به گزارش خبرنگار مهر نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «عاشقانههای تاریکروشن» سروده حمیدرضا شکارسری عصر دیروز شنبه، 23 شهریور با حضور شاعر، آرش شفاعی و سید احمدنادمی در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، رضا حاجیآبادی مدیر نشر هزاره ققنوس و ناشر این کتاب در سخنانی اظهار داشت: وقتی این کتاب به دستم رسید از خواندن آن و از نام عجیب آن تعجب کردم. شاعر اصرار داشت تا عبارت «تاریکروشن» به همین شکل سر هم روی جلد کتاب درج شود که اوایل متوجه نمیشدم چرا، اما پس از مرور این اشعار خودم نیز متوجه شدم که این کتاب اتفاق تازهای در شعر است.
در ادامه این نشست، حمیدرضا شکارسری در سخنانی اظهار داشت: من به عنوان شاعر این مجموعه کتاب حس میکنم که دو سئوال درباره کتابم مطرح است که اگر دوستان منتقد پرسیدند، من نیز به آن جواب میدهم. نخست اینکه چطور حمیدرضا شکارسری که شاعری مذهبی است و با اشعارش در موضوع دفاع مقدس شناخته شده است، اشعار این کتاب را با رویکردی ملموس و غیر نمادین در گونه عاشقانه سروده است و سئوال دیگر درباره نام کتاب و شیوه عجیب انتخاب این عبارت است.
وی افزود: اگر منظور از شعر را نزدیکی به نوعی اجرای زبانی بدانیم، عبارت تاریکروشن نیز تلاش برای نزدیکی به همین ماجراست. این عبارت یعنی هم تاریک و هم روشن. این عبارت یعنی نوعی وضوح و قطعیت نداشتن در فضای اشعار مجموعه که تلاش شاعر نیز در همین موضوع بوده است.
در ادامه این نشست، آرش شفاعی در سخنانی اظهار داشت: شاید من هم نتوانم کتمان کنم که خواندن این اشعار در کتابی از حمیدرضا شکارسری تعجب برانگیز است، اما مگر میشود که فضای مضمونآفرینی مانند عاشقی و عشق در اختیار شاعری قرار بگیرد و او از استفاده از آن صرفنظر کند؟ شک ندارم که هر شاعری دوست دارد در فضاهای مضمونآفرین وارد شود. برای کارکردهای زبانی ساده، عاشقانهسرایی فضایی است که امکان بروز تخیل را به شاعر میدهد و هیچ شاعر حرفهای از این امکان صرفنظر نمیکند.
وی ادامه داد: در این کتاب با مجموعهای روبرویی که از ابتدا تا انتها در یک فضاست و با یک موضوع صحبت میکند و همین مسئله روبرو شدن با کتاب را دشوار میکند، چرا که اشعار آن همچنان که سخت هستند، دشوار نیز به نظر میرسند. به نظر من بیشتر مخاطبان شعر اگر آن را به مثابه یک کالا در نظر بگیرند، انتظار ندارند که در یک مجموعه شعر با عبارات و اشعاری روبرو شوند که حول و حوش یک محور میچرخد.
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه به مضامین مورد استفاده توسط شکارسری در این کتاب، موضوعاتی مانند مورد توجه بودن، زیر سایه دیگران بودن، خودشیفتگی، وضعیت عدم قطعیت، هجران، غیبت، گلایه از معشوق، حسرت، یکی بودن در هر لحظه، غلو درباره عشق، پنهان کاری، تخیل و توهم، هراس از آینده، ترس از دست دادن، اعتراف، شیفتگی و برجستهکردن راوی را مهمترین مضامین به کار رفته توسط شاعر در این مجموعه برشمرد.
شفاعی در ادامه گفت: شاعر در این مجموعه به نظر میرسد چندان بیاختیار نیز شعر نگفته است و اتفاقاً برخی از اشعار او دروغهایی هستند که شاعر خوب توانسته از عهده بیان آنها برآید و از ظرفیتهای مختلف پیرامونش برای بیان آنها درست بهره ببرد. حس من این است که شکارسری در این کتاب بسیار حرفهای شعر ساخته و مغلوب شعر نشده است. این همان تفاوت میان ماست با شاعران حرفهای که وقتی در خیابان و کافه و پارک راه میروند، میتوانند از فضای پیرامونشان برای خلق اثر ادبی بهره ببرند.
در ادامه این نشست، سیداحمد نادمی نیز در سخنانی اظهار داشت: اگر مجنون را استعارهای برای بیان عشق در نظر بگیریم این کتاب را هم میشود به نوعی راوی حالات عاشقانه یک شاعر بدانیم.
وی افزود: حمیدرضا شکارسری به عنوان یک شاعر مضمونپرداز که بیشترین توجه را در اشعار به مضامین و پرداخت آنها دارد، در این کتاب سعی کرده است امری ملموس را مبدل به ایدهای عاشقانه کند. البته مضمون پردازی تعبیر آشنایی در زبان فارسی است و حتی در طنزهای موجو در زبان فارسی هم میشود آن را با شناسه خودش دنبال کرد، اما این کتاب و این اشعار نشان داد که شکارسری به معنی واقعی ادامهدهنده حرکت مضمونپرداز در شعر فارسی است.
نادمی ادامه داد: در شعر کلاسیک فارسی نگاه به عشق با دو وجه صورت پذیرفته است که یکی از آن وجوه اتحاد میان عاشق و معشوق است که در آنها این دو نفر از رفتارهای مدرن نسبت به هم فاصله میگیرند و گاهی جانشین هم میشوند. در این اثر نیز من و توی مطرح شده در کتاب میتوانند جانشین یکدیگر شوند؛ هرچند که دلداده شعرهای کتاب با دلبرش با یکدیگر تباین رفتاری ندارند.
پس اظهارات این دو منتقد بار دیگر حمیدرضا شکارسری دقایقی را به توضیح پیرامون اظهارات منتقدان پرداخت.
وی با اشاره به موضوعات مطرح شده در باب نوع طرح مضمون عاشق در این کتاب گفت: از منظر قدما عشق معمولا وسیلهای برای بیان چیزهای دیگری بوده است و بر همین اساس وجه غالب شعر عاشقانه در شعر سنتی ما عرفان و شعر عارفانه بوده است، اما به ندرت عشق وجه زمینی نیز پیدا کرده و به همان چیزی مبدل شده که امروز به آن عشق مجازی میگوییم.
شکارسری ادامه داد: همانطور که دوستان گفتند، من هیچوقت منتظر شعر نمیشوم، بلکه خودم سراغش میروم. البته اصلا ادعا ندارم که تابوی شعر عاشقانه گفتن را شکسته باشم، اما فکر میکنم اشعار این کتاب نوعی تلاش برای آن است.
این شاعر تاکید کرد: من بر این باورم که این اشعار اعتراف به عشق نیست، بلکه تلاش برای تبدیل مضمون عشق به یک ایده عاشقانه است؛ عشقی که ملموس و فارغ از هر وجه نمادین باشد.