اسماعیل امینی، نویسنده شاعر و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره کارکردهای تشکلهای صنفی اهالی قلم در ایران اظهار داشت: یک صنف زمانی شکل میگیرد که حول محور یک شغل مشخص ایجاد شود که بازده و چرخش اقتصادی معین دارد و در کنار آن تعدادی از صاحبان آن شغل در آن عضویت داشته باشند. اما در ایران نویسندگی شغل نیست و چرخه اقتصادی ندارد. لذا استفاده از لفظ صنف و فعالیت صنفی حول و حوش آن معنی ندارد.
وی ادامه داد: اقتصاد فعلی قلم در ایران به طور عمده اقتصاد دولتی است که پیرامونش کار صنفی تعریف نشده؛ در حالی که اگر کار نویسندگی در ایران صاحب چرخه اقتصادی بود و بازده داشت، روی آن سرمایهگذاری انجام میشد و میشد امید داشت که کار صنفی به معنی واقعی و درست کلمه پیرامون آن انجام شود.
نویسنده کتاب «لبخند غیرمجاز» افزود: دولت وظیفه ذاتی دارد که از فعالیتهای فرهنگی حمایت کند، اما بودجههای دولتی در ایران همواره با این تصور همراه بوده که باید در بخش محتوایی آن فعالیت فرهنگی نیز دولت نقش ایفا کند؛ در حالی که حمایت دولت از یک فعالیت فرهنگی وظیفه است و نه خدمت. به عنوان مثال، دولت نمیتواند بگوید چون من برای حمل و نقل عمومی سرمایهگذاری میکنم، مسافران اتوبوس یا مترو و ... باید آن طور که من میخواهم طی طریق کنند. در حوزه اهالی قلم نیز همین مسئله حاکم است که متاسفانه به آن توجه نمیشود.
وی تصریح کرد: تشکلهای موجود اهالی قلم همگی فعالیت محتوایی دارند و نه فعالیت صنفی و خدماتی. همه آنها نیز از کانون نویسندگان تا انجمن قلم به طور مستمر از بودجههای دولتی بهرهمند بودهاند، اما با این حال دولت همواره مانع بزرگی برای ساماندهی فعالیتهای آنهاست، یعنی گاهی از فعالیت محتوایی آنها حمایت میکند، اما نگاه سیاسی و اعتقادی نیز به فعالیت آن تشکلها دارد؛ در حالی که در حوزه فرهنگ متخصصین هستند که میتوانند در مورد باید و نبایدها اظهار نظر کنند و نه نهاد دولت.
امینی ادامه داد: در کشور ترکیه، کانون نویسندگانی وجود دارد که وظیفهاش ارائه خدمات صنفی به اهالی قلم است. این خدمات از گرفتن وکیل برای نویسندگان و شاعران در صورت لزوم تا پیگیری مسائلی مانند احقاق حق اهالی قلم در انتشار آثارشان را شامل میشود. جالب است بدانید این نهاد صنفی با وجود اینکه با بودجه دولتی فعالیت میکند، اما در آن از همه طیفهای فکری یعنی از چپ کمونیست افراطی تا اسلامگرای سلفی عضویت دارند و خدمات میگیرند.
این شاعر و منتقد ادبی افزود: در کشور ما مشکل از زمانی ایجاد شده که نهاد دولت به جای خدماترسانی و اجرا که وظیفه ذاتی است به اجرا و تعیین سیاستهای فرهنگی نیز وارد شده و دوست دارد راه را برای فرهنگ مشخص کند؛ در حالی که مشخصا در قانون این وظیفه برعهده نهاد دیگری گذاشته شده است. ما در بخش فرهنگ سیاستهایی کلی داریم که شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین میکند و تاکنون در هیچ بخشی از آن تصریح نشده که باید گروههایی از اهالی فرهنگ را حذف کرد، اما شما نگاه کنید در هشت سال اخیر دولت چگونه با اهالی قلم برخورد کرد. البته در دولت اصلاحات هم وضع به همین منوال بود و برخوردهای سلیقهای دولت و انجمن صفی خبرنگاران با اهالی مطبوعات را یادمان نرفته است. همه اینها یعنی دولت در حوزه فرهنگ برای خودش نقش تعیین کننده قائل شده و در این وضعیت نمیشود انتظار داشت که فعالیت خدماتی صنفی برای اهالی قلم شکل و سامان بگیرد.