رضا داوری اردکانی در همایش «حافظ و دوستی» گفت: تعریف اشتباهی درباره شعر وجود دارد که می‌گوید شعر وسیله بیان احساسات است. اگر حافظ ماندگار شده است به دلیل این نیست که احساساتش را بیان کرده است. بلکه او در شعرش به چیز دیگری ورای احساسات پرداخته است.

به گزارش خبرنگار مهر، برنامه‌های اولین روز از همایش «حافظ و دوستی» سه‌شنبه شب 16 مهر با حضور چهره‌های حوزه فرهنگ و ادب ایران و کشورهایی چون تونس و تاجیکستان در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در ابتدای این نشست توضیحاتی درباره افتتاح فروشگاه اینترنتی شهر کتاب ارائه و این فروشگاه افتتاح شد.

در ادامه رضا داوری اردکانی به عنوان اولین سخنران این همایش گفت: من فلسفه را با زبان ادبیات می‌گویم به همین دلیل اهل فلسفه قبولم ندارند و اهل ادبیات هم ممکن است بگویند شما کجا اینجا کجا؟ شرح شعر، کار من نیست اما از طرفی شعر را به نثر درآوردن هم، کار سخت و دشواری است. چون شعر زبان خودش را دارد و وقتی به نثر برش می‌گردانی، چیز دیگری می‌شود.

وی افزود: عنوان «حافظ و دوستی» که برای این همایش انتخاب شده، کمی عجیب است. به نظرم رسید که مردم شامه دارند و چیزی را در این زمینه حس کرد‌ه‌اند. آن‌‌ها حس می‌کنند ما مفاهیم دوستی و مهر را خراب کرده‌ایم. به همین جهت فکر کردند از شاعرمان کمک بگیریم که اگر او نبود چه فقیر بودیم! حافظ، دوستی را تعریف نمی‌کند که این یک کار فیلسوفانه است. شاعر به مفاهیم کاری ندارد بلکه به معانی کار دارد. وقتی حافظ درباره دوستی صحبت می‌کند، چیزی در کلامش هست که در اثر بسیار بزرگ افلاطون یعنی «بزم مهمانی» که درباره عشق است، وجود ندارد.

این استاد فلسفه در ادامه گفت:‌ سقراط و افلاطون کسانی هستند که بحث دوستی را شروع کردند. من هم مراتب احترامم را نسبت به آن‌ها اعلام می‌کنم. یک تعریف درباره شعر وجود دارد که اغلب از آن استفاده می‌کنند و اشتباه است. آن تعریف هم این است که شعر، هنر بیان احساسات است. این اشتباه است. اگر شعر، برای بیان احساسات بود، آیا باقی می‌ماند؟ یعنی ما بعد از 700 سال داریم بیان احساسات حافظ را می‌خوانیم؟ احساسات حافظ و سعدی با خودشان به گور رفته‌ است اما آ‌ن‌چه باقی مانده، احساسات نیست، چیز دیگری است. زبان ما در ترجمه دستخوش تغییر شده است. شعر در وقت است که پدید می‌آید و چون در وقت پدید می‌آید، دوام پیدا می‌کند. این می‌شود که حافظ چنان دوام پیدا می‌کند که اگر هزار بار هم آن را بخوانید، باز هم دوام دارد و می‌خواهید آن را دوباره بخوانید. بنابراین شعر بیان احساسات نیست. 

داوری گفت: حافظ نگفته است دوستی یعنی چه؟ او گفته دوستی نیست و وقتی که دوستی نیست چه چیزهایی هست و چه اتفاقی می‌افتد. ما به دوست نیاز داریم چون با دوست و دوستی به دنیا آمده‌ایم. ما دوستی هستیم و وقتی دوستی نیستیم، فاسد و نالایق هستیم. اگر دوست نداشته باشیم، دست و پای خود را گم می‌کنیم و بی‌علم و بی‌عمل می‌مانیم. حافظ در شعرش از نقص‌هایی می‌گوید که بر اثر نبودن دوست حاصل می‌شوند. خداوند طرح محبت را از روز ازل زده است. منتهی ما آن را فراموش می‌کنیم.

مولف کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» گفت:‌ علاوه بر حافظ شاعران دیگر ایرانی هم به موضوع دوستی پرداخته‌اند. شاعر عصر ما اخوان ثالث هم از دوستی گفته است. البته با اشاره به سرمای زمستان و سرمای بی‌دوستی گفته است. شاعر معاصر ما گویی هیچ راهی به دوستی ندارد اما حافظ در آخر شعرش، امید را باقی گذاشته است و پیداست که نمی‌تواند ناامید باشد.

پس از داوری اردکانی، حافظ الزیتونی سفیر تونس در ایران گفت: دوستی در معنی خود، ارتباطی بین دو نفر بر اساس عشق و رساندن پیام حقیقت احساس صادقانه و نبودن ریا است. این دوستی در اشعار حافظ شیرازی حضور ملموسی دارد. این به آن معناست که حافظ با مجموعه مفاهیمی از جمله دوستان، دوست و دوستی آشناست و با آن‌ها زندگی می‌کند. البته حافظ در شعرش، دوستی با طبیعت هم دارد. رنگ و رایحه عناصر طبیعت یکی از عواملی است که در غزل حافظ به خوبی مشهود است.

وی گفت:‌ کسی که در غزل حافظ تامل کند، متوجه می‌شود که این شاعر بزرگوار، برخی از غزلیاتش را به موضوع دوستی اختصاص داده است. این شاعر در ابتدای امر، برای خودش دوستی راستین است. غزل در ذات خود صداست و انعکاس آن صدا؛‌ و در نهایت هم امضای حافظ. دوستان حافظ در غزلش 3 شخصیت هستند، اول ساقی خوش‌چهره، دوم خواننده ای که با صدای خوش می‌خواند و سوم طبیعت زیبا با همه رنگ و رایحه‌ و صداهایش. و در بین آن‌ها نگار او که جا در قلب حافظ دارد. 

سفیر تونس در ایران ادامه داد:‌ دوستی در غزل حافظ یک معنی دیگر هم دارد و آن داشتن صداقت و دوری از فقها و نمازگزاران ریاکار است که برای رضایت دیگران عبادت می‌کردند. در شعر حافظ، ابتکار جایگاه مهمی دارد. او با وجود رفت و آمدنش به قصر ابواسحاق، ترجیح داده عاشقانه بسراید و از خلاقیت و ابتکار بهره ببرد. حافظ با وجود این‌که از نزدیکان سلطان خواجه بود، از دربار دوری می‌گزید چون خود را از عاشقان می‌دانست نه از سیاستمداران.

الزیتونی گفت: حافظ ستونی بلند در میان ستون‌های شعر جهان است و در کنار دیگر شاعران ایرانی چون فردوسی و خیام قرار دارد. ویژگی شعر او این است که از واژه‌های ساده و غنی استفاده می‌کند. کتاب اشعار او اسم خاصی ندارد اما هر غزلش یک کتاب است و بیهوده نیست که هنرمندانی چون حسین بهزاد و محمود فرشچیان از آن‌ها تصویر ساخته‌اند. به قول نزار قبانی شاعر عرب، شعر نقاشی با کلمات است.