«شبکه تلویزیونی کتاب»، «کتابخانه دیجیتالی کشور»، «ایجاد گفتمان مطالعه» و ... اینها برخی از جدیدترین وعده‌های مسئولان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است. برای اینکه بدانیم این وعده‌ها واقعی بوده و عملی خواهد شد، باید نگاه کوتاهی به وعده‌های متعدد قبلی مسئولان این نهاد بیندازیم تا هم از نحوه عملکرد مسئولان آن در سال‌های گذشته و هم از وضع کتابخانه‌ها و کتابخوانی در کشور باخبر شویم.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «شبکه تلویزیونی کتاب»، «کتابخانه دیجیتالی کشور»، «ایجاد گفتمان مطالعه» و ... اینها برخی از جدیدترین وعده‌های مسئولان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است که این روزها در رسانه‌ها می‌خوانیم. برای اینکه بدانیم آیا این وعده‌ها واقعی بوده و عملی می‌شود و یا فقط در حد حرف است، بد نیست نگاه کوتاهی به وعده‌های متعدد قبلی مسئولان این نهاد بیندازیم تا هم از نحوه عملکرد مسئولان آن در سال‌های گذشته باخبر شویم و هم از وضع کتابخانه‌ها و کتابخوانی در کشور یک ارزیابی داشته باشیم.

ـ «ما انشاءالله می‌خواهیم در 2 سال و نیم آینده یعنی تا پایان دولت نهم (پایان سال 88) به اندازه 45 سال گذشته‌ای که در حوزه کتاب و کتابخوانی فعالیت شده، امکانات کتابخانه‌ای کشور را توسعه بدهیم.» این اولین جمله منصور واعظی دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در نخستین نشست خبری‌اش در شهریور 86 بود. آقای واعظی در ادامه به وضع موجود کتابخانه‌ها و وضعیتی که او می‌خواهد در 2 سال و نیم به آن دست یابد، اشاره کرد و گفت: «بنا داریم تعداد کتابخانه‌های کشور را از 1800 بابی که در حال حاضر (سال 86) در کشور فعال هست، به 4 هزار باب افزایش دهیم. تعداد کتب کتابخانه‌ها را از 16 میلیون جلد به 57 میلیون جلد افزایش خواهیم داد. تعداد اعضای کتابخانه‌ها را از یک میلیون و 300 هزار نفر به 3 میلیون نفر افزایش می‌دهیم.»

حالا در نیمه سال 92، نه 2 سال و نیم که دقیقاً 6 سال از مدیریت آقای واعظی می‌گذرد. باید دید مسئولان نهاد کتابخانه‌ها چقدر توانسته‌اند وعده‌های شان را عملی کنند؟ منصور واعظی 18 تیر 92 در نشست خبری آخرین آمار کتابخانه‌ها را اعلام کرد: «تعداد کتابخانه‌های کشور به 3 هزار باب و تعداد کتاب‌های موجود در کتابخانه‌ها به 34 میلیون نسخه رسیده است.»

بد نیست این را هم یادآوری کنیم که علاوه بر وعده‌های آقای واعظی، بر اساس برنامه چهارم توسعه تعداد کتابخانه‌های عمومی کشور باید تا پایان برنامه یعنی آخر سال 88 به 4 هزار باب می‌رسید. حال که چهار سال از پایان برنامه چهارم می‌گذرد و 2 سال برنامه پنجم را هم پشت سر گذاشته‌ایم، تازه تعداد کتابخانه‌ها 3 هزار باب شده است. دو سال 89 و 90 برنامه توسعه نداشتیم و مجلس همان برنامه چهارم را تمدید کرد تا دولت برنامه پنجم را تهیه کند.

همچنین بر اساس برنامه چهارم توسعه باید تا پایان این برنامه (سال 88) در همه مراکز استان‌ها کتابخانه مرکزی ساخته می‌شد. اما الان که 4 سال از پایان سال 88 می‌گذرد و دو سال نیز از برنامه پنجم توسعه تمام شده، فقط در 7 استان (آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، فارس، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و همدان) کتابخانه مرکزی ساخته شد.

