به گزارش خبرنگار مهر، نشست رونمایی از کتاب «اساطیر جهان» نوشته ویلیلم داگ داتی که به تازگی توسط ابوالقاسم اسماعیلپور ترجمه و منتشر شده است، عصر روز دوشنبه 8 مهرماه با حضور مترجم این اثر، فتحالله مجتبایی و مجتبی منشیزاده در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، اسماعیلپور در پاسخ به سئوالی در مورد انگیزهاش برای انتخاب این کتاب به منظور ترجمه اظهار داشت: من از چند سال قبل که شروع به نوشتن مطالبی در مورد اساطیر ایران کردم، متوجه شدم که اگر بخواهیم به تکرار مکررات در این زمینه بپردازیم، فایدهای نخواهد داشت و باید به دنبال انجام کاری ماندگار در این باره بود؛ همانند کاری که مرحوم بهار و تفضلی کردند در نتیجه به این رسیدم که باید شیوه تالیف و نگاه آثار جدید اروپاییان در مورد اساطیر را مورد توجه قرار داد.
وی در ادامه با اشاره به تفاوت این کتاب با دانشنامه اساطیر جهان اظهار داشت: در دانشنامه از اسطورهها روایت شده است و هر کجای آن را باز کنی میشود روایتی اسطورهای دریافت کرد. جالب است که بدانیم اسطورهشناسی در ایران قدمتی حداکثر 50 ساله دارد، اما در غرب بیش از 200 سال است که این موضوع مسبوق به سابقه است. حتی در کشور آلمان و در قرون 19 کتابهای دانشگاهی در این زمینه وجود دارد. در حالی که کتاب اساطیر جهان تحلیل مردمشناختی از اساطیر دارد که باعث شد به خاطر لزوم به انتشار متون آکادمیک دست به ترجمه این اثر بزنیم.
اسماعیلپور افزود: ما در ایران هنوز یک کتاب کامل منسجم از روایات اساطیری ایران نداریم. کاری که مرحوم مهرداد بهار انجام داد، تنها به موضوع اساطیر میانه توجه داشت و کار خانمها تفضلی و آموزگار هم تنها به اساطیر متون پهلوی اشاره دارد؛ در حالی که هنوز در مورد اساطیر زروانی، میترایی و اوسطایی کاری نکردهایم و حتی قبل از آنها به نظرم باید به سراغ اساطیر هند و ایرانی برویم و بعد به سراغ اساطیر پهلوی و مانوی و ساسانی رفته و سپس به دوره اسلامی ورود کنیم. اما در این کتاب به خوبی مشاهده میشود که نویسنده از پیکرهای که برایش فراهم بوده، استفاده کرده و سعی در تحلیل اسطورهها دارد و آنها را برای شناخت بهتر روانکاوی میکند؛ در حالی که ما در ایران پیکرهای برای اساطیرمان تعریف نکردهایم که امروز بتوانیم به تالیف چنین آثاری دست پیدا کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: گفته شده که زندهیاد پورداوود به دلیل اینکه مباحث برخی آثارش با اساطیر در ارتباط است آغازگر آشنا کردن ما با اساطیر ایران در سال 1307 است پس از آن تا دهه 40 که کتاب «اساطیر یونان و روم» را احمد بهمنش ترجمه میکند، شاهد انتشار اثر دیگری نیستیم. او برای اولین بار در کتابش از کلمه اساطیر بهره برد و پس از آن بود که رفته رفته این اصطلاح باب شد و پس از آن شاهد ایجاد رشته فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران هستیم؛ تا اینکه در سال 51 مرحوم مهرداد بهار کتاب پژوهشی در اساطیر ایران را منتشر میکند و از آن به بعد است که اساطیر به عنوان باور مردم در جامعه شناخته میشود.
این محقق و مترجم در ادامه با اشاره به کتاب اساطیر جهان اذعان کرد: نکته اصلی در این اثر رعایت اصل چکیدهگویی توسط نویسنده است و ویژگی دیگر آن معرفی اساطیر زنده امروز دنیا در کتاب است. همه ما فکر میکنیم، اسطورهها مردهاند، اما در هند، تبت، سیبری، قطب شمال و کشورهای حوزه کارائیب هنوز اساطیر زنده وجود دارند. اسطورهها در اعصار جدید به شکل آئین متبلور و تثبیت شدهاند. اسطوره هیچگاه مرگ ندارد و تا زبان هست باید انتظار وجود آنها را نیز داشت؛ با این تفاوت که امروز اسطوره میتواند در قالب یک نقاشی مدرن و حتی فرامدرن نیز خودش را نمایش دهد.
