محمدرضا بایرامی گفت: من از دیدن «سنگ سلام» (منطقه‌ای واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد) خیلی ذوق زده شدم، ولی فکر نمی‌کردم یک رمان از آن در بیاید، اما زمانی که پل معلق را در «دره تله زنگ» دیدم، مطمئن بودم که بعداً کتابی در این باره می‌نویسم.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بایرامی عصر امروز شنبه 27 مهرماه در مراسمی با حضور نویسندگانی مانند احمد دهقان، مجید قیصری، رضا امیرخانی، مصطفی خرامان و جواد افهمی و نیز محمد حسنی مدیرعامل بنیاد ادبیات دادستانی ایرانیان، در سرای داستان این بنیاد رونمایی شد.

«سنگ سلام» روایت سفر چند جوان به روستایی است که هرساله با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشه­ و کنار کشور به سویش می­‌کشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند، اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را می­گیرد تا با بجا ­آوردن رسم رفاقت و دوستی و خطر کردن برای یکدیگر، حکمت‌هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند.

حسین فتاحی، نویسنده در برنامه رونمایی از این کتاب، از تفاوتی سخن گفت که به گفته او سه کتاب اخیر محمدرضا بایرامی یعنی «مردگان باغ سبز»، «پل معلق» و «سنگ سلام» نسبت به دیگر آثار او، دارای آن هستند.

فتاحی: بایرامی در 3 کتاب اخیرش به تکنیک جدیدی رسیده است

وی تاکید کرد: معمولاً هر رمان دارای شخصیت یا شخصیت‌هایی است که برای آنها مسئله و مشکلی پیش می‌آید و کل رمان در این جهت پیش می‌رود که آن مسئله و مشکل باز شود و برویم جلو. اما تفاوتی که در کتابهای «سنگ سلام»، «مردگان باغ سبز» و تا حدی «پل معلق» افتاده، این است که ماجراها خیلی ساده شروع می‌شوند اما وقتی جلو می‌رویم با دنیاهای فرعی و حاشیه‌ای مواجه می‌شویم که خود اینها هستند که به مضمون رمان و گشایش کلید آن کمک می‌کنند.

این نویسنده افزود: ما در رمان «سنگ سلام» با فرم جدیدی از نوشتن و در واقع ساختار رمان مواجه هستیم اینکه خط اصلی داستان خیلی ساده و در سطح رمان است، ولی آنچه ما را به اصل رمان وارد می‌کند همین دنیاهای حاشیه‌ای است و از این جهت من به آقای بایرامی تبریک می‌گویم، چرا که فکر می‌کنم او به تکنیک جدیدی رسیده است و واقعا خودم دلم می‌خواست چنین رمانی بنویسیم.

دهقان: بایرامی تنها در دو حیطه رمان جنگ و رمان غیر جنگِ روستایی حضور دارد

احمد دهقان دیگر نویسنده حاضر در این جلسه نیز در سخنانی از محمدرضا بایرامی به عنوان یکی از نویسندگان تاثیرگذار فعلی ایران نام برد و افزود: مهمترین مشخصه او ثابت قدم بودم در نوشتن و طی کردن راهی است که از ابتدا آغاز کرده است. او در دو حیطه رمان جنگ و رمان غیرجنگ روستایی حضور دارد و به جای دیگری هم سرک نکشیده است.

وی افزود: شاید یکی از بزرگترین اشکالات بعضی از نویسندگان ما این باشد که روی هر شاخه‌ای پریده اند ولی بایرامی این کار را نکرده است. نکته دیگری که در آثار او به چشم می‌خورد، فرم داستانی آنهاست که در ابتدا به نظر می‌آید اما مضمون گرایی در آثار بایرامی بسیار پررنگ‌تر است. بایرامی داستانش را در یک سطح خاص نمی‌نویسد بلکه آن را عمق می‌دهد و چند لایه می‌کند به همین خاطر است که جملات حکمت آمیز در داستان‌های بایرامی زیاد است.

این نویسنده کتاب «سنگ سلام» را یکی از عمیق‌ترین آثار داستانی محمدرضا بایرامی لقب داد و گفت: شما سنگ خالی در داستان «سنگ سلام» کمتر گیر می‌آورید. فرم‌ها کاملا در اختیار مضامین هستند، چرا که ما با یک داستان چند لایه روبرو هستیم.