سال 90 که بحث تدوین و تهیه برنامه پنجم توسعه در جریان بود، آقای واعظی بدون اینکه به اهداف برنامه چهارم توسعه در زمینه ساخت کتابخانه‌های مرکزی استان‌ها رسیده باشد، در نشست خبری وعده تازه‌ای داد: «در برنامه توسعه چهارم قرار بود همه کتابخانه‌های مراکز استان‌ها ساخته شود که این هدف متاسفانه محقق نشد. یکی از اهداف ما در برنامه توسعه پنجم این است که تا پایان برنامه در همه مراکز استان‌ها کتابخانه مرکزی ساخته شود. هدف دیگری که تدوین شده، ایجاد کتابخانه مرکزی در شهرستان‌هایی است که جمعیت آنها بیش از 100 هزار نفر است؛ یعنی 336 شهرستان صاحب کتابخانه مرکزی شوند.»

هر چند هنوز دو سال از برنامه پنجم توسعه باقی مانده است، اما بد نیست اگر مسئولان نهاد از ساخت کتابخانه مرکزی 336 شهرستان گزارشی ارائه کنند.

آقای واعظی در آخرین صحبت‌های خود، میانگین سرانه فضای کتابخانه‌ای کشور به ازای هر 100 نفر را حدود 2 و نیم متر اعلام کرده است. هرچند این میزان در همه استان‌ها یکسان نیست. همچنین آخرین آماری که از تعداد اعضای کتابخانه‌های عمومی داریم 3 میلیون نفر است. جالب است بدانیم که بر اساس «سند نهضت مطالعه مفید» (که در تاریخ 4 آبان 89 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده و در تاریخ 30 آذر ابلاع شده است) هر سال باید نیم متر به ازای هر 100 نفر به فضای کتابخانه‌های کشور افزوده شود و هر سال 2 درصد از جمعیت کشور عضو کتابخانه‌‌ها شوند. وقتی در طول حدود هشت سال 1 متر ـ یعنی هر چهار سال نیم متر ـ به فضای کتابخانه‌ای کشور اضافه شده چطور می‌توانیم هر سال نیم متر به این فضا اضافه کنیم؟ همچنین وقتی در طول همین هشت سال یک و نیم میلیون نفر عضو کتابخانه‌های عمومی شده‌اند، چگونه می‌خواهیم سالی یک و نیم میلیون نفر ـ همان 2 درصد 75 میلیون جمعیت کشور ـ را به تعداد اعضای کتابخانه‌ها اضافه کنیم؟

بد نیست بدانید سند نهضت مطالعه مفید را شورای فرهنگ عمومی به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد داده که دبیر آن شورا هم آقای واعظی است. حال سئوال این است که چرا مسئولان نهاد کتابخانه‌ها بعد از 6 سال که مدیریت این نهاد را برعهده داشته‌اند، به جای گزارش دادن از میزان عملی شدن وعده‌ها و مصوبات خودشان، باز هم وعده‌های تازه‌تری می‌دهند.

هم اکنون تقریبا 3 میلیون نفر عضو کتابخانه‌های عمومی هستند که این تعداد در سال 1404 باید دست کم به 27 میلیون نفر برسد. ای کاش مسئولان نهاد می‌گفتند چه برنامه‌ای برای دست یافتن به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله که خود نهاد کتابخانه‌ها آن را تنظیم کرده، دارند؟ و چگونه می‌خواهند این تعداد را به 27 میلیون نفر برسانند؟

سالانه بیش از 60 هزار عنوان کتاب در کشور منتشر می‌شود، اما به گفته محمدرضا اخضریان، معاون برنامه‌ریزی نهاد کتابخانه‌ها تنها 6 درصد این کتاب‌ها برای کتابخانه‌های عمومی خریداری می‌شود. آقای اخضریان گفته است: «یکی از مشکلاتی که کتابداران به ما اعلام می‌کنند، اینکه کتابخانه‌ها ظرفیت پذیرش کتاب جدید را ندارند. مشکلی که وجود دارد، توسعه فضای فیزیکی در کتابخانه‌ها است تا کتاب‌های جدید خریداری شده را ارائه دهیم. البته ما تنها 6 درصد نشر کشور را خریداری می‌کنیم، اما ظرفیت کتابخانه‌ها در بُعد فیزیکی اندک است و برای ارسال کتاب‌های جدید با کمبود جا مواجهیم.» (12 شهریور 92).

