محمود برآبادی، نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر و در پاسخ به اینکه چرا نویسندگان ما بیشتر به جنبههای نوستالژیک پرداخته و کمتر به فضاهای زیستی تازه چون دلنگرانیهایی که در ارتباط با محیط زیست و میراث فرهنگی وجود دارد، پرداختهاند، گفت: مهمترین منبع یک نویسنده برای نوشتن، تجربیاتی است که خود در زندگی داشته و طبیعی است که در داستانهای خود، چیزی را بازتاب میدهد که برایش ملموس و قابل درک است. فقر، جنگ، مشکلات خانوادگی، طلاق و ... در بخشی که مربوط به ادبیات رئالیستی است، بیش از هر موضوع و محتوای دیگری خود را به رخ میکشد. در بخش مربوط به ادبیات فانتزی هم، سوژههای دیگری را میبینیم که دغدغههای جهان امروز چون میراث فرهنگی و محیط زیست در آن نمیگنجد.
او به علت بیتوجهی نویسندگان ایرانی به مسایل مربوط به محیط زیست و میراث فرهنگی اشاره و بیان کرد: این موضوعات، هنوز مسئله اصلی جامعه ما نشده که خودش را در قالب هنر منعکس کند. برای مثال، حفظ محیط زیست، دوست داشتن حیوانان و سوراخ شدن لایه ازون، مشکل اساسی دنیای غرب است؛ چرا که با یک رفاه اقتصادی روبروست و لزومی ندارد درباره فقر بنویسد و اصولاً نوشتن درباره فقر و نداری در چنین شرایطی باورپذیر نیست، اما اگر به آثار 50 سال پیش و به زمانی برگردیم که کشورهای غربی در تنگنای اقتصادی بودند، تاثیر مشکلات اقتصادی بر ادبیات و هنر را شاهد هستیم.
برآبادی در پاسخ به اینکه تخریب میراث فرهنگی مشکل و معضل جدی ما ایرانیان هم هست و امروز بیشتر ایرانیان، شهرنشین هستند و دیگر زندگی روستایی دغدغه ما نیست، گفت: به زودی، موضوعاتی که مسایل روز جامعه است بر آثار ادبی هم تاثیر میگذارد، زیرا نویسنده متاثر از شرایط اجتماعی خود است. من موافق با این گفته شما هستم که موضوعاتی که نویسندگان ما به آن میپردازند و نحوه طرحشان، تازگی ندارد و آنان، تجربیات گذشته خود را که حداقل متعلق به 20 سال پیش است، مینویسند، اما این تاخر فرهنگی طبیعی است. روبنا و زیربنای جامعه باهم واکنش نشان نمیدهد. اگر 10 سال دیگر به بررسی آثار ادبیات کودک و نوجوان بپردازیم، میبینیم که این طور نیست و نویسندگان به مسایل روز هم پرداخته و این تاخر فرهنگی را جبران کردهاند.
نویسنده کتاب «آتشی زیر خاکستر» در پاسخ به این پرسش خبرنگار مهر که ما نتوانستیم ادبیات بزرگسال را جهانی کنیم. آیا ادبیات نوجوان را میتوانیم به مردم دنیا معرفی کنیم، گفت: اگر بخواهیم داستانهای نوجوان تالیفی را با ترجمه مقایسه کنیم، میبینیم ترجمه مخاطب بیشتری دارد؛ چون از بین بهترینها در دنیا، کتابهایی را انتخاب و ترجمه میکنند.
برآبادی، زبان را عمدهترین مشکل ما در عدم ارتباط با مردم دنیا دانست و افزود: مشکل اساسی ما زبان است. ما به زبانی مینویسیم که به دو تا سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان محدود است و برای این که کاری در جهان دیده شود، لازم است به یکی از زبانهای مطرح و پرطرفدار منتشر و ترجمه شود؛ زبان فارسی در حال حاضر، چنین موقعیتی ندارد. گرچه نزدیک به 100 میلیون به فارسی صحبت میکنند و 60 میلیون نفر از این افراد، باسواد هستند و سواد خواندن و نوشتن دارند و با توجه به این تعداد، انتظار میرود تیراژ کتاب بیشتر باشد، اما ما حتی در جذب مخاطب داخلی هم چندان موفق نبودهایم.
این نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به اینکه کمتر پیش میآید یک انگلیسی زبان، ترجمه معکوس کند، گفت: یاد گرفتن فارسی برای غیرفارسی زبانها، کار بسیارسختی است. ما با سه قاره آسیا، اروپا، آفریقا در ارتباط هستیم و این منطقه، همواره مرکز تاخت و تاز اقوام گوناگونی بوده که هرکدام تاثیر فرهنگی خود را بر زبان فارسی گذاشتهاند. در نتیجه فارسی، مخلوطی از ترکی و عربی است. واژههای ترکی و عربی، آنقدر با فارسی درآمیختهاند که قابل تفکیک نیستند.
برآبادی در پاسخ به اینکه «طرح رمان نوجوان» تا چه اندازه قابل ترجمه است، گفت: تعداد آثار قابل ترجمه خیلی اندک است؛ این به آن معنی نیست که آثار، ارزشمند و خوب نیست، اما ما به لحاظ تکنیکی نمیتوانیم با خارجیها رقابت کنیم. مضامین، قوی است. حتی شخصیت پردازیها قابل توجه است، اما در پرداخت داستانی و بسط و گسترش داستان ما به حد و اندازه غربیها نرسیدهایم. نویسندگان خارجی میتوانند یک موضوع ساده را آنقدر خوب بسط دهند که خواندنی باشد، اما ما تازه داریم، تحت تاثیر کتابهای تئوریک غربی، با تکنیکهای داستاننویسی آشنا میشویم. نویسندههای ما به تکنیک توجه چندانی ندارند، در حالیکه هنر داستاننویسی هم مثل همه هنرها به دانستن فن و تکنیک نیاز دارد.
او در ادامه توجه به فرهنگ بومی را لازمه جهانی شدن آثار دانست و افزود: به نظرم کتابهایی میتوانند ترجمه شوند که از فرهنگ بومی ما بگویند. آثار علمی ـ تخیلی یا فانتزیهایی که به تقلید از آثار غربی نوشته شده قابلیت ترجمه ندارند. چیزهایی برای غربیها جالب است که بیانگر یک ویژگی خاص از فرهنگ بومی منطقه باشد. اگر بخواهیم کارهایی که مشابه کارهای خارجی هست را ترجمه کنیم، نمیتوانیم دنیای غرب را جلب کنیم.