلوده، دروغ نپندارد آن كسي كه هر گاه آيات ما بر او تلاوت شود گويد اسطوره هاي پيشينيان است. چنين نيست بلكه دستآوردهايشان بردلهاي آنها زنگار نهاده است چنين نيست آنها درآن روز از خدايشان در پس پرده هستند.
طبق اين آيات، انكار قيامت از روي دليل و برهان نيست ريشه انكار قيامت طغيان و خصلت تجاوزگري و آلوده بودن به معصيت است كه به تدريج براي انسان حاصل مي شود. معصيت به تدريج صورت ها و نقش هايي بر نفس مي گذارد كه نفس، حقيقت را به گونه اي ديگر مي بيند. همين گناه است كه در قيامت هم پرده اي بين دل و خداي آن قرار مي گردد. با اين بيان روشن مي شود كه نسبت دادن كيفر گناهان به خداوند تبيين فلسفي دارد. يعني نقش ها و صورت ها نفس را به گونه اي مي سازد كه اين گونه درك مي كند البته حصول اين صورت ها كه ملكات نفساني نام دارد، خارج از اراده و قدرت حق تعالي نيست.
اينكه گناهان، موجب انحراف دل مي گردد و كج انديشي به بار مي آورد در روایات به وضوح تبیین شده است. زراره كه يكي از راويان معروف است از امام باقر(ع) نقل مي كند كه فرمود: هيچ بنده اي نيست الا اينكه در دلش نقطه سفيدي است هر گاه اين بنده، مرتكب گناهي شود، نقطه سياهي روي آن نقطه سفيد پديد مي آيد، حال اگر از اين گناه توبه كرد آن نقطه سياه محو مي گردد و اگر به انجام گناه استمرار بخشد آن نقطه سياه بيشتر مي شود تا تمام نقطه سفيد را بپوشاند. آنگاه كه نقطه سفيد پوشيده شد. صاحبش هرگز به نيكي روي نمي آورد و اين است معناي آيه قرآن كه مي فرمايد اعمالشان زنگاري بر دلهاي آنان است.
نيز امام صادق(ع) از پدرش نقل مي كند كه فرمود: هيچ چيز براي دل تباه كننده تر از معصيت نيست. دل گناهي انجام مي دهد و برآن اصرار مي ورزد تا زير و رو مي گردد. زيرو رو شدن دل يعني از دست دادن فطرت و قلب سليم. حقيقت اين است كه بسياري از امور حلال و مباح قلب را زيرو رو مي كند و آن را از نور ايمان و حكمت محروم مي سازد چه رسد به گناه كه سمي مهلك براي دل است.
یکی از مثال های قرآنی درباره انحراف دل، قوم بني اسرائيل است. این قوم به قدري كج روي كردند كه خدا دلهايشان را منحرف كرده و در نتيجه راه جهنم را پيمودند. قرآن در آیه 5 سوره صف درباره آنها مي فرمايد: ياد كن وقتي را كه موسي به قومش گفت اي قوم با اينكه مي دانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم چرا اينقدر مرا مي آزاريد، وقتي آن قوم منحرف شدند خدا هم دلهايشان را منحرف كرد و خدا قوم فاسق را هدايت نمي كند.
حضرت علی (ع) در باره اينكه برخي گناهان دل را منحرف مي كند مي فرمايد: "تا قلب بنده اي مستقيم نباشد ايمانش مستقيم نيست و تا زبانش مستقيم نباشد، قلبش مستقيم نخواهد بود". اين دو جمله حضرت گرچه كوتاه است اما از حقايقي بزرگ حكايت دارد. سخن دور از واقع گفتن چه به عنوان دروغ و تهمت و چه به عنوان لغو و هزل و چه به عناوين ديگر انحراف زبان است، زياد سخن گفتن و نسنجيده گفتن انحراف زبان است و نتيجه انحراف زبان،انحراف دل است و نتيجه انحراف دل ضعف ايمان است.
يكي از نشانه هاي انحراف دل، بد منظر ديدن خوبيها و خوش منظر دیدن بديها است. مطابق روايتي، حضرت علي(ع) زيغ و انحراف دل را از ستونهاي كفر معرفي مي كند و سپس در بيان نشانه انحراف دل مي فرمايد: فمن زاغ سائت عنده الحسنه و حسنت عنده السينه؛ آدمي كه دلش از حق منحرف گردد خوبي نزد او بد و بدي او خوب جلوه مي كند.
انسان تا آخرعمر در معرض اين خطربزرگ قرار دارد و هر لحظه بيم انحراف وجود دارد و بايد از خدا مدد خواست تا انسان را به حال خودش وانگذارد و در دعاهاي روح افزاي امامان، از اين نكته بسيار ياد شده است. خودشان از خدا مصنونيت مي طلبيدند و ديگران را به آن سفارش مي نمودند. امام صادق(ع)فرمود: زياد بگوييد بارالها دلهاي ما را بعد از آنكه هدايت كردي منحرف مكن و هيچ گاه از انحراف دل ايمن نباشيد.