اگر این آمار درست باشد یعنی هر سال تنها حدود 3600 عنوان کتاب جدید به کتابخانه‌ها تزریق می‌شود، تازه اگر این 3600 عنوان به همه کتابخانه‌ها برود. نهاد، کتابخانه‌های عمومی را درجه‌بندی کرده و هر کتابی را به هر کتابخانه‌ای نمی‌فرستد و این در حالی است که یک از مهم‌ترین عوامل عدم استقبال مخاطبان از کتابخانه‌های عمومی به روز نبودن منابع آنها است. نکته دیگری که در صحبت‌های معاون نهاد وجود دارد، این است که کتابخانه‌های عمومی کشور بیشتر از این فضا برای کتاب‌های جدید ندارند. این یعنی کتابخانه‌های ما استاندارد نیست و یا کتابخانه کم داریم. به این می‌گویند زنجیره معیوب که ما را به اهداف تعیین شده نخواهد رساند.

هم اکنون تنها 34 میلیون نسخه کتاب در کتابخانه‌های عمومی موجود است، اما سیدمحمد حسینی، وزیر سابق ارشاد دو سال پیش ـ 29 تیر 90 ـ در دیدار کتابداران با رهبر انقلاب در گزارشی اعلام کرد: برای اینکه به اهداف سند چشم انداز 20 ساله برسیم، در سال 1404 تعداد کتاب‌های موجود در کتابخانه‌های عمومی باید به بیش از 250 میلیون جلد ـ یعنی برای هر ایرانی 4 جلد کتاب ـ برسد. به عبارت دیگر سالانه باید 17 میلیون جلد کتاب برای کتابخانه‌ها خریداری شود، اما بر اساس آماری که مسئولان نهاد اعلام می‌کنند، سالی حدود 4 تا 5 میلیون نسخه کتاب برای کتابخانه‌ها خریداری می‌شود.

ای کاش آقای واعظی و مسئولان نهاد می‌گفتند که چگونه می‌خواهند تعداد منابع کتابخانه‌های عمومی را افزایش دهند؟ مگر نه اینکه در همه پژوهش‌ها یکی از دلایل اصلی بی‌رونق بودن کتابخانه‌ها کهنه بودن و به روز نبودن کتاب‌های کتابخانه‌ها عنوان می‌شود؟

بر اساس پیمایشی که اسفند 89 به سفارش شورای فرهنگ عمومی که دبیر آن هم خود آقای واعظی است، انجام شده تنها 8 درصد کسانی که مطالعه دارند، کتاب‌های خود را از کتابخانه‌ها تهیه می‌کنند و 37 درصد آنها کتاب می‌خرند و یا از دوستانشان می‌گیرند. آیا مسئولان نهاد کتابخانه‌ها توضیح خواهند داد که چرا کتابخانه‌های عمومی مشتری ندارند و چه برنامه‌ای برای رونق کتابخانه‌ها دارند؟

اما بحث مناقشه‌برانگیز سرانه مطالعه، از سابقه و آمارهای مختلف این بحث که بگذریم آقای واعظی در سال 90 اعلام کرد بر اساس نظرسنجی علمی که در سال 89 انجام شده است، سرانه مطالعه هر ایرانی 79 دقیقه است که از این میزان 18 دقیه و 47 آن مربوط به مطالعه کتاب است. از همان تاریخ به شدت روی این آمار مانور داده شد و از وزیر ارشاد گرفته تا مسئولان نهاد کتابخانه‌ها و دیگر مسئولان فرهنگی بارها و بارها این عدد را به عنوان تنها آمار علمی و دقیق درباره مطالعه تبلیغ کردند.

