به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: علوم انسانی مدرنیستی رایج و غالب غربی و آنچه در جهان کنونی جاری است و متأسفانه ما هم از آن برکنار نمانده ایم هم از حیث علمی و هم از حیث اصلی علوم تقلیل یافته است.
وی گفت: در علوم به صرف نمود شناسی یعنی آگاهی حسی و به اصطلاح معرفت عرفی و ظاهری یا شناخت مظاهر صرف و به تعبیری عوارض(نه گانه کمی، کیفی، زمانی، مکانی، ...)که بدان دانش(ساینس)می گویند و در علوم از حیث متعلق محوری و اصلی آن چرا که انسان به بشر طبیعی و غریزی(هیومن) تقلیل یافته است. به جای علم به معنای شناخت حقیقت، ماهیت و آنگاه واقعیت خارجی و بیرونی اعم از حکمت به معنای متعالی و دانش به معنای متعارف یعنی مراتب سه گانه دانایی یا ارزش، بینش و در مرتبه سوم دانش یعنی آگاهی که ما معتقد و مدعی آن هستیم؛ آن هم در مورد انسان که ضمن دارا بودن جهات وجودی و معرفتی جسمانی ظاهری و نفسانی غریزی بشری، فرای آن از فطرت روحانی متعالی انسانی برخوردار بوده که بایسته و شایسته است، انسان با تمامی این مراتب سه گانه حقیقت انسانی، ماهیت انسانی و واقعیت انسانی مورد پرسش و شناخت به روش علمی قرار گیرد که به ترتیب بدان مبادی انسانی یا ارزشهای انسانی انسان، مبانی ماهوی و بینشی و منشی انسانی انسان و مظاهر عملی و عینی انسان و انسانی انسان می گوئیم. در نتیجه هم انسان دارای مراتب سه گانه وجودی و معرفتی بوده و هم علم دارای مراتب، مجاری و منابع و نیز روشهای سه گانه شناختی عقلانی بنیادین، وحیانی بنیانی و عرفی ظاهری یعنی تجربی عملی و عینی است.
وی ادامه داد: علوم انسانی، علومی هستند که به بررسی و شناخت یعنی پدیده شناسی انسان و انسانی یعنی شناسایی و شناساندن جهات انسانی انسان در حالت شخصی و فردی و اجتماعی و سایر روابط، مناسبات و حالت ها و عمل او مانند اقتصاد و سیاست و حقوق و مدیریت انسان و توسط انسان و اموری که مستقیم و غیر مستقیم مربوط به انسان است، می پردازد.
نگاه حیوانی، نگاه متعالی
دکتر صدرا با اعتقاد بر این اصل که در گفتمان جامع، جهانی و جاویدان توحیدی دو ساحتی متعادل و متعالی قرآن و اسلامی هم علم عموما و به ویژه شناخت انسان و انسانی به معنای اعم و متعالی است گفت: هم انسان موضوع و متعلق علم یا علوم انسانی به معنای اعم و متعالی است. چند پدیده، مفهوم و واژگان مرتبط ولی متمایز بریه، ناس، بشر، انسان و آدم داریم. علوم انسانی، علومی هستند که به بررسی و شناخت یعنی پدیده شناسی انسان و انسانی یعنی شناسایی و شناساندن جهات انسانی انسان در حالت شخصی و فردی و اجتماعی و سایر روابط، مناسبات و حالت ها و عمل او مانند اقتصاد و سیاست و حقوق و مدیریت انسان و توسط انسان و اموری که مستقیم و غیر مستقیم مربوط به انسان است، می پردازد.
صدرا با اشاره بر اینکه علوم انسانی مدرنیستی رایج و غالب غربی و آنچه در جهان کنونی جاری است، گفت: متأسفانه ما هم از آن برکنار نمانده ایم هم از حیث علمی و هم از حیث اصلی علوم تقلیل یافته است. در علوم به صرف نمود شناسی یعنی آگاهی حسی و به اصطلاح معرفت عرفی و ظاهری یا شناخت مظاهر صرف و به تعبیری عوارض(نه گانه کمی، کیفی، زمانی، مکانی، ...)که بدان دانش(ساینس) می گویند و در علوم از حیث متعلق محوری و اصلی آن چرا که انسان به بشر طبیعی و غریزی(هیومن) تقلیل یافته است.
وی تأکید کرد: به جای علم به معنای شناخت حقیقت، ماهیت و آنگاه واقعیت خارجی و بیرونی اعم از حکمت به معنای متعالی و دانش به معنای متعارف یعنی مراتب سه گانه دانایی یا ارزش، بینش و در مرتبه سوم دانش یعنی آگاهی که ما معتقد و مدعی آن هستیم؛ آن هم در مورد انسان که ضمن دارا بودن جهات وجودی و معرفتی جسمانی ظاهری و نفسانی غریزی بشری، فرای آن از فطرت روحانی متعالی انسانی برخوردار بوده که بایسته و شایسته است، انسان با تمامی این مراتب سه گانه حقیقت انسانی، ماهیت انسانی و واقعیت انسانی مورد پرسش و شناخت به روش علمی قرار گیرد که به ترتیب بدان مبادی انسانی یا ارزش های انسانی انسان، مبانی ماهوی و بینشی و منشی انسانی انسان و مظاهر عملی و عینی انسان و انسانی انسان می گوییم. در نتیجه هم انسان دارای مراتب سه گانه وجودی و معرفتی بوده و هم علم دارای مراتب، مجاری و منابع و نیز روش های سه گانه شناختی عقلانی بنیادین، وحیانی بنیانی و عرفی ظاهری یعنی تجربی عملی و عینی است.
وی ادامه داد: در گفتمان جامع، جهانی و جاویدان توحیدی دو ساحتی متعادل و متعالی قرآن و اسلامی هم علم عموما و به ویژه شناخت انسان و انسانی به معنای اعم و متعالی است. هم انسان موضوع و متعلق علم یا علوم انسانی به معنای اعم و متعالی است. چند پدیده، مفهوم و واژگان مرتبط ولی متمایز بریه، ناس، بشر، انسان و آدم داریم.
به اعتقاد وی تعبیر جهان غرب از انسان در علوم انسانی، «بشر» و بشریت انسان بوده که از نظر قرآن عمدتا جنبه مادی، نفسانی و غریزی دارد که البته آن هم در حد صرف شناخت مادی، نفسانی و غریزی و ظاهری حسی و عرفی یا همان نمودشناسی و آگاهی است و برپایه آن علوم خود را شکل داده و به آگاهی تحت عنوان دانش بسنده کرده است. آن جنبه روحانی و فطری و معنوی متعالی انسانی انسان را که قرآن علاوه بر جنبه بشری انسان و فرای آن، مورد توجه و تایید قرار داده است، ندیده و نادیده گرفته است. مراتبی که به عنوان حقیقت بنیادین انسانی و ماهیت بنیانی انسانی انسان پیشا واقعیت ظاهری انسان مورد تاکید قرآنی است.
صدرا ادامه داد: در حقیقت آنها آگاهی و دانش های ما را نسبت به ظواهر بشری تولید و تامین می کنند. از نظر ما این هرچند لازم بوده اما کافی نیست. قرآن در این خصوص سه منبع فطرت یا فؤاد اعم از عقل و قلب یا برهان و شهود، سمع یا نقل یعنی وحی و بصر یا مشاهده و مطالعه یعنی تجربه و عرف(جامعه، جهان و تاریخ)را معرفی کرده که منابع، مجاری و روش های سه گانه شناخت اعم از شناسایی و شناساندن مراتب سه گانه حقیقی ماهوی و واقعی آنان و انسانی است. علم یا علوم انسانی اسلامی بدین ترتیب دارای مراتب سه گانه، منابع سه گانه و روش های سه گانه در یک ساختار و نظام یگانه و به هم پیوسته است.
وی با تأکید بر این نکته که علوم انسانی موجود در غرب و وارد شده از غرب در متون ما اعم از مدرنیستی تا نیهیلیسم و پست مدرنیستی و چه آنهایی که نگاه لیبرالیستی و روانشناسی و یا نگاه سوسیالیستی و جامعه شناختی دارند، بصری و ظاهری هستند گفت: در اصطلاح این علوم را عرفی و استقرایی و تجربی می گوییم. از نظر ما اینها لازم است اما کافی نیست. این شناخت هرچند واقعی و واقعیت انسانی و اجتماعی و نیز سیاسی در صورتی لازم و درست یعنی بهینه و بسامان بوده که دانش یعنی نمود شناسی و آگاهی بر بنیان بودشناسی یا بینش رسا و سازوار و همچنین بر بنیاد مبادی بنیادین و غایت شناسی و به تعبیری بر بنیاد ارزش های بنیادین و غایی انسانی استوار باشند.
وی گفت: ما برای شناخت انسان به عنوان یک موجود و پدیده متعالی به عنوان یک جاندار متعالی هوشیار و فراتر از آن خردمند، باید ابعاد روحانی و فطرت تعالی طلب و جهات غریزی و حتی جسمانی تا متعالی و همچنین مرز خدایگونگی او را در نظر بگیریم در غیر این صورت اگر بخواهیم به انسان تنها به عنوان یک ماشین یا جانور هوشمند و یا در نهایت ابزارساز نگاه کنیم، دیدگاهمان شیطانی خواهد شد.
این استاد دانشگاه با اشاره به این نکته که علمی که امروز در غرب مطرح می شود تقلیل داده شده به بشر طبیعی و غریزی، و جهات غریزی و مادی و نفسانی اوست گفت: از حیث مرتبه علمی و معرفتی اوج این نگاه در پوزیتیویسم است که به همان نمودشناسی کمی و عارضی تقلیل داده شده است و آنهایی هم که نسبت به پوزیتیویسم نقدهای جدی دارند، تنها علیه آن سلبی و نفیی و یا به عبارت امروزی انتقادی و حتی گاه شالوده شکنی برخورد کرده اند.
