فریده خلعتبری، مدیر نشر شباویز در گفتگو با خبرنگار مهر، یکی از اصلیترین شرایط ورود آثار ایرانی به بازار جهانی را، نو و خلاقه بودن آثار دانست و گفت: خلاقه بودن اثر به این معنی است که هم نویسنده داستان تازهای پدید آورده باشد و هم تصویرگر، نوادیش و خوشفکر باشد، اما افسوس که در ایران، مرزها شکسته نمیشود و کتابهای خوب در اختیار بچهها قرار نمیگیرد. مسئولان وزارت ارشاد و آموزش و پرورش تنها از چند ناشر خاص، که ناشران دولتی هستند، کتاب میخرند و به بچهها این امکان را نمیدهند تا با آثاری آشنا شوند که دنیا به آن توجه کرده است.
به گفته مدیر نشر شباویز، اثری میتواند توجه ناشران خارجی را جلب کند که گرافیک و نحوه چیدمان حروف آن جذاب و تاثیرگذار باشد و چشم را به دنبال خود بکشاند. از سوی دیگر شاعران و نویسندگانی موفقترند که به ویژگیهای بومی توجه کردهاند. پرداختن به فانتزی و ادبیات پلیسی یا علمی ـ تخیلی هیچ جذابیتی برای دنیای غرب ندارد؛ چرا که نمونههای بسیار بهتر این نوع ادبیات را دارا هستند.
خلعتبری، زبان را یکی دیگر از مواردی دانست که موجب محدودیت تعداد مخاطبان داستانهای فارسی میشود و گفت: زبان فارسی، گستره بسیار کمی را شامل میشود و حتماً داستانهایی که به این زبان نوشته میشوند باید به یک زبان بینالمللی چون انگلیسی برگردانده شوند و طبیعی است که با ترجمه چه بخواهیم و چه نخواهیم، بار عاطفی واژگان را کم میکنیم؛ به ویژه در بازنویسی و بازآفرینی متون کهن و نوشتههای آهنگین و نه حتی شعر، نمیتوانیم معنا و مفهوم را به درستی منتقل کنیم.
به گفته مدیر نشر شباویز، گرچه ناشران و داوران خارجی از اثری با ویژگیهای بومی بیشتر استقبال میکنند، اما بهتر است نویسندگان در پرداختن به اسطورهها و افسانههای ایرانی، قصههایی را انتخاب کنند که اشتراکات بیشتری با فرهنگ مردم دیگر کشورها دارد. حتی بهتر است درباره حیواناتی بنویسیم که بار معنایی خاصی در یک فرهنگ و منطقه ندارند. برای مثال سوسک ما را یاد «خاله سوسکه» میاندازد، اما کشورهای دیگر از سوسک و داستانهای مربوط به آن خوششان نمیآید.
او در پاسخ به اینکه چه معیاری برای صدور کتاب در ایران وجود دارد، گفت: تقریبا هیچ معیاری در این زمینه وجود ندارد؛ چرا که حمایتی نیست. ناشران به سبب مشکلات مالی نمیتوانند در بازارهای جهانی حضور پیدا کنند، در صورتی که در کشوری چون ترکیه، بانکهای دولتی به ناشران وام میدهند و از آنها حمایت میکنند، اما در ایران چه کسی از من ناشر پشتیبانی میکند؟ چگونه میتوان انتظار داشت که ادبیات ما جهانی شود؟
خلعتبری به اینکه جهانی کردن آثار ایرانی به توجه جدی دولت نیاز دارد، اشاره و بیان کرد: کشوری چون ترکیه برای انتقال و آموزش فرهنگ و زبانش هزینه میکند، آن هم کتابهایی که از روی داستانهای مثنوی و هزار و یکشب و ملانصرالدین کپیبرداری شده، اما ما چه کردهایم؟