مسئولان نهاد کتابخانه‌ها می‌گفتند ما هر سال برای سرانه مطالعه نظرسنجی می‌کنیم برای همین در نظرسنجی بعدی آقای واعظی سرانه مطالعه را اینگونه اعلام کرد: «آخرین سنجش در اردیبهشت 91 نشان می‌دهد مجموع سرانه مطالعه هر ایرانی 75 دقیقه و 34 ثانیه است. 15 دقیقه و 17 ثانیه مربوط به کتاب، 32 دقیقه و 56 ثانیه مربوط به روزنامه، 5 دقیقه و 42 ثانیه نشریه و 21 دقیقه و 35 ثانیه قرآن است.». در همان نشست خبری که 4 بهمن 91 برگزار شد، وقتی خبرنگاران از وی پرسیدند: آمار سال گذشته 79 دقیقه بود و امسال به 75 دقیقه رسیده، علت این کاهش چیست؟ گفت: «هنوز تحلیل دقیقی نداریم؛ چون در حال کار بر این تغییر رفتار هستیم.»

بعد از گذشت چند ماه نه آقای واعظی و نه هیچ یک از مسئولان نهاد، علت کاهش سرانه مطالعه را اعلام نکرده‌اند و احتمالاً هیچ وقت هم اعلام نخواهند کرد، اما جالب است بدانیم این کاهش در حالی است که نهاد کتابخانه‌ها مدعی است کلی در این زمینه کار کرده و طرح‌های مختلفی برای کتابخوان کردن مردم اجرا کرده است. طرح‌هایی مثل مسابقات کتابخوانی، راه‌اندازی شبکه کتابخوانان مجازی ـ مسئولان نهاد در همین نشست خبری بهمن 91 اعلام کردند بیش از 2 و نیم میلیون نفر عضو این شبکه هستند ـ، طرح میلیاردی ایستگاه‌های مطالعه و غیره.

البته آقای واعظی گفته است: نهاد اردیبهشت امسال هم برای میزان مطالعه نظرسنجی کرده است و قرار بود نتایجش اعلام شود که هنوز خبری نیست.

از طرف دیگر بر اساس همان پیمایش اسفند 89 بیش از 31 درصد مردم هیچ مطالعه‌ای (بی‌مطالعه مطلق) ندارند. یعنی نه کتاب می‌خوانند، نه روزنامه نه فضای مجازی و نه حتی قرآن و ادعیه و بیش از 57 درصد مردم هم کتاب نمی‌خوانند. مسئولان نهاد نگفته‌اند برای کتابخوان کردن این افراد چه برنامه‌ای دارند؟

شهریور 86 که آقای واعظی دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور شد، سه سال و نیم از تصویب قانون سهم نیم درصد شهرداری‌ها در مجلس می‌گذشت. بر اساس این قانون که باید از ابتدای سال 83 اجرا می‌شد، شهرداری همه شهرها باید حداقل نیم درصد از کل درآمد خود را به کتابخانه‌های عمومی همان شهر می‌دادند. سه سال و نیم از تصویب این قانون می‌گذشت، اما بیشتر شهرداری‌ها به ویژه شهرداری‌های کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اصفهان به این قانون عمل نکرده و سهم نیم درصد خود را نمی‌دادند.

آقای واعظی شهریور 86 در نخستین نشست خبری خود با قاطعیت گفت: «ما این نیم درصد را می‌گیریم، ما نیم درصد را برای کتابخانه‌های عمومی زنده خواهیم کرد.» خبرنگاران حوزه کتاب که در سه سال گذشته این موضوع را بارها پیگیری کرده و با شهرداری‌ها آشنا بودند، با تردید به این گفته نگاه کرده و پرسیدند: اجرای قانون نیم درصد سهم شهرداری‌ها خیلی سخت است. راهکار شما برای اجرای این قانون چیست؟ او با خونسردی و اعتماد به نفس پاسخ داد: «سابقه من در بخش‌های فرهنگی نشان داده است که من برنامه‌هایم را اجرا می‌کنم.»

