محمدجواد جزینی در گفتگو با خبرنگار مهر با در پاسخ به سئوالی درباره اینکه چرا ادبیات داستانی دفاع مقدس در سالهای اخیر از سوی ناشران و نویسندگان به عنوان یک ژانر ادبی جدی گرفته نشده است تا جایی که بسیاری از نویسندگان فعال در آن نیز تغییر مسیر دادهاند، اظهار کرد: اتفاق بزرگی که به ویژه در دهه اخیر رخ داده، سیاستهای اتخاذ شده در حوزه فرهنگ در کشور ماست که بخش وسیعی از خلاقیت نویسندگان ما را تحت شعاع خود قرار داده است. بدون شک بخشی از این اتفاق مربوط به وقایع سیاسی و اجتماعی پیرامون ماست که موجب خلق یک فضای امنیتی توام با سانسور در ادبیات ما شد و بسیاری از نویسندگان در این فضا خلاقیت و تواناییهای خود را به دست فراموشی سپردند.
وی افزود: من برای این ادعا شاهدهای زیادی دارم. نویسندگان زیادی هستند که در این سالها آثار چاپ شدهشان، ممنوعالچاپ شد و این دست اتفاقها تنها حاصل سیاستهای انقباضی حاکم در عرصه فرهنگ در سالهای اخیر است.
جزینی ادامه داد: بخش دیگری از اتفاق رخ داده در فضای ادبیات کشور ما در سالهای اخیر ورود ناشران به فضای سانسور بود. به عبارت دیگر، ناشران به دلیل اینکه سرمایه خود را در کار نشر به جریان میانداختند، طبیعی بود که سراغ نویسندگان و کتابهایی بروند که برایشان دردسر درست نکند، مجوز چاپ بگیرد و یا ممنوعالچاپ نشود و در نهایت سرمایه آنها را هدر ندهد. این یعنی ناشران هم رفته رفته بازوی حذف و سانسور بخشی از ادبیات داستانی ما در سالهای اخیر شدهاند.
نویسنده مجموعه داستان «کسی برای قاطر مرده گریه نمیکند» افزود: شکل سوم از رویداد اتفاق افتاده در سالهای اخیر، ترجیح نویسندگان برای نرفتن به سراغ موضوعاتی برای نوشتن است که حاشیه میسازد و ناشری هم چاپش نمیکند. در نتیجه میخواهم بگویم سیاستهای غلط دولت و ایجاد بازوی انتقال آن به ناشران و در نهایت خودسانسوری نویسندگان است که ادبیات ما را در نهایت به وضعیت فعلی رسانده است.
وی همچنین گفت: نویسندگان بسیاری در سالهای گذشته تحت تاثیر این جریان دچار شکست شدند و موفق نشدند آثارشان را چاپ کنند. طبیعی است که در این نبود ظرفیت فرهنگی، نویسندگان هم جا میزنند و دیگر دست از نوشتن بر میدارند.
جزینی تاکید کرد: ادبیات دفاع مقدس در سالهای اخیر نسبت به سایر موضوعات بیشتر تحت تاثیر این نگاهها قرار گرفت. وقتی در هر کشوری جنگی رخ دهد در دهه اول و دوم پس از جنگ فضا به طور عمده فضایی هیجانی و تبلیغی است که مردم را به مشارکت در آن فرا میخواند، اما دهه بعد دهه ادبیات معرفتشناسانه و انسانشناسانه از جنگ است. دههای که در آن پرسشهایی اساسی درباره حواشی جنگ در ادبیات مطرح میشود، اما فضای فرهنگی موجود در ایران منجر شد که جلوی طرح این سئوالات در ادبیات دفاع مقدس گرفته شود و نتوانیم به سراغ ادبیات تحلیلی در آن برویم.
این نویسنده تاکید کرد: ما به طور طبیعی در دهههای اول نمیتوانسیتم درباره صحنههای دلخراش، شکستها و پرسشهای فلسفی، سیاسی و اقتصادی از جنگ سئوال کنیم، اما دو دهه پس از آن باید فضا برای طرح این سئوالات محیا میشد، ولی ورود نیروهای دولتی به این عرصه که به طور عمده هم بدون تخصص بودند، جلوی این کار را گرفت.
وی در پایان گفت: وضعیت امروز ادبیات دفاع مقدس حاصل سیاستها، اقدامات و نگاه دولتی به این ادبیات است. نگاهی که بیشتر فرمایشی و دستوری است. نتیجهاش هم این شده که مردم دیگر ادبیات دفاع مقدس و سینمای آن را چندان نمیپذیرند. اگر بپرسید چرا، نمیگویم چون با سیاستهای فعلی این ادبیات و سینما تنها پر شده از تکرار و تکرار و تکرار و هیچ پرسش و سئوال تازه و انسانشناسانهای در آن دیده نمیشود.