امیرخانی: دستمایه من از مواجهه با «سنگ سلام» با دستمایه بایرامی متفاوت از آب درآمد

در این برنامه همچنین رضا امیرخانی به نقل خاطره مشترکی از خود با بایرامی که منجر به انتخاب عنوان رمان «سنگ سلام» شده است، پرداخت و گفت: ماجرا به سفری فرهنگی برمی‌گردد که ما برای پخش کتاب به کهگیلویه و بویراحمد رفته بودیم. ما با دو ماشین از منطقه مارگون وارد منطقه «زیلایی» که یکی از نقاط محروم این استان است، شدیم. در طول راه از یک بلندی بالا می‌رفتیم که در آنجا یکی از ماشین‌ها نتوانست بالا برود و ما مجبور شدیم بایستیم. آنجا بود که ما با پدیده «سنگ سلام» روبرو شدیم.

وی با بیان اینکه خود نیز تجربه‌هایی از رویارویی با این پدیده داشته است، افزود: من تنها توانستم در حد دو صفحه آن سنگ را توصیف کنم، ولی توصیفات آقای بایرامی با من کاملا متفاوت از آب در آمده است. بیشترین تجربه‌ای که من از آن سفر داشتم، این بود که آن زمان سهام عدالت توزیع شده بود، اما این سهام به تعداد کمی از روستاییان داده شده بود. ما که رسیدیم آنجا، با بیل کمر یکی را شکسته بودند که چرا این آقا سهام عدالت گرفته و دیگران نگرفته‌اند؟ و قس علیهذا.

امیرخانی سپس تصاویری از سفر مشترک خود و بایرامی را به این منطقه برای حاضران در برنامه رونمایی از کتاب «سنگ سلام» نمایش داد و تصریح کرد: سفرها می‌توانند دستمایه نوشتن داستان شوند اما باید دقت کنیم که این دستمایه‌ها یکسان نیستند.

این نویسنده خاطرنشان کرد: کتاب «سنگ سلام» به شدت یک کتاب معاصر و امروزی است. شما در کارهای بایرامی روستاگریزی نمی‌بینید. روستا برای بایرامی یک مفرّ نیست بلکه یک فضا است شما در «کوه مرا صدا زد» با یک اثر چپ معاصر روبرو نیستید.

وی همچنین کلیدی‌ترین جمله‌ای را که می‌شود درباره انسان امروزی گفت، جمله پایانی کتاب «سنگ سلام» عنوان کرد؛ «ما که قرار بود زائر باشیم، راهنمای دزدان شدیم».

بایرامی: مطئمن بودم که در مواجهه با «پل معلق» یک رمان می‌نویسم

در ادامه این مراسم محمدرضا بایرامی نویسنده کتاب «سنگ سلام» در قدردانی از حضور نویسندگان در مراسم رونمایی از این کتاب گفت: من در ایام نمایشگاه کتاب امسال منتظر رونمایی از این کتاب بودم که بنا به دلایلی اتفاق نیفتاد، ولی الان که چند ماهی از آن زمان گذشته است، خیلی حرفی ندارم و نمی‌دانم دلیل آن هم چیست؟

وی با اشاره به صحبت‌های رضا امیرخانی در این برنامه گفت: من یک شِمای کلی از داستان «سنگ سلام» داشتم. این برای من روشن بود که عده‌ای به سفر سختی می‌روند که این سفر زیارتی هم است ولی هرگز به مقصد نمی‌رسند، چون اشکالاتی طی این سفر پیش آمده است. این کل داستان بود، اما در زمان نوشتن آنقدر این موضوع، پهلو باز کرد که خود من هم یواش یواش دچار ترس شدم که چرا این داستان دارد این گونه پیش می‌رود؟

بایرامی سپس تصریح کرد: من از دیدن آن سنگ خیلی زوق زده شدم، ولی فکر نمی‌کردم یک رمان از آن در بیاید، اما زمانی که پل معلق را در «دره تله زنگ» دیدم مطمئن بودم که بعدا کتابی در این باره می‌نویسم.