حال که حدود 9 سال از تصویب این قانون در مجلس و 6 سال از قول آقای واعظی می‌گذرد، باید ببینیم این وعده چقدر عملی شده است؟ هرچند بیشتر شهرداری‌ها سهم نیم درصد خود را داده‌اند اما شهرداری‌های کلانشهرها همچنان به این قانون عمل نکرده و آقای واعظی هم نتوانسته است سهم کتابخانه‌ها را از آنها بگیرد. در صورت اجرا شدن این قانون و وصول سهم نیم درصد بیشترین مبلغ از آنِ شهرداری تهران خواهد بود، اما شهرداری تهران چقدر به این قانون عمل کرده است؟

آقای واعظی بارها در مصاحبه‌هایش گفته است: «شهرداری تهران بدهکارترین شهرداری از محل قانون نیم درصد سهم کتابخانه‌ها است. شهرداری تهران از سال 83 کمتر از 5 میلیارد تومان پرداخت کرده است.»

آخرین پیگیری خبرنگاران از آقای واعظی در نشست خبری بهمن 91 بود که او اعلام کرد: «شهرداری تهران بیش از 90 میلیارد تومان به انجمن کتابخانه‌ها بدهکار است.» از طرف دیگر مرتضی تمدن، استاندار تهران هم یکشنبه 21 آبان 91 در مراسم تقدیر از کتابداران استان تهران در این باره گفت: «ما همواره سعی کردیم مسائل کتابخانه‌ها را برطرف کنیم. البته در جاهایی نیز زورمان نمی‌رسد. به طور مثال با وجود بدهی 10 میلیارد تومانی شهرداری زورمان نمی‌رسد و آنچه که به جایی نرسد فریاد است!»

بقیه شهرها هم درصدهای مختلفی از محل این قانون بدهکارند، اما همین یک مثال کافی است. ظاهرا آقای واعظی زورش به شهرداری آن شهرها هم نرسیده است.

بعد از این تجربه ناموفق، مجلس در قانون بودجه سال 90 تبصره‌ای گنجاند که بر اساس آن اگر شهرداری‌ها سهم نیم درصد خود را به کتابخانه‌ها ندادند، دولت راساً از بودجه‌ای که به شهرداری‌ها می‌دهد برداشته و به حساب انجمن کتابخانه‌ها واریز کند. بر اساس این تبصره، سهم نیم درصد کلان شهرها ـ مثل تهران، مشهد، تبریز و چند شهر دیگر ـ فقط در سال 90 به انجمن کتابخانه‌ها پرداخت شد، اما بدهی این شهرها از سال 83 تا 90 همچنان پرداخت نشده است.

براساس پیگیری‌های ما نهاد کتابخانه‌ها مثلا از بودجه شهرداری استان قم 2 میلیارد تومان، شهرداری تبریز 2 میلیارد و 600 میلیون تومان، شهرداری اصفهان 6 میلیارد تومان و شهرداری مشهد، حدود 4 میلیارد تومان برداشت کرده است. جالب‌تر اینکه بدانیم به گفته مدیران کل کتابخانه‌های عمومی استان‌ها این بودجه‌های میلیاردی به جای اینکه برای ساخت و توسعه کتابخانه‌ها هزینه شود، صرف هزینه‌های جاری مثل پرداخت حقوق پرسنل، پاداش به مدیران، پول آب و برق، مسابقات فرهنگی، تبلیغات و غیره شده است.

و بد نیست بدانیم که این تبصره از قانون بودجه سال 91 و 92 نیز حذف شد. به عبارت دیگر باز هم همان آش و همان کاسه است. مناقشه بین شهرداری‌ها و نهاد کتابخانه‌ها همچنان ادامه دارد و ضرر این مناقشه‌ها به کتابخانه‌های عمومی وارد می‌شود.

