خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آنها می خواهند متفاوت باشند. میخواهند به دنبال تعریف متفاوتی از موسیقی نواحی در فضای موسیقی الکترونیک باشند که البته گذر از این معبر سفر طولانی و پرخطری است که پژوهشگران حوزه موسیقی خوب می دانند این خطرات چیست. آنها می دانند که ورود موسیقی نواحی و بومی مناطق مختلف کشورمان به فضای الکترونیک ممکن است عواقب خطرناکی داشته باشد. آنها خوب می دانند برخی پیشسکوتان موسیقی نواحی ممکن است دل خوشی از این نوع تلفیق نداشته باشند. آنها می دانند "دارکوب" به چه فضایی از موسیقی گام برداشته که بسیار حساس تر از آن چیزی است که می توان فکرش را کرد.
آنها یا حالا بهتر است بگوییم گروه موسیقی "دارکوب" بر این باورند که ریتم یکی از بنیادیترین عناصر موسیقی است که بعد حرکت را در موسیقی نمایندگی میکند. به بیان دیگر ریتم قالب بندی جریان زمان و گروه بندی نسبتهای زمانی است. در برخی از انواع موسیقی مناطق مختلف جهان ریتم وجه قالب بسیاری از قطعات را تشکیل می دهد و این جاست که کار برای اجرای یک اثر موسیقایی متفاوت که شکل گرفته از موسیقی قبایل آفریقا، موسیقی آمریکای جنوبی و موسیقی نواحی خودمان است خود را در آلبومی به نام لیوا اثر گروه دارکوب به سرپرستی همایون نصیری نمایان میکند.
"دارکوب"؛ گروهی که از سال 86 حضور خود را به جامعه موسیقی کشور معرفی کرد و با سبک متفاوتی که در اجراهای زنده خود با حضور نوازندگان برجسته عرصه موسیقی و البته خواننده بازیگران محبوبی چون مهران مدیری و حامد بهداد به کار گرفت، توانست خیلی زودتر از آنچه تصور می شد در این عرصه باقی بماند. "دارکوب" عنوان اولین آلبوم رسمی این گروه موسیقی است که سال 86 در بازار موسیقی منتشر شد و به لحاظ فروش در رتبه نسبتا خوبی هم قرار گرفت. اگر چه بعد از انتشار این آلبوم موسیقایی اجراهای زنده متنوعی از این گروه به خوانندگی حامد بهداد و مهران مدیری برگزار شد و البته با اظهارنظرهای متفاوتی هم رو به رو شد اما چه بخواهیم چه نخواهیم این گروه هم اینک از پرطرفدارترین گروههای موسیقی کشورمان است.
این گروه از چند روز پیش با انتشار آلبوم "لیوا" به تهیهکنندگی صدرالدین حسینخانی بار دیگر آمدهاند تا ارائه جدیدی از فعالیتهای خود را به مخاطبان عرضه کند و همین آلبوم که اغلب اعضایش آن را اثری کاملا متفاوت میدانند بهانهای شد که نشستی در خبرگزاری مهر تشکیل دهیم.
همایون نصیری نوازنده سازهای کوبه ای و سرپرست گروه، محسن شریفیان خواننده و نوازنده دمام، آرش مقدم نوازنده درام، فرشاد حسامی تنظیمکننده قطعات، دارا دارایی نوازنده گیتار به همراه صدرالدین حسینخانی مدیر موسسه ایران گام و تهیه کننده آلبوم "لیوا" در این نشست به سوالات خبرنگار مهر پاسخ دادند.
* آلبوم "لیوا" دارای ساختار توامان ریتمیک و ملودیک است که این ویژگی میتواند به عنوان اولین نقطه آغاز بحثمان مورد توجه قرار گیرد. بد نیست در همین ابتدا کمی درباره این موضوع و تفاوت های آلبوم "لیوا" و "دارکوب" در حوزه موسیقی نواحی بگویید.
