اين شاعر و نظريه پرداز " شعرمتفاوط " در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : نويسنده زن ايراني روايت از مسائل روزمره زنان را با « زبان زنانه » كه اصطلاح مناسبي هم نيست و مي توان به جاي آن فعلا از« زبان متكثر» يا « زبان زايا » استفاده كرد ، اشتباه گرفته است . اگرچه انتقاد جدي به تمام اين اصطلاحات وارد است كه به طور خلاصه به آن خواهم پرداخت .
محمد آزرم در ادامه تصريح كرد : مي توان ابتدا ازچشم انداز فمينيستي انتقاد را طرح كرد ، سپس خود اين چشم انداز را مورد انتقاد قرارداد ، زبان زايا، متكثر و زنانه براي نويسنده زن ، وقتي امكان حضور پيدا مي كند كه از قواعد و قوانين « زبان مردانه » سرپيچي كند و با اطاعت نكردن از آن بكوشد هويت زنانه زبان را آشكار كند.
اين شاعر و منتقد جوان ادبيات ، خاطرنشان ساخت : هويت زنانه زبان همان امري است كه قواعد و قوانين « زبان » به مثابه يك « امر مردانه » آن را حذف و انكار كرده اند . حتي به همين دليل ، ما شاهد تاريخ زنانه هم نيستيم ، چرا كه تاريخ را نيز مردان با زبان مردانه روايت كرده اند ، با اين اوصاف ، نويسنده زن ايراني حتي قادربه واژگون كردن اين قواعد و قوانين به نفع خودش نشده است !
محمد آزرم : « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است . |
وي افزود : به طور خلاصه انتقاد از تفكر « فمينيسم» از آنجا شروع مي شود كه بپذيريم « زبان » همان قدركه مردانه است ، به همان اندازه زنانه هم هست. اقتدار زبان ، صرفا به خاطر پذيرفتن قواعد و قوانين آن است و مي توان با نپذيرفتن اين قوانين و برساختن قواعدي كه از درون يك متن ادبي آشكار مي شوند ، به اين اقتدار فائق آمد .
محمد آزرم اضافه كرد : معنا هرگز يكه نبوده و نيست بلكه اين قراردادهاي زباني هستند كه اگر پذيرفته شوند ، چنين تصوري را مي سازند. « شعر متفاوط » بازي پيشنهادي من به ادبيات فارسي است ، كافي است اين گفتمان را به كل ادبيات تعميم دهيد تا از تقابل جنسيتي فراتر رويد. « متفاوط » مكاني زباني است كه گرايش ندارد و فراترازجنسيت قرار مي گيرد .
اين شاعر در پايان گفت و گو با مهر ، اظهار داشت : آگاهي از جريان خود به خودي و مداوم بازي تفاوت ها در زبان ، به آن امكان مي دهد كه هيچ مركز، تعين و سلطه اي را نپذيرد ؛ همواره در آغاز باشد و از تقابل بين اغاز و پايان فراتر برود. در واقع جرياني است كه مرزهاي ژانر و قواعد آن را ناديده مي گيرد و آنها را سيال مي كند و هويتي فراترازجنسيت هاي بيروني را در زبان به اجرا مي گذارد : « يك چند جنسي ناهمگون» . نويسنده زن ايراني بايد به سمت « قصه نويسي متفاوط» حركت كند .