خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: اولین نکته در مواجهه با کتاب «براران سیسترز» از نامش شروع میشود. نامی که مترجم کتاب هم در مقدمهاش اشاره کرده نتوانسته ترجمهای برایش بیابد. بنابراین نام کتاب با همان ترجمه تحتاللفظیاش شده: «برادران سیسترز» که باز هم همانطور که مترجم اشاره کرده همه معنی لغت سیستر را میدانند. از همین ابتدا میتوان دریافت که با اثر یک نویسنده طناز و باریکبین روبرو هستیم. البته استفاده از لفظ طناز نباید این شائبه را به وجود آورد که با رمانی طنزگونه روبرو هستیم که طنز این کتاب، از نوع سیاه است و البته به اندازه و غایت.
«برادران سیسترز» دومین کتاب نویسنده جوان کانادایی، پاتریک دوویت (متولد 1975) است که مانند «آبلوشن» کتاب اولش، سر و صدا کرده و اثر موفقی بوده است. دوویت در این کتاب، کاملا یا بهتر بگوییم انحصارا قصه گفته است. قصهاش هم بسیار جذاب است. این کتاب یک اصل مهم را ثابت میکند و آن هم این است که در این روزگار، صرفا تکنیک و بازی روایی نیست که خواننده را جذب میکند، بلکه یک داستان شستهرفته و جذاب با پرداخت قابل قبول و معمول نیز بعضا از رمانهای تکنیکی و پرپیچ و خم جلو میزند و در صدر جدول فروش میایستد؛ هم در زادگاه نویسندهاش کانادا و هم در آمریکا. این رمان تا جایی پیش میرود که نامزد جایزه منبوکر 2011 هم میشود و برای نویسندهاش افتخارات زیادی رقم میزند.
امتیاز این رمان، نثر روان و قصهگو و همچنین طرح داستانی آن است. طرح و پلات کار در ابتدا ممکن است تکراری به نظر برسد. دو برادر مزدور و آدمکش با نامهای ایلای و چارلی ماموریت جدیدی میگیرند که در کالیفرنیا فردی را بکشند و ما قرار است شرح وقایع این ماموریت را بخوانیم. درست است که طرح تکراری است و در سینما و ادبیات، نمونههای مشابه دارد، اما چیزی در نثر رمان هست که خواننده را از صفحات اول با خود همراه میکند، همانطور که منتقدان جهانی و مترجم کتاب هم به آن اشاره کردهاند.
نویسنده یا کار خاصی انجام نداده و قلمش همینگونه است و یا محاسبات دقیقی انجام داده که کدام جمله و شوخی تلخ را در کدام دیالوگ و شرح داستان بیاورد. چون در برخی مقاطع کتاب، با این که اتفاق هولناکی افتاده و آدمکشی راه افتاده، اما لحن راوی طوری است که واقعا صدای خنده مخاطب بلند میشود.
«در برادران سیسترز» چارلی برادر بزرگتر و بیرحمتر دچار استحاله میشود، اما ایلای یعنی راوی داستان همچنان شخصیتِ تا حدودی حیران خود را حفظ میکند و تحول او در تصمیمی است که از اواسط کتاب قصدش را داشت: کنار کشیدن از شغل آدمکشی. تقابل نوع دید و نگرش دو برادر در شغلشان یعنی آدمکشی موجب شکلگیری دیالوگها و بگومگوهای زیبایی شده که نمره قبولی و مهر تاییدی بر شخصیتپردازی پاتریک دوییت است. ایلای، شخصیت کنجکاو و تقریبا انعظافپذیری دارد که میتواند عاشق شود و دلش به لرزه درآید، اما چارلی فقط یک آدمکش خشن است که یا عاطفهای در او وجود ندارد و یا اگر هم به جوشش درآید، بسیار با تاخیر خواهد بود. یکی از جملات خوب کتاب در مقطعی از زبان راوی بیان میشود که یک زن در مسیر دو برادر به ایلای میگوید اصلا به نظر نمیآید شما برادر باشید و از یک خون. راوی داستان هم در پاسخ به زن میگوید: از یک خون هستیم، ولی نوع استفادهمان از این خون فرق دارد.
اگر بخواهیم بیشتر به نثر «برادران سیسترز» بپردازیم، باید بگوییم که در عین سادگی و روانی، جادویی است. کوتاه بودن فصلها یا بخشهای رمان هم مزید بر علت میشود که خواننده با هر بار دست گرفتن کتاب، حداقل 60 صفحه آن را بخواند.
در کل، نویسنده جوان کانادایی در دومین کتابش که در واقع تثبیت کارنامهاش است، به سراغ ژانری رفته که شاید بتوان گفت ژانر زندهای در ادبیات و سینمای امروز جهان نیست، ولی از دل آن، داستان سادهای بیرون کشیده که برخی از فرازهای آن حقیقتا حاوی بحثهای انسانشناسانه است. با وجود اینکه ممکن است در سطور مربوطه، این بحثها با صراحت مطرح نشوند اما فرازهای حاوی چالشهای انسانشناسانه را میتوان در سطور نانوشته این کتاب خواند. اما این دغدغهها و بحثها در میان وقایع و حوادثی که در غرب وحشی اتفاق میافتاده، استتار شدهاند و در ذوق نمیزنند. این نکته هم از امتیازات کتاب است که در حالی که مسائل انسانشناسانه در آن نهفته است، داستانش حوادثی چون دوئل و هفتتیرکشی با شمارش معکوس دارد.
نکته پایانی درباره ترجمه کتاب است که خوانش آن را سریع و روان میکند. پیمان خاکسار در مقام مترجم این کار، مانند «سومین پلیس» (رمان پیشینی که با ترجمهاش چاپ شد) به گونهای عمل کرده که نثر 280 صفحهای کتاب به هیچ عنوان خستهکننده نیست. کتاب پانوشتهای اندکی دارد و بیشتر مفاهیم به طور روشن در متن بیان شدهاند.
----------------------
صادق وفایی