نصیری: در تایید دیدگاهی که شما در این آلبوم به آن اشاره کردید باید به این نکته اشاره کنم که اصولا ساختار گروه "دارکوب" وابسته به یک ساختار ریتمیک است البته که ما تمام تلاش خود را انجام دادیم که کیفیت قطعات منتشر شده در این آلبوم علاوه بر بهتر شدن نسبت به کارهای آلبوم قبلی، جهشی برای روند فعالیت های موسیقایی ما هم باشد. ضمن اینکه معتقدیم این مخاطبان هستند که می توانند بهترین داوران برای تحقق چنین دیدگاهی باشند.
آنچه برای ما در آلبوم "لیوا" به دقت مورد نظرمان بود توجه به ارتقای کیفیت ضبط، تنظیم، میکس و مسترینگ قطعات بود که به گمانم نسبت به آلبوم قبلی روند روبه رشدی را طی کرده است، حتی در محتوای قطعات هم ما پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشتیم که می تواند برای مخاطبان معرف قطعات متفاوتی از گروه باشند. البته در این میان باز هم نمی توانم از علاقه شخصی خودم به موضوع ریتم به راحتی عبورکنم چون من یک نوازنده سازهای کوبه ای هستم و این طبیعی است که از ساختار ریتمیک موسیقی ساده عبور کنم اما این را هم می دانستم که آلبوم "لیوا" نباید صرفا به عنوان یک اثر ریتممحور به مخاطب نشان داده شود و این موضوع در نحوه سازبندی و تنظیمی که اعضای گروه برای اجرای آن تلاش زیادی کردند کاملا مشخص است که ما چگونه از سازهای دیگر هم استفاده کردیم.
* مثلا چه ترکیبی سازی؟
نصیری: از سازهایی چون پیانو، کیبورد، گیتار بیس، ترومپت، درامز، گیتار آکوستیک، دیجیریدو، گیتار الکتریک، کلارینت، نی انبان، کمانچه، گیتار فلامینگو، تار و سازهای الکترونیک به عنوان یک عنصر برجسته استفاده کردیم. قاطعانه می گویم دوست نداشتیم که آلبوم "لیوا" یک آلبوم موسیقایی تک بعدی برای مخاطب باشد. ما تمام تلاش خود را انجام دادیم که هر چه از روند فعالیتهای گروه می گذرد مخاطب پیشرفت و تنوع در کارهایمان را به وضوح حس کند. البته که عیب و نقصهایی هم در اجرای کارها داریم اما آنچه برای ما مهم است توجه به راه رفتن در یک مسیر رو به جلو با نگاه به پشتوانه، معایب و تجربیات قبلی است که نهایت آن اجرای یک قطعه جدید و متنوع نسبت به اثر قبلی است.
گمان میکنم آنچه ما در اجرای موسیقی نواحی مناطق جنوبی، منطقه خراسان و بخش هایی از موسیقی نواحی آمریکای لاتین و آفریقا داشتیم نسبت به کارهای قبلی ما در این حوزه، پختهتر و زیباتر است که بسیاری از آنها به کمک تنظیم خوب فرشاد حسامی در بخش تنظیم و اجراهای متفاوتی که نوازندگان گروه انجام داده اند، شکل گرفت. البته در این میان نمی توان از خوانندگی خوب و در خدمتِ قطعات محسن شریفیان و حامد بهداد در قطعههای "تربت" و "لیوا" به راحتی عبور کرد.
به عنوان نمونه قطعه "لیوا" که ملودی آن بر اساس یکی از آیین های موسیقایی منطقه بوشهر است و محسن شریفیان کارهای آن را انجام داده یک قطعه بازسازی شده است که ما ساعتها و روزها روی آن کار کردیم. ضمن اینکه بسیاری از قطعات بودند که به دلیل حساسیت بچه ها روی کیفیت، چندین بار ضبط و پاک شدند تا ما به نتیجه دلخواه برسیم و این همان چیزی بود که من همواره دوست داشتم در یک گروه موسیقی به آن دست پیدا کنم.
