به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از خصلت های خوب مومن خوف از خداوند است. خوف از خدا مي تواند سرچشمه تمام فضايل اخلاقي باشد، همان طور كه عدم خوف از حضرت حق نيز مي تواند منشا رذايل اخلاقي باشد. بنده اي كه به مبدا و معاد معتقد نباشد و از خداوند و عقاب اخروي نهراسد پا روي تمام دستورهاي الهي و عبادي و حتي اخلاقي مي نهد و به دنيا دل مي بندد و از تمام صفات نيك انساني و الهي تهي مي شود، اما اگر ايمان قوي داشته باشد خود را براي رسيدن به جهان آخرت و قرار گرفتن در پيشگاه عدل الهي آماده مي سازد.
ايمان قوي و اعتقاد به جهان آخرت و روز رستاخيز انسان را وادار مي سازد كه به تهذيب نفس پرداخته و در مقابل هوا و هوس هاي شيطاني مقاومت نمايد و براي رسيدن به مقام قرب الهي از هيچ كوششي دريغ ننمايد. از اين رو گفته شده از صفاتي كه اگر در وجود انسان تقويت شود باعث رشد و تكامل او در راه سازندگي مي شود خوف از خداوند متعال است.
خوف به معناي ترس از مسئوليت هايي است كه انسان در برابر خدا دارد. چنين انساني خائف است كه مبادا در انجام وظايف خويش كوتاهي كند و همچنين درك عظمت بي پايان الهي براي موجودي محدود چون انسان خوف آفرين است. شكي نيست كه هر قدر معرفت و شناخت بنده به پروردگار بيشتر باشد و به عيوب و گناهان خود آگاهتر، خوف او زيادتر است، زيرا درك عظمت خداوند و قدرت او و ساير صفات جلال و جمال او براي احدي ميسر نيست، بلكه بعضي از افراد به اندازه لياقت و شايستگي خود صفات او را مي فهمند و هر كس عقلش كامل تر و دركش بيشتر باشد خوف او بيشتر است.
قرآن مجید مي فرمايد تنها بندگان عالم و دانشمندند كه از خدا مي ترسند. زيرا در وجود اينان ترس با درك عظمت خداوند توام شده است. پيامبر (ص) می فرمایند: ترس من از خدا از همه شما بيشتر است.
كمترين درجات خوف كه اثر آن در اعمال آدمي پيدا مي شود همان است كه از امور خلاف شرع خودداري كند. قرآن می فرماید: خداوند از آنها راضي و خشنود است و آنها از خدا راضي و خشنودند و اين مرتبه براي كسي است كه از پروردگار خود بترسد. همچنین امام باقر(ع) مي فرمايد: هر بنده مومني در قلب او دو نور جلوه گري دارد: نور خوف و نور رجا، چنانكه اگر اين دو با يكديگر سنجيده شوند برهم فزوني نداشته باشند.
خوف از خداوند بر سه نوع است:
- خوف بنده از عظمت و جلال و كبريايي خداوند متعال، ارباب قلوب اين نوع را "خشيت يا رهبت" نامند.
- خوف از گناهاني كه كرده و تقصيراتي كه از او صادر شده است.
- خوف از دو مورد فوق با هم
در اخبار يعقوب نبي(ع)وارد شده خداي متعال به او وحي نمود؛ آيا مي داني براي چه موضوعي ميان تو و يوسف جدايي انداختم؟ براي آن بود كه چون برادران وي از تو خواستند تا او را به همراه آنها اجازه دهي گفتي؛ بيم دارم از وي غافل شويد و گرگ او را دريابد. چرا از آن بيمناك شدي و به من اميدوار نگرديدي؟ چگونه به غفلت برادران متوجه شدي و به حفظ من دلگرم نبودي؟
پيامبر اكرم(ص) فرمود: هيچ مومني به قدر بال مگسي از خوف خدا نمي گريد كه صورتش بر افروخته شود جز اين كه خدا روي او را بر آتش جهنم حرام مي فرمايد، چون دل بنده مومن از ترس خدا به لرزه درآيد گناهان او مانند برگ درخت مي ريزد.
ترس از خداوند و علم به قيامت و روز جزا و پاداش، انسان را ساخته و نفس را تزكيه مي نمايد. عشق به ديدار خداوند و اميد به بخشايش باري تعالي قدرت و توانايي به بنده مومن داده و او را در مسير رسيدن به قرب الهي كمك مي نمايد تا خود را به سر منزل مقصود برساند. حضرت علي(ع) مي فرمايد: همانا تقوا در اين دنيا براي تو پناهگاه است و بعد از مرگ سعادت.
در نتيجه مي توان گفت كه بنده ترسان از خدا به دنبال امور مادي نرفته و پايبند ماديات نمي شود و به دنيا با چشم يك سالك و عارف مي نگرد از اين رو دنيا را مزرعه براي كشت آخرت و وسيله اي براي رسيدن به سعادت آخرت مي داند و احساس خوشبختي مي نمايد. چنين بنده اي با چنين تفكري معنوي در آخرت هم سعادتمند است. وقتي ادعيه و مناجات پيامبر(ص) و همچنين ائمه اطهار به خصوص امام سجاد(ع) را ملاحظه مي كنيم مرتبه خوف و خشيت آنها روشن مي شود. ائمه با وجود عصمت، اين قدر از خداوند مي ترسيدند، پس حال ما روشن است.
------------
منابع
- معراج السعاده، ملا احمد نراقي
- اصول كافي، ج 2، ص 71
- محجة البيضا، ج 7، ص 279