دکتر ابراهیم فیاض در مورد پیش نیازهای فرهنگی رشد و توسعه علوم انسانی به خبرنگار مهر گفت: اولین نکته ای که در این خصوص مهم است تاریخ است. اینکه سه چهارم فرهنگ همیشه در تاریخ قرار دارد و وقتی می خواهید فرهنگ را بشناسید و برای اینکه علوم انسانی نقشه راه فرهنگ باشد باید تاریخ را شناخت. مشکل ما تاریخ نگاری است. با تاریخ است که می شود از گذشته به آینده رفت. یعنی بدون تاریخ آینده ندارید و نکته مهم این است که هر کسی که تاریخ را بنویسد آینده را او ترسیم کرده است.
وی افزود: بنابراین تاریخ نگاری در ایران مهم است ولی تاریخ نگاری در ایران در انحطاط است. غالباً آسیب شناسی ای که برای ما ترسیم شده یک تاریخ نگاری شکست و انحطاط بوده یعنی برای ما آینده منحط درست می کند. بنابراین بشدت دچار بحران فرهنگی هستیم.
استاد ارتباطات دانشگاه تهران در مورد اینکه چگونه می توان فرهنگ عمومی را متوجه اهمیت علوم انسانی کرد هم اظهارداشت: حالا ما این تاریخ را که ترسیم کردیم باید تبدیل به گفتمان کنیم. کاری کنیم که گفتمان علمی را ترسیم کنیم که این کار بر عهده رسانه ها است. یعنی رسانه باید تاریخ را به فرهنگ عمومی تبدیل کنند. از تاریخی که ترسیم شده یعنی بُعد معرفتی تاریخ را به بعد رسانه ای تبدیل کنیم طوری که تبدیل به فرهنگ عمومی شود. آن موقع تازه چنین مسئه ای شروع می شود.
این محقق و پژوهشگر حوزه علوم ارتباطات در مورد اینکه فهم اهمیت و ضرورت تحول در علوم انسانی چگونه در فرهنگ عمومی نهادینه می شود هم تصریح کرد: اولین کار رسانه ها این است که گذشته ها را در آینده مطرح کند و از قبال مطرح کردن گذشته بتواند به آینده برسد. یعنی رسانه ها بتوانند فرهنگ گذشته را به نسل آینده منتقل کنند و اینچنین انقطاع فرهنگی به وجود نیاید. پیوست فرهنگی به وجود آوریم. انقطاع تاریخی رخ ندهد اینها همه کار رسانه ها است. بنابراین کار رسانه این است که ما را از گذشته به آینده ببرد و علوم انسانی باز تولید گذشته برای رفتن به آینده است.
فیاض افزود: خود علوم ارتباطات و رسانه که در علوم انسانی بحث می شود کارکردش این است که ما را از گذشته به آینده ببرد تا انقطاع تاریخی رخ ندهد. پویایی فرهنگی مثبتی رخ بدهد و بازگشت فرهنگی و سکون و سکوت فرهنگی نداشته باشیم و بالندگی فرهنگی داشته باشیم. اینها همه بر عهده رسانه است. تئوری رسانه خاص، تئوری فرهنگی خاص، تئوری فرهنگی ارتباطی خاص می خواهیم که بدانیم جای کتاب، سینما، تأتر، موسیقی، اینترنت، رادیو و تلویزیون و ماهواره کجاست. اینها کارهای عظیمی است که برنامه منسجم و دقیق می خواهد.
این محقق و نویسنده تصریح کرد: این مباحث باید همه در علوم انسانی بحث شوند. قاعدتاً علوم انسانی وقتی بخواهد اینها را بحث کند و در چارچوب تولیداتش آماده کند می تواند طرحی آماده کند که ما چگونه از گذشته به آینده برویم که نه گذشته و سنتمان نابود شود و نه از قافله پیشرفت عقب بمانیم. یعنی نه دچار رکود فرهنگی شویم و نه دچار بحران فرهنگی. اینجا کارهای علوم انسانی مطرح می شود که باید این مسائل را حل کند. بزرگترین قدرت نرم افزاری جامعه علوم انسانی است. مردم و مسئولین باید بدانند که علوم انسانی به معنای واقعی، عام و جامع و شاملش قدرت نرم جامعه است.
فیاض عنوان کرد: متأسفانه برای اینکه تمام سیاست گذاری های علوم انسانی در دانشگاه ها و در آموزش عالی توسط فنی ها تدوین می شود یعنی هشتاد نود درصد از مسئولان آموزش عالی فنی ها و پزشکی ها بوده و هستند از این جهت علوم انسانی به شدت ضربه خورده است و دچار انحطاط در ایران شده است. خصوصاً به خاطر حاکمیت فنی ها و علوم پایه ها و پزشکی ها و حداقل حضور ضعیف علوم انسانی ها این مسئله رخ داده است. حتی وقتی به شورای عالی انقلاب فرهنگی نگاه کنیم حداقلی ضعیف از علوم انسانی بر قوانین نظارت و حضور عام و شاملی دارند حتی در کمیسیون ها نیز چنین است.