حسامی: در تایید حرف همایون باید بگویم زمانی که در استودیو مشغول ضبط قطعات بودیم، بارها پیش آمد که کلیت کار پاک می شد و ما مجبور بودیم که دوباره روی ضبط قطعات کار کنیم و شاید به جرات بگویم این اولین بار بود که تجربه کار گروهی را با تمام وجود حس کردم. البته نباید از این نکته هم بگذرم که همایون نصیری اصولا هنرمند منعطفی است که همواره منتظر شنیدن نظرات، انتقادات و پیشنهادات اعضای گروه در اجرای قطعات بود. به همین خاطر همیشه همه تلاش میکردند در تخصص کاری خود به بهتر شدن کار کمک کنند.
* جا دارد از حامد بهداد هم یادی بکنیم که این روزها در سوگ از دست دادن پدرش نیز هست. حالا که حامد بهداد در این نشست حضور ندارد و نمی توانیم در مورد تجربه خوانندگی او در قطعه "تربت" به عنوان یک قطعه موسیقی با کلام خراسانی صحبت کنیم، بهتر است درباره قطعه "لیوا" به عنوان یک قطعه موسیقایی محلی جنوب کشور که ملودی و خوانندگی آن بر عهده محسن شریفیان بود حرف بزنیم؛ قطعه ای که به نظر می آید با هدف خاصی از موسیقی منطقه بوشهر و خارک وام گرفته و در فضای الکترونیک به مخاطب عرضه می شود. فضایی که این سالها به شدت منتقدان و البته موافقانی داشته است.
شریفیان: نکتهای که در پاسخ صحبت شما باید بگویم این است که انتخابکننده اصلی این قطعه همایون نصیری بود و من در ابتدا به عنوان یک مشاور و بعد به عنوان آهنگساز، نوازنده و خواننده در کنار او قرار گرفتم. در واقع انتخاب ملودی لیوا از میان چند قطعه مختلفی بود که همایون نصیری با آن ارتباط برقرار کرد. این در حالی است که معتقدم این قطعه علاوه بر اینکه گروه اجرایی با آن ارتباط خوبی برقرار کرده است، به نوعی یک قطعه فراملیتی نیز هست و هر شنونده ای در هر جای دنیا می تواند با این نوع موسیقی ارتباط برقرار کند.
من هم به عنوان یک نوازنده بومی تمام تلاش خود را انجام دادم که با رعایت شکل اصلی موسیقی، آن را وارد قالب اجرایی گروه دارکوب کنم و فکر می کنم در معرفی این قطعه اصیل موفق بودم. البته باید قاطعانه اعلام کنم تولید چنین ملودی هایی در کنار ملودی های ساخته شده از این دست به طور موازی اصلا ضرری به کلیت کار وارد نخواهد کرد بلکه به نظرم اتفاق خوبی برای معرفی هرچه بهتر موسیقی نواحی هم هست. همین که نام این آلبوم "لیوا" نام گرفته خود نشاندهنده تاثیر خوبی است که مخاطب از چنین ملودی هایی گرفته است و شاید اگر غیر از این بود این نوع موسیقی مهجورتر از وضعیت فعلی هم بود. کما اینکه من با وجودی که بومی منطقه بوشهر هستم مدت ها از وجود موسیقی لیوا در جزیره خارک اطلاعی نداشتم حتی بسیاری از محققان ایرانی هم در این زمینه ما را به بیراهه برده بودند و بر این باور بودند که این نوع موسیقی در جزیره خارک کاملا نابود شده است در حالیکه وقتی من به طور اتفاقی برای اجرای برنامه ای به جزیره خارک رفته بودم، متوجه شدم این موسیقی همچنان در جزیره خارک وجود دارد پس با این حساب نمی توان این تاثیرات را نادیده گرفت.
* اینکه بخواهیم از موسیقی نواحی بخشی از مناطق آفریقا، خراسان و جنوب ایران در یک آلبوم موسیقایی استفاده کنیم در نوع خود اتفاقی قابل تقدیر است اما کار زمانی سخت می شود که این نوع موسیقی در فضای الکترونیک با سازهای الکترونیک به مخاطبان عرضه شود که به نظر من این اقدام به دلیل حساسیت هایی که در بخش موسیقی نواحی وجود دارد حرکت روی لبه تیغ است. بهتر است نوازندگان آلبوم از تجربه های خود در این عرصه بگویند.
