به گزارش خبرگزاری مهر، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) به یکی از اصحابش می فرماید: ای ابوذر! كسي كه زبانش را پاس ندارد، عمل صالحش به هدر مي رود؛ اي ابوذر! عيبجو، ستايشگر و مداح و ثناخوان، گوشه زن و ستيزه جو و مراءكننده مباش؛ اي ابوذر! مادام كه انسان بد اخلاق باشد از خداوند دور مي گردد.
اين بخشي از پندهاي پيامبر(ص) درباره اهمیت حفظ و کنترل زبان می باشد. در اين بيانات حضرت اهميت مواظبت بر سخن گفتن را به شيوه ديگري بيان مي كنند. اين بدان جهت است كه انسان زبانش را آزاد نگذارد كه هر چه دلش خواست بگويد و هر چه بر زبانش آمد بگويد، بلكه باید قفل بر زبانش زند و در گفتن بينديشد. ازآنجا كه حرف زدن براي انسان خيلي راحت است و گاهي انگيزه هاي كوچكي نيز موجب پرگويي و بدگويي به ديگران مي شود بزرگان دين سعي كرده اند با تعابير گوناگون و با شيوه هاي متفاوتي به ما سفارش كنند كه مواظب زبانمان باشيم و آن را رها نكنيم از جمله آن تعبيرات اين سخن پيامبر است كه هر كس زبانش را حفظ نكند عملي انجام نداده است. شايد نكته اين سخن اين باشد كه زبان آفاتي را در روح انسان بر جاي مي گذارد و مفاسدي را به بار مي آورد كه ساير اعمال انسان را نابود مي سازد.
بر حسب آنچه در آيات قرآن و در روايات متواتر آمده اعمال انسان در يكديگر اثر مي گذارند. گاهي انسان كاري انجام مي دهد، ولي كاري كه بعدا از او سر مي زند، خاصيت آن را عوض مي كند و چنان تاثيري در آن مي گذارد كه اثرش از بين مي رود، خواه آن اثر شايسته باشد و خواه ناشايست.
ايمان و اعمال صالحي كه انسان پس از گناه و انجام اعمال ناشايست به دست مي آورد كفر سابق و اعمال ناشايست پيشين را جبران مي كند و همچون نور پر فروغ، تيرگي هاي گذشته را برطرف مي سازد و بر عكس، كفر پاياني و اعمال ناشايست پسين، آثار ايمان گذشته و اعمال شايسته پيشين را محو مي كند و پرونده شخص را سياه و سرنوشتش را تباه مي سازد و همچون آتشي كه در خرمن بيفتد همه را يكسره مي سوزاند.به ديگر سخن،ايمان چون چراغ پرفروغي است كه خانه دل و روان روشن و تابناك مي سازد و تاريكي ها و تيرگي ها را مي زدايد و كفر همانند خاموش شدن آن چراغ است كه روشني ها را از بين مي برد و تاريكي ها را پديد مي آورد. تا روان انسان به اين سراي مادي و جهان تغييرات و دگرگوني ها تعلق دارد همواره در معرض روشني و تاريكي و افزايش و كاهش نور و ظلمت قرار دارد تا هنگامي كه رخت از اين سراي گذرا بر بندد و راه گزينش ايمان و كفر بر روي او بسته شود و هر چند آرزو كند كه بار دگر به اين جهان بر گردد و به زدودن تيرگي ها بپردازد سودي نخواهد داشت.
قرآن مي فرمايد؛ و چون مرگ هر يك ازآنان فرا رسد گويد؛ بارالها، مرا به دنيا بازگردان تا شايد به تدارك گذشته عمل صالح به جاي آورم،به او خطاب مي شود هرگز چنين نخواهد شد.اين سخني است كه از حسرت گويد و در برابر ايشان تا آن روز بر انگيخته شوند.
اين تاثير و تاثر بين ايمان و كفر از ديگاه قرآن كريم جاي هيچ ترديدي نيست و آيات فراواني دلالت بر اين مطلب دارد. از جمله خداوند مي فرمايد؛كسي كه به خداوند ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد كارهاي بدش را محو مي كند.
نظير رابطه بين ايمان و كفر، في الجمله بين كارهاي نيك و بد نيز وجود دارد، ولي نه به طور كلي و به گونه اي كه هميشه يا در نامه اعمال انسان كار شايسته ثبت باشد و اعمال ناشايست پيشين محو شده باشد، يا كار ناشايست ثبت باشد و اعمال شايسته پيشين محو شده باشد، بلكه در مورد اعمال بايد تفصيل قائل شد، به اين معنا كه برخي از اعمال نيك اگر به طور مقبول و شايسته انجام گيرد آثار اعمال بد گذشته را از بين مي برد مانند توبه كه اگر به صورت مطلوب انجام گيرد گناهان انسان آمرزيده خواهد شد.
قرآن مي فرمايد؛ هر كه عمل زشتي از او سر زند يا به خويشتن ظلم كند و پس از آن از خداوند طلب آمرزش و عفو كند خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت. در روايات آمده است؛كسي كه مرد و يا زن مسلماني را غيبت كند، تا چهل شبانه روز خداوند نماز و روزه اش را نمي پذيرد مگر كسي كه غيبتش را كرده از گناه او در گذرد.
در حديثي از پيامبر(ص) آمده است كه؛ كسبت را پاك گردان تا دعايت مستجاب شود همانا مرد لقمه حرامي به دهان مي نهد و تا چهل روز دعايش اجابت نمي شود. و يا درباره شراب خواري فرموده اند؛كسي كه شراب بنوشد تا چهل روز نماز او پذيرفته نمي شود.
مضمون سخن پيامبر(ص) در اين بخش از روايت اين است كه اگر گسي مواظب زبانش نباشد و هر چه بر زبانش آمد بگويد عملي برايش باقي نمي ماند يعني زبان از چنان تاثيري برخوردار است كه همه اعمال گذشته انسان را از بين مي برد.
در نتيجه مي توان گفت كه زبان انسان اين عضو كوچك در دهان را نبايد سبك شمرد و قبل از آنكه سخن بگوييم بينديشيم ببينيم حرفي كه مي خواهيم بزنيم چه اثري دارد آيا خداوند ازآن راضي است؟آيا تاثير شايسته بر روح انسان باقي مي گذارد يا تاثير ناشايست.
----------------
منابع:
- آيات مباركه مومنون 99-100
- آيه 9 سوره تغابن
- آيه 110 سوره نسا
- مستدرك الوسائل، ج 9
بحار الانوار/ج 76 .