به گزارش خبرگزاری مهر، "توكل" در لغت به معناي واگذار كردن كار به ديگري است و در اصطلاح شرع، عبارت است از اعتماد برخداوند متعال درجمیع امور و تكيه بر اراده او و اعتقاد به اين كه او آفريينده ي سببها و چيره بر همه ي آنهاست و سبب ها به اراده ي او در سببيت كامل مي شوند و تاثير مي كنند. البته اين بدان معنا نيست كه انسان از پیگیری نيازهاي خود و فراهم كردن مقدمات آنها بي نياز باشد و گمان كند كه وسائل ظاهري و طبيعي سببيت ندارند، بلكه بدين معناست كه تمام توجه و اميد خود را به اسباب ظاهري منحصر نكند، بلكه به اراده خدا كه وراء همه ي سببها و فوق همه ي چيرگيها است توجه كند.
انسانی كه بر خدا توكل مي كند، براي روزي خود متكي به اسباب نيست، بلكه به هر سببي كه متوسل شود در آن حال توجه باطني و آرامش قلبي اش به خدا است و به آساني بر آنچه كه خدا فرمان داده، از قبيل بذل مال و فداكاري، اقدام مي كند، خوب مي بخشد و نسبت به آينده مطمئن است. وارد كارهاي سخت مي شود و ملاحظه ي زنده ماندن يا مردن را نمي كند.
البته توکل با رضا و تسلیم تفاوت دارد چرا که مورد توكل مربوط به اموري است كه انسان انجام می دهد مانند تحصيل علم، كشت و زرع، تهيه مقدمات ازدواج و مانند آنها، اما مورد رضا و تسليم امور مربوط به فعل خداوند متعال است مانند حوادث طبيعي، بيماري ها و مانند آنها. بنابراين، هنگامي كه مومن به كار مهمي اقدام مي كند بايد توكل و تفويض كند و زماني كه سنت خداوند كاري برخلاف خواسته ي او را اقتضا نمود، بايد به مقدرات الهي راضي شود و تسليم اراده ي او باشد. اما گاهي هر كدام از اين دو به معناي ديگري به كار مي رود.
يكي از صفات عالي كه هر مسلمان مومني آن را دارد توكل بر خداوند قادر است، زيرا شخصي كه يقين و ايمان دارد خداوند عالم، قادر، مهربان و ...است خود و امور خود را به او وا مي گذارد و در تمام شئون زندگي بر او توكل مي نمايد. بدین سبب پيامبران خود از متوكلين راستين بودند.
كسي كه به خداوند توكل مي كند تمامي امور را به صاحب واقعي واگذار مي كند و انسان متوكل يعني بريده از تمام آرزوهاي خود و جدا از خلق و پيوسته به خالق. اگر شخص در اين دنيا به خداوند اتکاء داشته و اعتمادش به او باشد و بداند كه در تمام جهان غير از خالق هستي موثري نيست و اوست كه سبب ساز است و اسباب را فراهم مي سازد، هيچ مشكلي نمي تواند او را از پاي درآورد. اين حالت باعث نيرو و قدرت در انسان مي شود.
وقتي بنده متوكل گفت خدا مرا كفايت مي كند چون معبودي جز او نيست، در حقيقت بر او توكل كرده و ضعف بشري را با اتكاء به قدرت لايزال الهي از بين می برد. البته بايد توجه داشت كه موانع و عوامل موفقيت همه از نوع اسباب و علل است و همه به دست اوست، او مسبب الاسباب است.
توكل از عالي ترين حالات مقربين است. شخص متوكل قلبا و عملا غني است هر چند واقعا در سختي و تنگدستي باشد، پس خود را با درخواست و كرنش در برابر ديگران ذليل نمي كند و خداوند هم كه چنين صفتي را در او ببيند بي نياز و عزيزش مي كند و كسي كه به دامن خدا چنگ زند، خداوند او را محافظت مي كند.
از درجات توكل بر خداوند اين است كه در تمام امور به او اعتماد كنیم و به هر چيزي كه برايمان مقدر می نمايد، راضي باشيم و بدانيم كه او در رساندن خير و فضيلت به ما كوتاهي نخواهد كرد.
انسان بايد به خداوند اعتماد داشته باشد، زيرا هستند كساني كه به دنيا اعتماد مي كنند و زمين مي خورند از چيزهايي كه راه را بر شيطان مي بندد آن است كه انسان با نيت صادق به دامن خدا چنگ زند و در تمام امور خود بر او توكل كند. در نتيجه مي توان گفت كه توكل كنندگان فقط بر خدا توكل مي كنند و از او مدد مي جويند. كسي كه دوست دارد متقي ترين مردم باشد باید به خدا توكل كند.
شخص متوکل در هيچ موردي وحشت به خود راه نمي دهد و از پروردگار قادر توانا كه دارنده قدرت بي انتهاست ياري مي طلبد و در مصائب و ناملايمات ايستادگي به خرج داده و به جهاد پيگير خود ادامه مي دهد و در عين حال خود را از لطف و كرم الهي بي نياز نمي داند چون يقين دارد هر قدرتي وابسته به قدرت اوست.