مقدم: استفاده و الهام از موضوعات بومی برای تهیه و تولید آثار موسیقایی در چند سال اخیر تبدیل به امری متداول شده است که بسیاری از گروههای موسیقی فعال در سبک ها و ژانرهای مختلف آن را انجام می دهند. تمام لطف این کار از آنجایی آغاز می شود که موسیقی مورد نظر ما متعلق به کشورمان است و این نوع موسیقی به قدری ناب و جالب توجه است که ما از آن الهام فراوانی گرفتیم و علاوه بر اینکه تجربه جدیدی را در نوازندگی تجربه کردیم بلکه موفق به دریافت موسیقی شناسنامه داری شدیم که از سایر موسیقی های محلی و بومی مناطق مختلف جهان با وجود تنوع متمایز است.
این نوع دیدگاه اجرایی در مدتی که مشغول ضبط آلبوم "لیوا" بودیم به خوبی در گروه اتفاق افتاد و من تجربه ای را در اجرای آثار تلفیقی پشت سر گذاشتم که تک تک آثار تولید شده چه به لحاظ ملودی و تنظیم و چه به لحاظ خوانندگی و نوازندگی از تجربه های متفاوت کاری من در این سالها بود. برای من به عنوان نوازنده یک ساز غیر بومی اینکه بتوانم در خدمت اثری باشم که برگرفته از موسیقی نواحی کشورمان و موسیقی نواحی مختلف جهان است نمی تواند تجربه تکراری باشد ضمن اینکه اگر من به عنوان نوازنده شناخت کافی روی سبک ها نداشته باشم به خودی خود نمی تواند برای پیشبرد کار موثر واقع شود. به همین جهت حضورم در این آلبوم سراسر یادگیری بود که باعث شد علاوه بر شناخت بیشتر شاخص های جذاب موسیقی نواحی کشورمان به فکر کار بیشتر روی این نوع موسیقی در قالب ساز درامز باشم. اما باید به این نکته هم اشاره کنم که متاسفانه این شاخص های جذابی که به آن اشاره کردم در هیچ جای دنیا به درستی معرفی نشده است و این ریتم های جذاب که می تواند شناسنامه قدرتمندی برای موسیقی ایرانی به محافل بین المللی باشد مورد بی توجهی های زیادی قرار گرفته است.
دارایی: من هم اگر بخواهم به عنوان یکی از نوازندگان این آلبوم توضیحاتی را ارائه دهم باید به این نکته اشاره کنم که تولید و اجرای قطعات مختلف آلبوم به شکلی بود که اغلب کارها به صورت گروهی انجام گرفت. اکثر کارهای ما در تولید این آلبوم به صورت تمرینی و برگزاری جلسات متعدد کاری برای ارتقای کیفیت انجام گرفت. به معنای دقیق تر وظیفه ما در این آلبوم فقط آمدن به استودیو و نوازندگی قطعه ای که به نوازنده محول شده بود، نبود بلکه همه ما در این آلبوم تلاش کردیم که کارهایمان علاوه بر اینکه نسبت به آلبوم قبلی ارتقا پیدا کند نشانه خوبی برای بیان این موضوع که می توان در قالب یک گروه منسجم کارهای قابل قبولی را به بازار موسیقی معرفی کرد، باشد.
البته تنظیم قطعات در واقع همانی بود که در تنظیم کنسرت هایمان به آن رسیدیم و این همان تغییراتی است که نسبت به آلبوم قبلی داشتیم که در این آلبوم مورد استفاده قرار گرفت.
