به گزارش خبرگزاری مهر، در آغاز این نشست کوروش کمالی سروستانی عضو هیئت مؤسس و هیأت امنا مؤسسه آموزش عالی حافظ گفت: بیستم مهرماه، یاد روز حافظ، پاییز شیراز را بهاری میکند و هر ساله مشتاقان رند جهانسوز را به گرد آرامگاهش میکشاند تا هر کس نقش خویش را در حافظ ببیند و از جویبار زلال اندیشه و شعر خواجه بهرهای گیرد. نیکبختانه یادروز حافظ چون نام و آثارش امروز در ایران و جهان پرآوازه شده و در شیراز، تهران و بسیاری دیگر از شهرهای ایران و جهان دوستداران خواجه به یادش گردهم میآیند و نغمهها میسرایند و غزل میافشانند و به او عشق و ارادت میورزند."
وی در ادامه افزود: ترجمه اشعار حافظ از سالهای نخستین قرن 17 به زبان ایتالیایی و پس از آن به دیگر زبانهای جهان موجب شد که فرهیختگان، اندیشمندان و شاعران بزرگ جهان با اندیشه انسانی و جهان شمول او آشنا شوندو از آثارش بهره میگیرند و در وصف و ستایشش شعرها بسرایند.
وی در پایان گفت: ترجمه یکی از دالانهای اثرگذار در روابط فرهنگی بین ملتها و فرهنگها است و از این رو است که در ادامه تاریخ غنی ترجمه آثار کلاسیک فارسی به زبانهای ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، روسی، اسپانیولی، عربی و... امروز میزبان مترجم دیوان حافظ پرفسور کارلوساکونه به زبان ایتالیایی هستیم.
در ادامه علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب ضمن بررسی کوتاهی در تاریخ ترجمه آثار حافظ به ایتالیایی گفت: پیترودلاواله در نامهای که در اوایل ژوئیه1622میلادی، در حدود 400 سال پیش از شیراز نوشته چنین آورده است: "در نخستین روز ماه ژوئیه، کمی دورتر از خانهای که در آن اقامت کرده بودیم، قدم زدم و به سمت چپ جاده بلند و زیبایی که به مرکز شهر میرسید، پیچیدم تا آرامگاه خواجه حافظ، شاعر معروف ایرانی را زیارت کنم. سراسر دیوان این شاعر شامل اشعار غنایی است که میتوان آنها را با قطعات لاتینی و غزلوارههای توسکانی مقایسه کرد. این سرودهها در ایران بسیار دلپسند است و آنها را مانند سرودههای پترارک در کشور ما همه میخوانند و در دست خاص و عام است.
وی ادامه داد: سفرنامه پیترو دلاواله نخستین پایههای آشنایی غرب با دنیای شعر حافظ بوده، شناختی که گوته، امرسن و سرویلیام جونز از حافظ داشتهاند میتوان گفت مدیون یادداشتهای این جهانگرد ایتالیایی از حافظ بوده است. پیترو دلاواله مقایسه سبک حافظ با سبک پترارک را آغاز کرد. ادیبان ایتالیایی به طور کلی، حافظ را بخشی از سنت غنایی خود میدانند.
وی در پایان گفت: پرفسور کارلوساکونه از ایرانشناسان و علاقمندان به ادبیات فارسی است و تا کنون آثاری از سنایی، ناصر خسرو، نظامی، احمد غزالی و خواجه عبدالله انصاری را به ایتالیایی ترجمه، شرح و منتشر کرده است. آخرین ترجمه ساکونه ترجمه و شرح کامل دیوان حافظ در سه جلد است که با عنوانهای ساقینامه، باده، شاهدان و کفر، غزلهایی از عشق و میخانه در ایتالیا منتشر شده است.
در ادامه کارلوساکونه ایران شناس مترجم اشعار حافظ ضمن بررسی تاریخ ترجمه ادبیات فارسی و ایرانشناسی در ایتالیا گفت: میتوان گفت که در ایتالیا ایرانشناسی با ایتالو پیتسی، دبیر زبان و ادبیات کلاسیک (لاتین و یونانی کهن) در اواخر قرن نوزدهم آغاز میشود که کنجکاویش او را تا به مشرق زمین کشاند و از این رو عربی، فارسی و سانسکریت را آموختو در این مسیر خیلی زود توجهاش به ادبیات فارسی جلب شد و انتشار کتاب قطور دو جلدی به عنوان «تاریخ شعر فارسی» (1894) گواه این علایقش میباشد. این کتاب در برگیرنده آنتولوژی وسیعی از شاعران از فردوسی تا جامی است.
وی ادامه داد: ولی اثری که ایتالوپیتسی را به شهرت رساند اثر دیگری است و آن ترجمه کامل شاهنامه فردوسی است در وزن 11 هجایی که در هشت جلد بین سالهای1884 و 1888 به چاپ رسید و برای انجامش 30 سال وقت صرف کرد، امری که به راستی بیش از همه چیز مایه تحسین و فخر اوست.