وی با تاکید بر اینکه کتابی مانند شاهنامه را نباید اسطوره بدانیم، گفت: شاهنامه حماسه است، گیلگمش هم همینطور. اسطورهها بیشتر به سراغ موضوعات ایدئولوژیک و دینی میروند، اما حماسه به دنبال موضوعات قهرمانی و پهلوانی است. البته میشود به این موضوع اشاره کرد که از دل حماسهها میتوان موضوعات اسطورهای استخراج کرد.
لزوم توجه به تحلیل پدیدارشناسی اسطوره
در ادامه این نشست فتحالله مجتبایی برای سخنرانی دعوت شد.
وی ابتدا با اشاره به اینکه اسطورهشناسی امروزه در دنیا علم به شمار میرود و جای آن در ایران همیشه خالی است، گفت: اسطورهها را معمولا با افسانهها اشتباه میگیرند. تحقیق در مورد اسطورهها از یونان شروع شد، چرا که اشتغال ذهنی جامعه با اسطوره برای نخستین بار در آنجا شکل میگیرد و تا قرن ششم اسطورههای هومری برای یونانیان در حکم دین و آئین بهشمار میرفتند. اسطوره موضوعی است که وجدان مشغول جامعه را خلق میکند و در موارد زیادی سازندگان خیالی دارد.
مجتبایی ادامه داد: تار اسطوره تخیل و پودش تفکر است. این تار و پود در دورهای در یونان به هم همراه بودند تا در قرن ششم از سوی میتوس لوگوس آنها را از هم جدا کرد و عنصر تخیل و عاطفه را از جنبه تفکری آن جدا کرد و حتی منتقدانی مانند گزنوفونس به نقد اسطورههای هومری پرداختند. با پیدایش مسیحیت اسطوره مسیحی نیز پدیدار شد و کلیسا رفته رفته سایر اساطیر را محو کرد تا اینکه در دوره رنسانس اسطورهها دوباره ظاهر میشوند و تمهایشان را وارد هنر میکنند.
این محقق ادامه داد: من کتاب اساطیر جهان را کتاب خوبی دیدم، اما ای کاش آقای اسماعیلپور تکه تکه کتابهایی درباره اساطیر مختلف تالیف میکرد و زمینهای برای تحلیل پدیدارشناسی اسطوره ایجاد شود که روش امروز فعالیت دانشگاهی است و به دنبال کشف معانی پدیدههای اسطورهای است.
اسطوره را اندیشه تولید میکند
مجتبی منشیزاده، دیگر استاد حاضر در این نشست نیز در ادامه این مراسم در سخنانی اظهار داشت: این کتاب در بخشهای مختلفی تصاویری برای معرفی اساطیر دارد که بسیار قابل توجه است، چرا که مفاهیم اسطورهای را به صورت نمادین در ذهن و متن بازگو میکند که از هر زاویه قابل خوانش و برداشت است. ویژگی دیگر این اثر، طرح جغرافیای محلی در آن است که به خواننده برای درک اسطوره کمک میکرد، هرچند که این کتاب از تمام اسطورهها سخن گفته و متنش به نوعی گسسته است.
وی در ادامه گفت: اسطوره نوعی خلق است که در جامعه و طی یک دوره خاص به کمک اندیشه ایجاد میشود و جهانی را ایجاد میکند که در آن از کیهانشناسی تا معرفی انسانهایی نمونه به تصویر کشیده میشوند.
اسطورهشناسی را در دانشگاه درس اختیاری کردهاند
منشیزاده تاکید کرد: اسطورهشناسی امروزه از حوزههای کار دانشگاهی در ایران بیرون نیامده و چندان پرورده نشده است، اما اگر به سایر کشورها نگاه کنیم، میبینیم که اکثر اساطیر به میان مردم آمدهاند و به نوعی در حال زنده شدن هستند. این به معنی آن است که امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم اسطورهها مجددا در حال زایش هستند و از قالبی به قالب دیگر حرکت میکنند.
پس از این سخنان ژاله آموزگار در سخنانی گفت: در دوره آموزش زبان فارسی درسی به نام اسطورهشناسی در دانشگاه وجود ندارد و این واحد تقریبا اختیاری است. من بارها گفتهام که چطور میشود شاهنامه را درس بدهیم، بدون اینکه کمی درس اسطورهای بخوانیم. به نظر من باید لااقل 2 واحد اسطوره در دانشگاه و در رشته زبان فارسی تدریس شود، در حالی که حتی در رشته فرهنگ و زبان باستانی این درس وجود ندارد.