* عده ای از پژوهشگران و فعالان موسیقی نواحی افرادی به شدت سختگیر و انحصارگرا هستند. آنها براین باورند که حرکت و اجرای جدید در موسیقی نواحی همان شکل سنتی و تاریخی خود را حفظ کند و اگر دخل و تصرفی در این حوزه به ویژه با سازها و فضای الکترونیک انجام پذیرد موضوع درستی نیست و این نوع موسیقی هویت خود را از دست می دهد. این نکته ای که به آن اشاره کردم محل اختلاف این سالهای عده ای از پژوهشگران موسیقی نواحی درباره ورود این گونه موسیقایی به موسیقی پاپ و فضای الکترونیک است. حالا گروه دارکوب آمده و طبق مانفیست خود که بر نگرشی تحول گرایانه در موسیقی نواحی اعتقاد دارد اولا با استفاده از فضای الکترونیک وارد این نوع موسیقی شده و دوما با ارائه یک موسیقی تلفیقی آن را به تماشاگر خود نشان داده است. فارغ از جذابیت های سمعی که این انتخاب می تواند برای مخاطب داشته باشد شما ترسی از این نداشتید که بعد از انتشار این آلبوم، منتقدان و کارشناسان موسیقی نواحی واکنش منفی به انتشار آن نشان دهند؟
نصیری: اتفاقا این ترس همراه ما بود. البته باید در این زمینه به نکته ای اشاره کنم که ما در ابتدا برای صدور مجوز دچار مشکلاتی شدیم که یکی از آنها همین مساله ای است که شما به آن اشاره کردید.
دوستان دفتر موسیقی بعد از ارسال آلبوم برای صدور مجوز به ما اعلام کردند که موسیقی نواحی نباید به این شکلی که گروه دارکوب خواهان اجرای آن است، اجرا شود در حالیکه حرف من این بود که چرا باید موسیقی نواحی اینچنین کم به گوش مخاطب برسد؟ مگر ما در چند خانه و اتومبیل می توانیم سراغی از این نوع موسیقی بگیریم که جوانان دوست دارند آن را گوش دهند؟ ما چنین گنجینه های ناب موسیقایی داریم اما به خاطر برخی از عقاید خشک و سختگیرانه شاهد مهجور شدن روزانه آنها در کشورمان هستیم.
* و حال با کارهای تلفیقی این نوع موسیقی از مهجوریت درمیآید؟
نصیری: ما اعتقاد داریم وقتی این نوع موسیقی بهروز شود می تواند مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. به عنوان نمونه در قطعه "تربت" به خوانندگی حامد بهداد شما اگر دقت کنید میبینید که این ملودی یک ملودی خراسانی است اما ساختار و ریتم آن منطبق با سازهای جنوبی است. یعنی ما آمدیم و این دو گونه موسیقی نواحی را با هم تلفیق کردیم و هیچ حد و مرزی را هم برایش قائل نشدیم و اتفاقا دیدیم که چقدر زیبا به گوش می رسد. آیا این کار ایرادی دارد؟ آیا موسیقی نواحی حتما باید دائم در کنار ساز و دهل که در جای خود قابل احترام است، زده شود و به مخاطب نشان داده شود؟
به نظرم دیگر زمان آن فرا رسیده است که مرزها را بشکنیم. چون این رنگها و صوتهای زیبای موسیقی نواحی در کنار یکدیگر نیز می توانند زیبا باشند و دیگر موقع آن نیست که بگوییم تحت هیچ شرایطی نباید در این موسیقی از فضای الکترونیک استفاده کرد. همین که موسسه ای مانند ایران گام می آید و در قالب یک پکیج ویژه و استاندارد یک اثر تلفیقی برگرفته از موسیقی نواحی را به مخاطب ارائه می کند، کار کمی نیست چراکه این موسسه کارهای زیادی برای انتشار دارد که می تواند از آنها بهره برداری مالی خوبی داشته باشد. بنابراین حرف اصلی ما این است که به جای انتقاد از نحوه فعالیتهای ما که اتفاقا هیچ ادعایی هم برای دخل و تصرف و یا تغییر در موسیقی نواحی نداریم، بیایید از هنرمندانی حمایت کنید که خیلی از آنها توانایی مالی آمدن به تهران را هم ندارند. آیا مسوولان وزارت ارشاد می دانند بزرگانی چون شیر محمد در چه وضعیتی هستند؟ این کارها وظیفه وزارت ارشاد است که باید بیشتر از اینها به اعتلای موسیقی نواحی برای خروج از مرزبندی های رایج در این گونه موسیقایی اقدام کند.
