فرصتها و تهدیدهای سند دانشگاه اسلامی چه می تواند باشد و نقاط قوت و ضعفی که برای آن وجود دارد چیست؟ وقتی قرار است از دانشگاه اسلامی بحث کنیم باید ساختار و کارکردهای دانشگاه را به دقت ارزیابی کرده و بررسی کنیم که کدام یک از این ساختارها و کارکردها می تواند جهت گیری دینی- اسلامی داشته باشد. برای مثال در تحلیل دانشگاه اسلامی باید به ساختار فیزیکی دانشگاه در کنار استاد، دانشجو، نظام آموزشی، متون درسی و ... توجه داشت که در سند دانشگاه اسلامی به آن اشاره نشده است.
امروزه بحث تأثير ديدگاههاي فلسفي و ارزشي در سبكهاي معماري و هنري امري پذيرفته شده است. وقتي به ساختار فيزيكي اماكن مذهبي در اديان مختلف مينگريد به خوبي ميتوانيد تأثير نگرشهاي ديني طراحان و سازندگان را در ساخت آن مشاهده كنيد. همان طور که نگرش های طراحان یک بنا می تواند در چگونگی طراحی آن بنا تأثیر بگذارد، چگونگی طراحی و ساخت بناها نیز می تواند بر کیفیت تفکر کسی که در آن زندگی می کند تأثیر داشته باشد.
برای مثال یک نوع فرهنگ و بینش فرهنگی و دینی اقتضاء دارد که آشپزخانه منازل از اتاق پذیرایی جدا باشد، ساخت چنین منازلی باعث تداوم آن نوع نگرش در بستر زمان می شود. بنابراین در ساخت و سازها باید تناسب طراحی ها و معماری ها را با فرهنگ و ارزشهای اسلامی در نظر گرفت.
خوشبختانه امروزه می توان به سبک معناداری از معماری اسلامی صحبت کرد و شایسته بود در سند دانشگاه اسلامی به این نکته هم اشاره می شد. زمانی که جریان اولیه مکتب فرانکفورت ساختمانی ساختند، سالها بابت این مطلب که طراحی این ساختمان با مبانی فکری آنها تناسب ندارد مورد نقد قرار گرفتند.
اما متأسفانه یکی از مراکز پژوهشی بزرگ و سابقه داری کشور که متولی تولید علوم انسانی اسلامی است در طراحی ساختمان خود اصول کلی معماری اسلامی را در نظر نگرفته است و وزارت علوم و رسانه های ما نیز توجهی به این امر نداشته و ندارند.
انتقال این مطالب به سند دانشگاه اسلامی می تواند به این نتیجه منتهی شود که در ساخت دانشگاه های اسلامی اصول معماری اسلامی مد نظر قرار گیرد تا ساختار فیزیکی دانشگاه اسلامی متفاوت از ساختار فیزیکی دانشگاهی شود که مبانی اسلامی بر آن حاکم نیست. بر این اساس بنده احساس می کنم سند دانشگاه اسلامی هنوز به قدر کافی پخته نیست و قبل از این که در شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهد درباره آن بحث شود و محتوای آن به تصویب برسد، شایسته است کارشناسی نقادانه ای نسبت به آن انجام گیرد.
نکته دیگری که در ارتباط با سند دانشگاه اسلامی به نظر بنده می رسد این است که پس از شکل گیری شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی، دیگر شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز پژوهشی (که البته به عقیده بنده بهتر است عنوان آن شورای اسلامی سازی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی شود) نباید به تنهایی متولی تهیه سند دانشگاه اسلامی باشد؛ چرا که بندهای زیادی از این سند مربوط به وظایف شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی می شود.
بر این اساس توصیه می کنم، متن سند دانشگاه اسلامی پس از تصویب در هر دو شورای اسلامی سازی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی به شورای عالی انقلاب فرهنگی برود.
________________________________
*نویسنده: دکتر سید محمدتقی موحد ابطحی، عضو گروه فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه