به گزارش خبرگزاری مهر، قرآن مجيد به عنوان كتاب نور و هدايت جنبه هاي متعدد پي ريزي جامعه سالم را تبيين و اصول آن را روشن ساخته است. با توجه به بديهي و ضروري بودن استقرار نظم، قرآن كريم به اموري كه استحكام اين فريضه كمك مي نمايد، توصيه نموده و از اموري كه به آن آسيب برساند بر حذر مي دارد. اينك به اجمال به بررسي آياتي مي پردازيم كه عمل به آن به برقراري نظم كمك مي نمايد.
رابطه نظم با حفظ و حدت
تاكيد قرآن كريم بر وحدت بر هيچ مسلماني پوشيده نيست. وحدت اساس دين اسلام است و مهمتر آن كه اصل خلقت دو جهان است. هستي بخش يكي است "لا اله الاّ الله" و او اول و آخر و ظاهر و باطن است، مبدا همه چيز او است و معاد اوست. آن حقيقت واحد اساس آفرينش است و جهان را چنان آفريده كه هيچ چيز نمي تواند در عرض او قرار بگيرد. هم او به انسان از روح خويش دميده و به او عقل و وجدان عطا كرده و هم او شرايع را نازل نموده است تا با اطاعت از صاحبان شرايع، اطاعت او كرده و به او نزديك شوند. اطاعت از صاحبان شرايع در طول اطاعت از شارع اصلي است و اعتبار هر صاحب ولايتي به اين است كه در طول اراده تشريعي خداوند حكم نمايد، زيرا خارج از آن، كسي را بر ديگري توان حكم راندن نيست.
وحدت حاكم بر هستي بر جامعه نيز حاكم است. مردمان با يكديگر برابر و درآفرينش يكسانند. ولايت بر آنان از آن خداوند و كساني است كه در طول ولايت او حكمراني نمايند. قرآن مجيد در اين مورد مي فرمايد: به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد. آن چيزي كه دراين آيه از او به حبل الله يا ريسمان الهي تعبير شده محور وحدت است.
وحدت جامعه اسلامي مطلوب و بلكه امر شارع مقدس است. خداوند ضمن بر حذر داشتن مومنان از اختلاف و تفرقه كساني را كه راه تفرقه پيش گرفتند نسبت به عذابي بزرگ انذار داده و مي فرمايد همانند آناني كه بعد از آنكه دلايل روشن بر ايشان نازل شد پراكنده شدند و اختلاف نمودند نباشيد. آنها كساني هستند كه برايشان عذابي بزرگ است. اين عذاب دردناك هم مي تواند اخروي و هم مي تواند دنيوي باشد.
نظم و حاكميت عدالت
عدالت هم ارزش ذاتي دارد و هم زمينه را براي زندگي سالم اجتماعي و ايجاد نظم و امنيت فراهم مي نمايد. ارزش ذاتي عدالت بر كسي پوشيده نيست. خداوند همه انسانها را از يك سرشت آفريده و به همگان عقل و وجدان داده است. با اين حال نبايد از نقش و اهميت عدالت در ايجاد امنيت و نظم و گسترش روحيه برادري غافل بود.
قرآن كريم در مورد حاكميت عدالت در قضاوت و اطاعت از خدا و رسولش و ارجاع اختلاف به آنان مي فرمايد خداوند شما را امر مي نمايد به اينكه امانات را به اهلش بسپاريد و زماني كه بين مردم حكم مي نماييد بر اساس عدالت حكم نماييد، خداوند شما را به آن سفارش مي نمايد به درستي كه خداوند شنوا و بيناست. اي كساني كه ايمان آورديد خدا را و پيامبر را و اولي الامر را اطاعت نماييد و زماني كه در چيزي اختلاف داشتيد آن را به خدا و رسول خدا ارجاع دهيد. اي رسول قسم به پروردگارت كه آنان ايمان نمي آورند مگر آنكه در اختلافات خويش تو را قاضي دهند.
يكي از آثار مهم اطاعت از خدا و رسول برقراري نظم و حفظ جامعه از ناامني و هرج و مرج است. عدالت هنگامي كه مبناي مصالحه و قضاوت قرار گيرد اساس اختلافات و درگيري ها را از بين برده و زمينه امنيت نظم و آسايش پايدار را فراهم مي آورد.
وفاي به عهد
پايبندي به قراردادها و پيمانها اساس نظم اجتماعي است و اساسا زماني كه يك طرف قرارها و تعهدات خود را زيرپا مي گذارد، اعتماد به عنوان بنيان اجتماع، از بين رفته و نظم اجتماعي در معرض تهديد قرار مي گيرد. اين يك اصل بديهي است كه هرشخص بايد به آنچه تعهد سپرده عمل نمايد و بر آنچه كه به عهده گرفته پايبند باشد در غير اين صورت روابط اجتماعي از شكل طبيعي خارج شده و گذشته از جنبه اخلاقي آن، امنيت اقتصادي و نظم از بين مي رود.
در قرآن كريم به ايفاي تعهد و پايبندي به پيمانها و قرارها تاكيد بسيار شده است. آيات مباركه 91 تا 94 سوره نحل مي فرمايد؛ هنگامي كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد و سوگندهايتان را بعد از تاكيد نشكنيد در حالي كه خدا را كفيل و ضامن بر خود قرار داده ايد. خداوند ازآنچه انجام مي دهيد آگاه است. همانند آن زن نباشيد كه پشم هاي تابيده خود را پس از استحكام وا مي تابيد. سوگندهاي خود را وسيله تقلب و خيانت در ميان خود قرار ندهيد....و براي شما عذاب عظيم خواهد بود.
گرچه مفسران در مورد كلمات"عهدالله" و "ايمان" تفسيرهاي متفاوتي نموده اند به طوري كه عده اي منظور از كلمه"عهد الله" را پيماني دانسته اند كه مسلمانان با خدا بسته اند. ليكن در اين كه كلمه "ايمان"جمع يقين به معني سوگند در آيه مذكور معناي وسيع تري داشته و شامل تعهدي كه انسان با خدا بسته است و ساير تعهداتي كه با تكيه و تاكيد بر قسم مي بندد نيز مي شود ترديدي وجود ندارد.
وفاي به عهد مكررا در آيات قرآن مورد تاكيد قرار گرفته است. اين مسئله چنان با اهميت است كه حضرت علي(ع) در نامه اي به مالك اشتر نخعي مي نويسد؛ واگر با دشمنت پيمان نهادي و در ذمه خود او را امان دادي به عهد خويش وفا كن و آنچه را بر ذمه داري ادا کن و خود را چون سپري برابر پيمانت بر پادار، چه مردم با همه هواهاي گوناگوني كه دارند و آراي مختلفي كه در ميان آورند بر هيچ چيز از واجبات خدا چون بزرگ شمرد وفاي به عهد همداستان و متفق القول نباشند و مشركان نيز جدا از مسلمانان وفاي به عهد را در ميان خود لازم مي شمردند، زيرا زيان پايان ناگوار پيمان شكني را بردند.
حضرت در اين نامه از وفاي به عهد به يك واجب الهي تعبير مي كند كه همگان در آن متفق القول هستند و علت آن زيانهاي بزرگي است كه از نقض آن متوجه جامعه مي شود كه مهمترين فروپاشي امنيت و نظم جامعه است.