به گزارش خبرنگار مهر، مراسم گرامیداشت حافظ با عنوان «عصری با حافظ» عصر روز شنبه 20 مهرماه با حضور جمع قابل توجهی از علاقهمندان به این شاعر و نیز اصغر دادبه، سیدعلی موسوی گرمارودی و بهاءالدین خرمشاهی در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این مراسم پس از دعوت دادبه برای سخنانی وی با انتقاد از اینکه پیش از این به او اعلام شده بود که قرار است میزگردی در این رابطه در مراسم امروز داشته باشد و نه سخنرانی اظهار داشت: کاری که حافظ میکند، مانند همان کاری است که فقیهان میکنند. در واقع هرکه با قرآن رابطه داشته باشد کلامش و سخنش مطابق با آن میشود.
وی در ادامه به موضوع اختیار در شعر فارسی اشاره کرد و گفت: یکی از تفاوتهای شعر فارسی با شعر عرب در شرح مسائل کلامی به قصد دادن پیامی شاعرانه است. شعر فارسی مسائل کلامی را بیان نمیکند که صرفا آن را طرح کرده باشد، بلکه سعی دارد از آنها به منظور رساندن یک مفهوم خاص بهره ببرد.
این حافظشناس افزود: در شعر دو حوزه کلامی داریم؛ غرض اولیه و ثانویه. غرض اولیه همان ظاهری است که الفاظ به بیان ما میدهند. حافظ از هر چیزی برای بیان توصیف جلوههایی از زیبایی معشوق خود بهره میبرد و احساس خودش را در قالب عبارت و الفاظ برای بیان جلوههایی از زیبایی معشوق به کار میبرد. این حس دوم همان چیزی است که به آن میگوییم اغراض ثانویه.
دادبه ادامه داد: این كه اشعار حافظ ماندگار شده است، به خاطر پشتیبانی غربیها نبوده است، بلکه اشعار او باعث شده ماندگاری خودشان باشد.
وی تاکید کرد: شعر حافظ شعر شکوه و شکایت از نابسامانیهاست. او از روابط موجود در جامعه پیرامونش گلایه دارد.
دادبه همچنین حافظ را شاعری طناز نامید و تاکید کرد: گوته سالها پیش پی به طنازی حافظ برده بود، در حالی که ما اخیرا و در سی ـ چهل سال گذشته از این موضوع سر درآوردهایم.
در ادامه این مراسم علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری برای شعرخوانی دعوت شد که وی پیش از آن درباره برخی نسخههای قدیمی حافظ که در هند مطالعه کرده، توضیحاتی داد و سپس غزلی خواند. پس از وی نیز ناصر فیض و فریبا یوسفی برای شعرخوانی دعوت شدند.
سخنرانی بهاءالدین خرمشاهی نیز بخش دیگری از این مراسم را تشکیل میداد که در آن این استاد حافظشناسی به شرح صحیحخوانی چند بیت از حافظ پرداخت.
خرمشاهی در ابتدا با اشاره به مصرع «آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار/ که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم» گفت: در 23 نسخه حافظ از نسخههای بسیار کهن تا نسخههای امروزی عبارت خطاپوش ذکر شده است. اما معنای آن چیست؟ آیا معنای آن این است که خطا میماند و غفران الهی لایهای روی آن میپوشاند؟ نه. به زعم من معنای این عبارت یعنی اینکه به محض غفران الهی خطاهای سابق کان لم یکن میشود. خطاپوشی در اینجا به معنی خطازدایی نیست، بلکه معنای حقیقی آن رفع خطاست؛ گویی اصلا وجود نداشته است.
نویسنده کتاب حافظنامه در ادامه با اشاره به مصرع «طی مکان ببین و زمان در سُلوک شعر/ کاین طفل، یک شبه، ره صدساله میرود» گفت: یک شبه در اینجا صفتی است برای طفل و نه راه. در نتیجه چگونگی خوانش این شعر باید با سکون روی طفل انجام شود. من این دلیل را برای آقای ابتهاج نیز گفتم. ایشان گفت که دلایل شما منطقی است، اما من دوست دارم به همان شکل سابق بخوانم، ولی پس از مدتی تاکید کرد که از این پس با نوع قرائتی که شما گفتید این مصرع را میخوانم.
علی موسوی گرمارودی نیز دیگر سخنران این مراسم بود. وی در سخنان خود با اشاره به انتشار نرمافزار لسانالغیب که در ابتدای مراسم به حاضران اهدا شده و در آن اشعار حافظ با صدای وی خوانده شده است ، گفت: نخستین دغدغهام در این راه این بود که غزلها را برای خوانش از چه نسخهای انتخاب کنم که صحیحتر باشد. قصد خودم خواندن از نسخه ابتهاج بود؛ نسخهای که به نظر من نسخه نهایی و صحیحترین نسخه از حافظ است. این موضوع را تلفنی با آقای ابتهاج مطرح کردم. ایشان پذیرفت، اما تاکید داشت که در بخش نمایش غزلها در این لوح فشرده از رسمالخط خود او استفاده کنم. این مسئله با توجه به اینکه سازنده نرمافزار نسخه خوشنویسی حافظ تصحیح شده توسط قاسم غنی را آماده استفاده در نرمافزار کرده بود در نهایت میسر نشد و من از همان نسخه قاسم غنی استفاده کردم.
گرمارودی ادامه داد: دغدغه دیگرم این بود که هزاران کلمه موجود در دیوان حافظ را باید با تلفظ نزدیک به قرون زیست حافظ بخوانم یا تلفظ امروزی. با استاد شفیعی کدکنی مشورت کردم. ایشان نظرش این بود که نباید زیر بار الفاظ امروزی رفت و باید همان تلفظ را به کار برد که امروز در برخی از نقاط خراسان و تاجیکستان و افغانستان دیده میشود، اما وقتی همین موضوع را با آقای خرمشاهی مطرح کردم ایشان گفتند که شما به لفظ امروزی بخوان تا سالها بعد اگر افرادی خواستند به تلفظ امروزین ما از حافظ دسترسی داشته باشند بدانند که چه بوده است.
وی ادامه داد: من در نهایت به یک حد بینابینی رسیدم و اصل را بر آن گذاشتم که کلمات را با همان تلفظ ادبی صحیح آن بخوانم و تنها چند دسته از کلمات را که به صورت ادبی اصلیاش فاصله گرفته است را مستثنی کنم.