به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری ثبت 3 تن از شخصیتهای برجسته کشورمان در برنامه مشاهیر و رویدادهای فرهنگی جهان برای سال 2014 و 2015 در فهرست یونسکو پیش از ظهر امروز سهشنبه 5 شهریور، با حضور محمدرضا سعیدآبادی دبیرکل کمیسیون یونسکو در ایران، عبدالمهدی مستکین مدیر بخش فرهنگی این کمیسیون، محمدرضا درویش محقق حوزه موسیقی و احمد پاکتچی پژوهشگر فرهنگ و مشاهیر در سالن اجتماعات کمیسیون ملی یونسکو در تهران برگزار شد.
مستکین در این برنامه گفت: در ابتدا اشاره کنم که هر خبر یا اظهار نظری که درباره مشاهیر ایران میشنوید، با معیارها و ملاکهای کمیسیون یونسکو آن را بسنجید چون حق انتشار هر خبر یا اظهار نظری در این زمینه با این کمیسیون است. گاهی نهادها و افراد مختلف اظهار نظرهایی میکنند که کارشناسی و تخصصی نیستند. اما در ادامه بحث باید اشاره کنم که در زمینه ثبتهای ایران در یونسکو 2 بحث وجود دارد. اول موضوع مختصات جغرافیایی و ساختار فیزیکی مرزهاست. و دوم حوزه تمدن ایرانزمین است که از شرق تا چین، از غرب تا آندلس، از شمال تا قفقاز و از جنوب تا یمن گسترده است.
وی افزود: به دلیل گستردگی ایران فرهنگی، و اینکه مرقد چهرهها و مشاهیر ایران فرهنگی در نقاط مختلف قلمرو مورد اشاره، پراکنده هستند، بسیاری از کشورها سعی دارند این چهرهها را به نام خودشان ثبت کنند. هرچند یونسکو سعی کرده است این نقصان را برطرف کند اما از نظر محتوا، هر کشوری سعی دارد این چهرهها را مصادره کند. زیرا در پیاش رونق صنعت توریسم، هنجارسازی و تولید منبع گسترده برای ساختارهای فرهنگی روی خواهد داد.
مدیر بخش فرهنگی کمیسیون یونسکو گفت: بنابراین ما نگاه خود را معطوف به شخصیتهایی کردیم که در مناطق مرزی ایران، در طول تاریخ حضور داشته و زندگی کردهاند. بسیاری از نهادها به دلیل نداشتن تخصص نتوانستند کمکی به ما بکنند. در 4 سال اخیر از نظر منحنی ثبت مشاهیر در جهان، جایگاه بسیار بالایی داریم به طوری که در 197 کشور عضو یونسکو، جزو 10 کشور نخست و در میان کشورهای آسیا، در میان رتبههای ممتاز ایستادهایم. دلیل این شرایط هم این است که کار ایرانزمین همیشه تولید و زایش عناصر فرهنگی و تمدنی است.
مستکین ادامه داد: اگر نزد ما ایرانیان، حرف حافظ و سعدی و عطار مطرح است، اساتید این بزرگان مورد غفلت هستند و کشورهای همسایه در پی تصاحب این چهرهها هستند. چهرههایی که برای ثبت در دوره دو ساله 2014 تا 2015 پیشنهاد شدهاند، از اساتید چهرههای مشهوراند. به عنوان مثال نجمالدین کبری، استاد سلطانولد پدر مولانا بوده است.
در ادامه پاکتچی گفت: ثبت چهرههای تاریخی این نیست که دنبالشان بگردیم و بعد از ثبت کردنشان، آنها را در ویترین بگذاریم که ما چنین پدران فاضلی داشتهایم. فرهنگ و آموزش، حاصل ارتباط هستند. اگر انسان فاضل باشد ولی در خانه بر قله کوه بنشیند و ارتباط نداشته باشد، فرهنگساز نخواهد بود. آدمها با ارتباط با یکدیگر است که فرهنگ میسازند و برای ما از حیث فرهنگ، همه آدمها قابل احترام هستند اما وقتی در پی کشف فرهنگ و فرهنگسازان هستیم، باید چهرههایی را پیدا کنیم که از خودشان آثار ماندگار به جا گذاشتهاند. این انسانها هم حرف خودشان را نزدهاند بلکه میراثی که در جامعهشان بوده، به جا گذاشتهاند. اگر میراث ابوسعید ابوالخیر یا فخرالدین عراقی را بشناسیم، جامعه خودمان را شناختهایم.
وی افزود: به نظرم باید اتهام مردهپرستی ایرانیان را اینجا کنار بگذاریم و سعی کنیم ارتباطی و فرهنگی به قضیه نگاه کنیم.
این محقق با اشاره به اینکه ماهیت مشاهیر و چهرههای فرهنگی، ماهیت دایرةالمعارفی است، گفت: خواهش من این است که به این چهرهها، به صورت تکبعدی نگاه نشود. مثلا اگر به نجم کبری تنها به عنوان یک عارف نگاه شود، پروندهاش را مختومه کردهایم. اما من و یک محقق دیگر، این شخصیت را از منظر روانشناسی بررسی و تحلیل کردهایم.
محمدرضا درویش نیز با بیان سخنانی درباره عبدالقادر مراغهای گفت: او چهره مربوط به قرن هشتم و نهم است. نوازنده برجسته عود، خواننده و نظریهپرداز موسیقی عناوینی است که میتوان به او داد. امروز از او 3 رساله در دست داریم که اسامیشان عبارت است از: مقاصد الالحان، جامعالالحان و شرح ادوار صفیالدین ارمروی. او 4 اثر معروف دارد که تنها این 3 کتابش به ما رسیده است و یکی از آنها مفقود شده است. رسالههای او علاوه بر این که ادامهدهنده راه صفیالدیناند، نظرات بسیار جدید و نویی را در عرصه موسیقی اسلامی عرضه میکنند. عبدالقادر را میتوان بنیانگذار مکتب منتظمیه یا همان مکتب صفیالدین دانست.