وعده‌هایی از این دست در نهاد کتابخانه‌ها زیاد است. در زیر فهرست‌وار به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

افتتاح نخستین کتابخانه rfid (سیستم باز) در کتابخانه ارغوان تهران

آقای واعظی در مراسم افتتاح (2 خرداد 88) این کتابخانه وعده داد: تا پایان سال 89 این سیستم در همه کتابخانه‌های کشور راه‌اندازی شود. بیش از 4 سال گذشته و باید پرسید چند کتابخانه کشور این سیستم را دارند؟ جالب است بدانید همان یکی دو ـ کتابخانه‌ای هم که آن سیستم در آنها افتتاح شد، بعد از مدتی از کار افتاد و از سرنوشت آن خبری نیست. هیچ کس هیچ وقت از آقای واعظی نپرسید آن مراسم افتتاح و مصاحبه‌ها چه بود و چه کسی باید پاسخگوی هزینه‌ای که برای این دستگاه‌ها شده بود، بدهد.

راه اندازی 10 هزار کتابخانه روستایی در کشور

این در حالی است که آقای واعظی در نشست خبری 18 مهر 92 کل کتابخانه‌های روستایی کشور را 400 باب اعلام کرد.

ـ راه اندازی کتابخانه در جوار مدارس و مساجد
ـ راه اندازی کتابخانه در جوار بقاع متبرکه و امامزاده‌ها
ـ اختصاص زنگ مطالعه در برنامه درسی دانش آموزان
ـ ایجاد و توسعه کتابخانه جامع مجازی زبان فارسی
ـ طرح کتابخانه‌های خانگی و همراه
ـ طراحی و اجرای برنامه‌های ویژه و متنوع مطالعه مفید برای خردسالان کمتر از 3 سال
ـ طراحی و اجرای برنامه‌های ویژه و متنوع مطالعه مفید برای کودکان قبل از دبستان ( 4 تا 6 سال)
ـ طراحی و اجرای برنامه‌های ویژه و متنوع مطالعه مفید برای بانوان و زنان خانه‌دار
ـ راه‌اندازی 10 هزار کتابخانه روستایی

یکی از فعالیت‌های نهاد کتابخانه‌ها در چند سال گذشته امضای تفاهمنامه بوده است. تفاهمنامه‌هایی که معلوم نیست چه فایده‌ای دارد و مسئولان هم هیچ وقت توضیح ندادند که این تفاهمنامه‌ها چه خروجی‌ای داشته‌اند و چه چیزی عاید کتاب و کتابخوانی کشور شده است. در زیر به بعضی از این تفاهمنامه‌ها اشاره می‌کنیم:

امضاء تفاهمنامه با سازمان اوقاف برای احداث کتابخانه در جوار بقاع متبرکه و مساجد (20 شهریور 87)
امضاء تفاهمنامه با اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش آموزان (12 اردیبهشت 87)
امضاء تفاهمنامه با اداره‌کل زندان‌های کشور (4 خرداد 89)
امضاء تفاهمنامه با مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران (29 شهریور 90)
امضاء تفاهمنامه با سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور (2 آذر 90)
امضاء تفاهمنامه با عقیدتی سیاسی ارتش (18 شهریور 91)
امضاء تفاهمنامه با معاونت تحقیقات و منابع انسانی وزارت نیرو (18 اردیبهشت 91)
امضاء تفاهمنامه با ستاد عالی کانون‌های فرهنگی هنری مساجد
امضاء تفاهمنامه با دانشگاه پیام نور و قس علی هذا.

و اما ایستگاه‌های مطالعه

یکی از آخرین طرح‌های نهاد کتابخانه‌ها راه‌اندازی ایستگاه‌های مطالعه است که مسئولان این نهاد وعده داده بودند تا پایان شهریور سال 91، 300 و تا پایان همان سال 1000 ایستگاه مطالعه در سراسر کشور راه‌اندازی کنند.