حسین خانی: من اعتقاد دارم اگر جریان اصیل موسیقی نواحی ایران نتوانسته به جایگاه مورد نظر خود دست پیدا کند به خاطر این است که همراه با زمان پیشرفت نکرده است. کسی منکر ماندگاری و مانایی موسیقی نواحی نیست. اتفاقا این نوع موسیقی آنچنان موسیقی با احترامی است که باید در جایگاه خود باقی بماند. منتها این موسیقی مربوط به سالیان دور است و میتواند روی آن کارهای زیادی انجام داد تا مطابق با گذر زمان رشد کند. این نوع دیدگاه می تواند برای جوان امروز یک وابستگی ایجاد کند که بتواند با این نوع موسیقی هم رابطه برقرار کرده و آن را در جریان زندگی خود قرار دهد.
این گونه موسیقایی موسیقیای بوده که مردم کشورمان به آن علاقه زیادی داشتند و همیشه به آن گوش می کردند اما آیا این نوع موسیقی می تواند جوان امروزی را که در محاصره جذابیت های موسیقی الکترونیک است، سیراب کند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت زمانی می توانیم به تحقق این امر امیدوار باشیم که بیاییم و این نوع موسیقی را بهروز کرده و به مخاطب ارائه دهیم. که در اینجا گروه دارکوب آمده و به سهم خود آلبومی را تولید کرده که با تمام کاستی ها و خوبی هایش توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند.
البته که دوست داریم منتقدان این کارها را به درستی نقد کنند و راهنمای ما باشند چراکه وقتی منتقدی این نوع کارها را نقد کند معلومکننده این مطلب است که به این کار توجه شده و این جای خوشحالی دارد. به همین جهت از همین جا اعلام می کنم آماده شنیدن هر انتقادی برای پیشبرد کارهایمان هستیم. اما من اینجا یک سوال دارم. کسی که منتقد این نوع فعالیتهای موسیقایی است آیا می تواند به این سوال هم پاسخ دهد که آیا شکل تاریخی این موسیقی می تواند جوان امروزی ما را سیراب کند؟ یا همه این موارد تعصبات خشکی است که پایانی هم ندارد؟
* آقای حسینخانی چطور میشود که شما به عنوان سرمایهگذار حاضر میشوید از آلبومی حمایت کنید که ریسک آن بالاست؟
حسینخانی: موسسهای که من در آن فعالیت میکنم کارهای زیادی در حوزه موسیقی بومی و محلی منتشر کرده است که اتفاقا بسیاری از آنها هم برگردان مالی خوبی نداشته است اما به خاطر تعصب و علاقه ای که به موسیقی بومی کشورمان داشتم تا آنجا که توانستم به معرفی این گونه آثار موسیقایی پرداخته ام. این در حالی است که در کشورهای اروپایی موسیقی محلی ایرانی را بیشتر از مردمان ما می شناسند و این موضوع بسیار مهمی است که باید سیاستگزاران فرهنگی کشورمان به آن توجه بیشتری کنند. من امیدوارم این صحبتهای ما به گوش مسوولان برسد تا شاید مقداری به فعالیتهایشان در این زمینه بیفزایند و این کارها را بیشتر به مردم نشان دهند.
ما هنرمندان بسیار توانمندی در عرصه موسیقی نواحی داریم که در خارج از کشور به آنها توجه می شود اما در داخل کشورمان به آنها اهمیت چندانی نمی دهند. معرفی آثار این عزیزان به طور کامل وظیفه من به عنوان یک موسسه خصوصی نیست. من فقط تا حدی می توانم کارهایی را انجام دهم چرا که دیدگاه من غیر از توجه به امر موسیقی فعالیت تجاری هم هست. پس وظیفه دولت است که به موسیقی غنی ایرانی توجه بیشتری کند. موسیقیای که متاسفانه به دلیل بسیاری از بی توجهی ها در حال نابود شدن است و انتشار آلبوم "لیوا" تلنگری است که به همه یادآوری کنیم که سرچشمه این موسیقی که در آلبوم به گوش مخاطب رسیده است، چیست.