وی ادامه داد: پس از این شروع خارقالعاده، ترجمه و علاقه به ادبیات فارسی در دانشگاههای مختلف ایتالیا ایجاد شد، از جمله انستیتوی شرق در ناپل، دانشگاه رم و ونیز، جایی که زبان فارسی را از استاد مرحوم جوانی درمه، محقق و مترجم عبید زاکانی و حافظ آموختم و نیز دانشگاه بلونیا که در آن هم اکنون تدریس میکنم. بعد از ایتالوپیتسی، ایرانشناسان ایتالیایی زیادی هستند، ولی یقیناً الکساندرو باوزانی (متوفی1988) در ایتالیا چهره قویتر و نقطه مرجع برتر مطالعات ایرانشناسی قرن بیستم محسوب میشود.
وی گفت: الکساندرو باوزانی اسلامشناس والا مقامی هم بوده است و ترجمه بسیار عالی قرآن را به ایتالیایی ارایه داده که با وجود ترجمهاهی متعدد، هنوز بهترین ترجمه قرآن شمرده میشود. از او آموختم که بدون آشنایی و آمادگی مناسب در مبانی مذهبی اسلام و در اسلامشناسی به طور کلی، و نیز در ایرانشناسی عهد کهن، نزدیک شدن به ادبیات فارسی بویژه به شعر فارسی کلاسیک ممکن نیست.
وی در ادامه پس از بررسی ویژگی شاعران فارسی زبان در ایتالیا گفت: مسئله حافظ ولی مسئله کاملاً متفاوتی است چرا که او شاعری بس دشوار برای خوانندگانش است و برای مترجم کارزاری سخت میآفریند و او باید با توسل به چارهاندیشی و مهارت و جدیت محض تلاش کند تا شعر حافظ را به بهترین نحو مؤثر معرفی کند. از این رو ایرانشناسان و نه فقط ایتالیاییها، همیشه در اندیشه آن بودند که کلید و راه حلی برای درک آسان شعر حافظ بیابند و آن را برای ذوق خواننده اروپایی قابل هضم نمایند.
این ایران شناس سپس در مورد شیوههای شرح و ترجمه دیوان حافظ خود گفت: وقتی که به تحقیق بر حافظ همت گماشتم، این خطوط تفسیری را برابر خود یافتم. به احتمال قوی هر کدام از این خطوط تا حدی بخشی از حقیقت را در بر میگرفت، ولی به زودی دریافتم که هیچ کدامشان نمیتوانستند به طور قطع به عنوان کلید تفسیری اتخاذ شوند و پیش از هر ملاحظهای متوجه شدم که کاری که در پیش گرفته بودم، کار بسیار حساس و پرمسئولیتی است.
وی ادامه داد: تا آن زمان در ایتالیا ترجمهای از حافظ وجود نداشت، به جز چند غزل که در چند مجله آکادمیک منعکس شده بود و یا در آنتولوژی «تاریخ شعر فارسی» ایتالو پیتسی که در قرن نوزدهم منتشر و دیگر تجدید چاپ نشده بود. حافظ عملا تا اواخر قرن بیستم نه تنها برای مردم عام ایتالیایی، بلکه برای بیشتر فرهیختگان هم ناشناخته بود. تنها آنها که با ادبیات آلمانی آشنا بودند، با خواندن اشعار گوته اندکی از حافظ میدانستند، ولی نه بیشتر. باید بگویم که به عنوان یک ایرانشناس از این کمبود غیرقابل بخشش شرمنده بودم: ترجمه حافظ به انگلیسی و آلمانی در دسترس بود و نه در زبان مادری من.
این ایران شناس ادامه داد: تقریباً 10 سال کار کردم تا بالاخره گلچینی از حدود 240سروده حافظ را در سال1998 به چاپ رساندم، با عنوان «ساقینامه» که دو زبانه بود و در مجموعه "کتابخانه قرون وسطی" به سر دبیری پروفسور منچینی، همکارم در دانشگاه بلونیا، منتشر شد. استقبال خوبی از آن شد و چندین بار به قلم نقد منتقدین درآمد و حافظ از آن زمان به بعد خارج از دایره کوچک متخصصین، دست کم در حوزه بحث دیگران هم وارد شد.
وی گفت: بعد از 13 سال دیگر در سال2011 طعم شادی انتشار بقیه ترجمهام از دیوان حافظ را چشیدم، در دو جلد و در همان مجموعه باارزش که امروزه با 200 اثر مهم، بزرگترین کلکسیون ادبیات قرون وسطی در ایتالیا مجسوب میشود. در این میان ایرانشناسان دیگری کار ترجمه حافظ را آغاز کرده بودند. بین سالهای 2004 و 2008 ترجمه کامل روانشاد جووانی درمه در سه جلد بیرون آمده بود که در آن فرقهایی با تفسیر بنده وجود داشت و برگردان دیگری، نتیجه همکاری دو ایرانشناس در دانشگاه ونیز، اسکارچیا و پلو، نیز در سال2006 منتشر شده بود. خلاصه میتوان گفت که حافظ در ایتالیا خیلی دیر کشف شد، ولی همین که شروع کردیم توجه و اشتیاق و علاقمندیمان خیلی زود افزایش یافت و همینطور که گفتم، ظرف 13 سال سه ترجمه کامل از حافظ ارایه شد.