یک سال از آن وعده گذشته و حالا ابراهیم شمشیری مدیر کل امور کتابخانه‌های نهاد کتابخانه‌ها همین چند روز پیش ـ چهارشنبه 13 شهریور 92 ـ اعلام کرد: «تاکنون 370 ایستگاه مطالعه در کشور راه‌اندازی شده و این ایستگاه‌ها تا پایان امسال به هزار باب خواهد رسید.» همه اینها در صورتی است که بپذیریم این طرح که هزینه‌های هنگفت و میلیاردی دارد، برای گسترش فرهنگ مطالعه مفید است. زیرا به گفته سیدعارف علوی معاون منابع نهاد کتابخانه‌ها هر کدام از این ایستگاه‌های مطالعه 50 میلیون تومان هزینه دارد. فقط امیدواریم این طرح با این هزینه سنگین میلیاردی به سرنوشت طرح‌هایی همچون کتاب مترو و کتاب اتوبوس که شهرداری تهران اجرا کرد، گرفتار نشود. آیا در آن صورت مسئولان نهاد کتابخانه‌ها پاسخگوی این همه هزینه خواهند بود؟

یکی از معضلات 5ـ6 سال اخیر نهاد تغییر مرتب مدیران و مسئولان آن بوده است به طوری که مدیران مختلف این نهاد در چند سال اخیر دو ـ سه بار عوض شده‌اند.

راه اندازی «شبکه تلویزیونی کتاب» را مسئولان نهاد کتابخانه‌ها نخستین بار در نمایشگاه کتاب امسال اعلام کردند و چند روز پیش نیز محمدرضا اخضریان معاون برنامه‌ریزی نهاد کتابخانه‌ها گفت: «شبکه تلویزیونی کتاب تا سه ماه آتی به بهره‌برداری قطعی خواهد رسید.» (12 شهریور 92). مسئولان نهاد کتابخانه‌ها در حالی از راه‌اندازی شبکه تلویزیونی کتاب خبر می‌دهند که بیش از 8 سال است که مسئولان وزارت ارشاد، خانه کتاب و نهاد کتابخانه‌ها با مدیران صدا و سیما برای تبلیغ کتاب در شبکه‌های تلویزیون مذاکره می‌کنند و تا حالا جلسات متعددی هم برای تدوین آئین‌نامه این کار داشته‌اند، اما به نتیجه‌ای نرسیدند.

آقای اخضریان، معاون برنامه‌ریزی نهاد کتابخانه‌ها در همین مصاحبه‌اش (12 شهریور 92) راه‌اندازی کتابخانه دیجیتال کشور را نیز وعده داده و گفته است: «به زودی و ظرف سه ماه آینده فاز اول کتابخانه دیجیتال کشور را حداقل با 50 هزار جلد کتاب افتتاح خواهیم کرد.» از طرف دیگر اسحاق صلاحی رئیس کتابخانه ملی در آخرین نشست خبری خود ـ 4 مرداد 92 ـ از راه‌اندازی کتابخانه دیجیتال کشور با عنوان «آمازون ملی» در آینده نه چندان دور خبر داده و گفته بود: «ما درصدد راه‌اندازی کتابخانه ملی دیجیتال هستیم و همه مقدمات آن را هم فراهم کرده‌ایم و اگر این کار با همکاری شورای عالی فضای مجازی کشور به پایان برسد، ان‌شاءالله قولی را که برای ایجاد یک آمازون ملی داده بودیم، محقق خواهد شد.»

هر دو نهاد می‌خواهند کتابخانه دیجیتال راه‌اندازی کنند و هر دو هم ادعای «ملی» بودن و «کشوری» بودن آن را دارند. حال، ما کدام را باور کنیم؟

و رشته این وعده‌های عملی نشده سر دراز دارد ....

این سابقه مسئولان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است و قضاوت درباره عملکرد آنها و وعده‌های آنها را به شما خوانندگان واگذار می‌کنیم. در نهایت، مسئولان مختلف فرهنگی و نهاد کتابخانه‌ها بارها و بارها اعلام کرده‌اند که بر اساس سند چشم‌انداز 20 ساله در سال 1404 ایران باید جزو 15 کشور برتر جهان در زمینه کتاب و کتابخوانی باشد. در حالی که هنوز به اهداف برنامه چهارم توسعه دست نیافته‌ایم. چگونه می‌خواهیم به اهداف چشم‌انداز برسیم؟ آیا مسئولان فرهنگی و نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به این سئوال پاسخ خواهند داد؟

-------------------------------------------

علی نورآبادی، خبرنگار حوزه کتاب