دارایی: من معتقدم در عصر حاضر دیگر مرزی وجود ندارد و تقریبا هیچ چیزی را نمی توان در قالب یک فرم ویژه تعریف کرد. البته بعد از انتشار هر اثر موسیقایی اصولا موافقان و منتقدانی ظهور پیدا می کنند که نظرات متفاوت زیادی در رابطه با کیفیت آن آلبوم ابراز می کنند و به نظر من این نباید باعث هراس و ترس باشد که بخواهیم این کار را انجام بدهیم یا ندهیم. البته من باید در جواب آن دسته از منتقدان محترمی که به هر دلیلی از آثار تولید شده گروه دارکوب در رابطه با موسیقی نواحی انتقاد دارند، بگویم که این منتقدان زمانه را جور دیگری می بینند و اگر بتوانند کمی پیچ رادیوی خود را بچرخانند می بینند که در دنیا دیگر این حرفها و نقدها جایی ندارد.
مقدم: ببینید یک سوءتفاهم بزرگی بین ما و آن دسته از منتقدانی که شما به آن اشاره کردید پیش آمده است. ما دو گروه داریم که روی موسیقی نواحی کار میکنند؛ اولین گروه تمام تلاش خود را انجام می دهد که آثار موسیقی نواحی را نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا به اصیلترین شکل ممکن حفظ کنند که این موضوع دارای ارزش بسیار فراوانی است که فقط از پس کسی بر می آید که بومی همان منطقه باشد. من به عنوان یک نوازنده خودم را هم که بکُشم نمی توانم به اندازه آن هنرمند بومی موسیقی آن منطقه را درک کنم چرا که این نوع موسیقی در پوست، گوشت و خون آن هنرمند در آمیخته شده که من آن را به هیج عنوان نمی توانم درک کنم.
دومین گروه هم کسانی هستند که از این موسیقی به عنوان یک نقطه آغازین یا نقطه الهام بهره گیری می کنند و به این موسیقی از دریچه یک موسیقی زیبا و ناب نگاه می کنند و در جهت ساخت یک اثر موسیقایی برگرفته از موسیقی نواحی استفاده های زیبایی شناسانه خود را انجام می دهند. بنابراین اگر دارکوب از موسیقی نواحی استفاده می کند هدفش تغییر دادن شکل اصلی موسیقی نواحی نیست چرا که معتقد است موسیقی نواحی تا ابد تغییر نمی کند. چون این موسیقی سر جای خود قرار دارد و آنهایی هم که در این فضا هستند باید در پاسداری این موسیقی تلاش های بیشتری را نیز انجام دهند که اتفاقا من معتقدم این بخش در انجام وظایف خود بسیار ضعیف عمل کرده که باعث شده کار ما این چنین بزرگ جلوه نمایی کند و این موضوعی است که برای بعضی ها هم ایجاد ناراحتی می کند چراکه تبلیغ موسیقی نواحی به این بخش محول شده است. اگر می بینید کشورهای دیگر از این موسیقی ناب و زیبا استقبال میکنند به خاطر جذابیت و متفاوت بودنش است. موسیقیای که اگر برای معرفی آن به مردم کشورمان کمی سیاستگذاری درستی داشته باشیم می توانیم از آن استفاده های بسیاری کنیم.
اگر مخاطبی با قطعهای مانند لیوا روبه رو شود اگر این آهنگ برایش جذاب باشد به طور حتم می رود و جستجو می کند که سرچشمه این موسیقی در کجاست و این همان نکته ای است که گروه دارکوب به دنبال آن است و نقطه جالب توجه اینجاست که اگر از سوی دیگر موسیقی نواحی خوب تبلیغ نشود از این سو دارکوب هم نمی تواند جذابیت خود را به مخاطب نشان دهد.
