به گزارش خبرنگار مهر، شهيد كاوه قهرمان ملي كه تاريخ دفاع مقدس و ارتفاعات كردستان دلاوريها و حماسهآفريني اين فرمانده شهيد و يارانش را در خود ثبت كرده است زندگي اش را وقف انقلاب و ايران كرد.
فرزند كردستان
فرمانده شهيد كاوه صفات ارزنده و ويژگيهاي ايماني والايي داشت و زندگي و عمر خود را وقف انقلاب كرده بود و به خاطر اهميتي كه كردستان براي وي داشت خود را "فرزند كردستان" معرفي ميكرد.
آنچه همرزمان اين شهيد درباره او مي گويند اين است كه روحيه والا و انساندوستي او به قدري در اطرافيان اثر ميگذاشت كه با وجود تبليغات سوء دشمنان و ايجاد جو مسموم عليه آن شهيد و يگان تحت امرش، هنگامي كه به درجه رفيع شهادت نائل شد مردم مهاباد با پاي برهنه زير پيكر پاك و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سينه ميزدند و اشك ميريختند و ضد انقلاب را نفرين ميكردند.
شهيد كاوه محور مبارزه
اين شهيد بزرگوار متولد شهر مشهد بود و در خانواده اي مذهبي در سال 1340 ديده به جهان گشود و از جمله مبارزين جوان و انقلابي است كه در كنار رهبر معظم انقلاب و شهيد هاشمي نژاد و شهيد كامياب به مبارزه با طاغوت پرداخت.
وي با علاقه قلبي و مشورت پدر وارد حوزه علميه شد و همزمان تحصيلات دوران راهنمايي و دبيرستان را نيز ادامه داد و در دبيرستان به عنوان محور مبارزه شناخته ميشد.
آموزش نظامي و حفاظت از بيت رهبري
با پيروزي انقلاب اسلامي شهيد كاوه جزو اولين عناصر مؤمن و متعهدي بود كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهر مقدس مشهد پيوست و پس از گذراندن يك دوره آموزش شش ماهه چريكي، به آموزش نظامي برادران سپاه و بسيج پرداخت.
پس از آن براي حفاظت از بيت شريف حضرت امام خميني (قدس سره) در يك مأموريت شش ماهه به تهران عزيمت كرد و با شروع جنگ تحميلي به همراه تعدادي از نيروهاي خراسان به جبهههاي جنوب اعزام شد.
مدتي بعد به علت نياز شديدي كه پادگان به مربي داشت او را براي آماده سازي و آموزش نيروها به مشهد فراخواند.
خسارت به منافقان و فرار از كردستان
او در روزهاي سرنوشت ساز حمله ضد انقلاب به كردستان فرمانده عمليات تيپ ويژه سيدالشهدا بود و در همين روزها بود كه آوازه تيپ سيدالشهدا منافقان و ضد انقلاب را از كشور فراري داد به اين خاطر كه مقاومت در برابر اين تيپ چيزي جز خسارت براي آنان نداشت.
آزاد سازي سد بوكان و جاده 47 كيلومتري آن، جاده صائين دژ به تكاب، پاكسازي منطقه كيلر و اشتوزنگ آزادسازي محور استراتژيك پيرانشهر به سردشت كه به عنوان مركزيت و نقطه ثقل ضد انقلاب بشمار ميآمد و منجر به انهدام مركز راديويي آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزي منطقه الواتان و آزاد سازي زندان "دوله تو" و كشتن بيش از 750 نفر از ضد انقلاب شد تنها بخشي از نبردهاي تهاجمي بود كه توسط شهيد كاوه و همرزمانش در تيپ ويژه شهدا طرح ريزي و اجرا شد.
فرزند كردستان در سال 1362 رسماً به فرماندهي تيپ منصوب شد و با تلاش همه جانبه براي آموزش، سازماندهي و آماده سازي نيروها از هيچ كوششي دريغ نكرد.
آنچه در تاريخ دفاع مقدس درباره بخشي از رشادت هاي اين شهيد آمده اين است كه درعمليات برون مرزي والفجر 2 كه درمنطقه حاج عمران انجام گرفت شهيد كاوه با هدايت قوي رزمندگان، اهداف از پيش تعيين شده تيپ از جمله ارتفاعات 2519 را با موفقيت به تصرف درآورد.
همچنين تاريخ به ياد دارد كه زماني كه همزمان با عمليات والفجر 4 مأموريت پاكسازي محور سردشت از لوث وجود ضد انقلاب (دمكراتها و منافقين) به اين تيپ واگذار شد، رزمندگان غيور و سلحشور نيز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزي كوهسير، قوري، تالشو روستاي اسلام آباد، مركز راديويي منافقين و مقر دمكراتها را تصرف كردند.
در برگي ديگري از تاريخ دفاع مقدس آمده است كه تيپ ويژه شهدا سال 63 در عمليات بدر همراه با ساير يگانهاي سپاه با دشمن تا دندان مسلح جنگيد و در تاريخ 23 تیرماه سال 1364 در عمليات قادر همراه با يگانهايي از ارتش جمهوري اسلامي در جبهه شمالي سيدكان عراق باعث بر هم زدن آرايش نظامي دشمن شد.
همچنين در عمليات پشتيباني والفجر 9 كه در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قواي دشمن و تصرف بخشي ازخاك آنان نقش مؤثر داشت كه هر كدام نشاني از دلاوريها و حماسهآفريني شهيد كاوه و يارانش را در خود ثبت كرده است.
غلامرضا بني اسدي يكي از همرزمان شهيد كاوه درباره او چنين اظهار نظر كرده و مي گويد: محمود كاوه، نوجوا ني بود كه با آغاز تجا وز نيرو هاي بعثي، بدون لحظه اي درنگ، را هي دياري شد كه بعدها داز او انسا ي متفاوت با آدمهاي ديگر ساخت.
وي مي افزايد: او گرچه مانند بسياري از هم سن و سالها يش پر شر و شور بود و زندگي وهمه موا هب دنيوي را دوست داشت، اما آنچه او را را به ميدان رزم و كانون خطر كشا ند، معنويتي است كه سراسر تا ريخ دفاع مقدسمان مشحون از آن است.
بني اسدي بيان مي كند: قصه رزم او از روزي كه پايش به جبهه باز شد تا آن زمان كه از ارتفاعات 2519 حاج عمران به هما سيگي خدا رفت، گاه آن چنان باور ناپذير مي آيد كه به افسانه بيشتر شبيه است تا حقيقت.
اين همرزم شهيد عنوان مي كند كه را هي كه شهيد كاوه با همه جواني اش به دل نيرو هايش باز كرده بوده، حقيقتي است كه هرگز نمي توان آن را انكار كرد.
او چنين نعريف مي كند: كاوه در مقابله بادشمنان، مظهر كلام اما مش بود اما مي كه سالها پيش تر گفته بودند: "سربازان من در گهوار ه اند " از همين رو در صحنه نبقردي كه او حضور مي يافت، دشمنان ميدان را خالي مي كردند و دو ستان، رو حيه و قوت قلبي مضا عف مي يافتند.
محمود كاوه با آن همه شور و شعف جواني، و قتي آرام شد كه از بيست و پنج سا لگي اش، فقط چند ماه گذشته بود اما عرض زندگيش آنقدر كالاهاي ناب و باورهاي يقيني داشت كه ديگر كسي به طول عمرش حتي فكر هم نكند.
................................
گزارش : زهره رنگ آميز