شریفیان: شما به نکته بسیار پیچیده ای اشاره کردید که فکر نکنم بتوانیم به این راحتی بحث را به نتیجه برسانیم. چرا که من با حرف برخی از دوستان موافق و با نظر برخی از عزیران مخالفم.
البته که تضارب همین اختلاف نظرها بود که گروه دارکوب را به این نقطه خوب در موسیقی رساند چرا که ما همیشه در درون گروه بعد از بیان بحث ها و اختلاف نظرها به نتایج خوبی رسیدیم که برای من تجربه ارزشمندی بود اما نکته اصلی ماجرا این است که اصولا تکلیف موسیقی کشور ما با موسیقی نواحی مشخص نیست و فکر کنم این سوال شما یک اشتباه دارد. پس بهتر است این گونه سوال کنیم که آیا همایون نصیری و گروه دارکوب مدعی موسیقی محلی است یا نه؟ که اگر مدعی باشد ماجرا شکل دیگری به خود می گیرد ولی من گمان کنم چنین ادعایی وجود ندارد.
این گروه معتقد است مشغول فعالیت در موسیقی فیوژن است پس با این حساب باب انتقاد متعصبان موسیقی نواحی همین جا بسته می شود چرا که این گروه تکلیف خود را با نوع ارائه فعالیت خود مشخص کرده است. بنابراین خیلی ها هم نمی توانند خرده بگیرند که چرا ما به این شکل کار کردیم و من به عنوان یک نوازنده بومی چرا با این گروه همکاری کردم.
من معتقدم فعالیتهای گروه دارکوب و آلبوم "لیوا" یک نوع از موسیقی فیوژن است که نیاز جامعه ماست و باید هم تولید شود. اما اینکه چرا با نظر برخی از دوستان مخالفم به این خاطرست که گفتند موسیقی نواحی رشد نکرده است. من مخالف این موضوع هستم زیرا معتقدم موسیقی نواحی کاملا فعال است. اما ما چقدر به این موسیقی بها دادیم؟ موسسات، ناشران، رسانه ملی و وزارت ارشاد چه کمکی به معرفی و رشد این گونه موسیقایی کرده اند؟
کاری که دارکوب در عرصه موسیقی انجام داده به طور حتم کار بسیار ارزشمندی است که در تمام دنیا نیز رواج دارد و هیچ کس هم ایرادی نمی تواند بگیرد، اما مشکل اصلی ما در داخل کشورمان است که هنوز تکلیف خود را با این جریان ارزشمند مشخص نکردهایم. متاسفانه مشکل ما در اینجاست که هنوز در تعریف درست از موسیقی بومی مشکل داریم و به طور طبیعی وقتی هم در این تعریف اشتباه داشته باشیم ناخواسته جنگ پیش می آید و اینجاست که تکلیف من به عنوان فعال موسیقی نواحی و گروه دارکوب به عنوان یک گروه موسیقی نا مشخص می شود.
من اعتقاد دارم تا وقتی گروه موسیقی و عوامل اجرایی تولید اعم از تهیهکننده و پخشکننده در یک طرف و مسوولان رسانه ملی و وزارت ارشاد در طرف دیگر ماجرا باشند اتفاق خوبی در تعریف و ارتقا جایگاه موسیقی نواحی کشورمان نمی افتد. ما زمانی می توانیم شاهد تاثیرات زیاد موسیقی بومی و محلی در جریان موسیقی کشورمان باشیم که این دو جانبه نگری ها در قالب یکپارچه خود قرار بگیرند. اگر این اتفاق بیفتد مسلما مخاطبان هم با درایت و اندیشه خود از این نوع موسیقی استقبال می کنند و ما دیگر شاهد این نخواهیم بود که در خارج از کشور به موسیقی نواحی بهای بیشتری می دهند. به طور کلی اگر گروهی مانند دارکوب مشغول فعالیت است به خاطر تغییر جهت موسیقی نواحی نیست بلکه می خواهد از درون فضا و سبک خود، این نوع موسیقی ارزشمند را به مخاطب معرفی کند.
ادامه دارد...