هنوز نظریه جایگزین تفکر غرب در ایران تدوین نشده
صدرا در ادامه با اشاره به این مهم که تاکنون ایده و اندیشه و راه برون رفتی به صورت اثباتی و جایگرین ارائه نشده و هنوز نظریه یا نظام علمی انسانی متعالی که راهنما، راهبر، راهگشا و همچنین جامع، نظاممند و هدفمند باشد، تدوین نشده است تصریح کرد: ما دغدغه و داعیه این مسایل را داشته و قادر و حاضر و در جریان تبیین، ترسیم و تحقق آنیم. عقیده ما براین است که انسان مانند مواد طبیعی موضوع فیزیک و شیمی نیست که فقط ظاهرش مطالعه شود، انسان فرای کنش و روش بیرونی و ظاهری دارای منش، بینش و حتی ارزش های بنیادین درونی است؛ فرای واقعیت ظاهری، ماهیت مبنایی و حقیقت انسانی دارد. بدون درک ارزش ها و حقیقت انسانی که دانایی بوده و بدون دریافت بینش و منش انسانی که بینایی بوده، درک درستی از واقعیت انسانی نخواهیم داشت. مولانا معتقد است کسانی که تلقی و تفسیر گِلی از آدم کرده و آن را به جای شناخت و علم دِلی گرفته اند دچار شبهه شده و از راه بیراه گردیده اند.
وی بر این نکته تأکید کرد که عدم شناخت دقیق ما از ماهیت انسان نباید منجر به ترک این شناخت شود گفت: بایسته و شایسته است با کمک منابع آنها را توصیف و تحلیل و تعلیل کرده و تشخیص دهیم و پس از و تبیین به کار بریم.
استادیار علوم سیاسی با اشاره به اینکه در علوم انسانی غربی جدید، روان شناسی به رفتارشناسی و آن هم رفتار غریزی طبیعی نفسانی تا حد فیزیولوژیک حیوانی تقلیل یافته گفت: امروز شناخت انسان به غریزه شناسی و شناخت نمود غرایز سه گانه نفسانی بویژه میل، امنیت و ذهن تقلیل و حتی تحریف یافته است. اما در نگاه اسلامی، مراد از روان شناسی، روح شناسی و فطرت شناسی و شناسایی و شناساندن مراتب سه گانه حقیقت، ماهیت و واقعیت نظری و عملی تا عینی انسان و جامعه و جهان انسانی مورد هدف علم است. در حکمت، علم و فن سیاست، اقتصاد و سایر علوم انسانی و اجتماعی که در حقیقت علوم فرهنگی، معنوی و اخلاقی متعالی یعنی تعالی بخش انسان و جامعه بوده نیز به همین منوال است.
مؤلف کتاب گرایش فلسفی سیاسی در تاریخ و جهان اسلام و ایران تصریح کرد: از نظر اسلام سه مرتبت وجودی و معرفتی به ویژه در رابطه با پدیده انسان و پدیده های انسانی انسان وجود دارد که علوم انسانی این هر سه مرتبه مربوطه را پوشش می دهد و اکتفا کردن به مرتبه ظاهری و بشری انسان را هم نارسا می داند. همین سبب شده است تا ما این نوع نگاه را بی بنیاد و بی بنیان و در نتیجه ناسازوار بدانیم. متأسفانه چنان که اکنون شاهد آن هستیم برخی اطلاعات امروز تک ساحتی فرویدیسمی بوده و برخی دیگر اطلاعات و فن ناسازوار تنازعی داروینیستی و امپریالیستی است.
صدرا تأکید کرد: انسان ارزشهای بنیادی دارد و مطلق گرا و تعالی طلب است که این بُعد او با کمک مکتب رسا و سازورای چون دیانت اسلامی درست هدایت شود، پس فضیلت طلب می شود و اگر منحرف شود خسارات جبران ناپذیر بار می آورد.
این محقق با ذکر یک مثال به جایگاه انسان پرداخت و گفت: گرگ اگر هار شود، چند گوسفند را پاره می کند اما اگر انسان گرگ شود می تواند خرابی بسیار و چه بسا جبران ناپذیری به وجود آورد. انسان بُردش از سویی از خاک و حیوان تا خداگونگی و اعلی علیین است. و در سویه متقابل نیز «کلالانعام بل هم اضل سبیلا»از گرگ و از حیوان بدتر بوده و شیطان شده تا اسفل سافلین می تواند سقوط کند.
وی ادامه داد: این ویژگی مربوط به حقیقت انسان است. حیوان بردش محدود است اما انسان نامحدود؛ هم در جهت مثبت؛ فضایل، خوبی ها و خیرات و کمال و سعادت انسانی و متعالی، هم در جهت مخالف؛ رذایل، بدیها، شرور و نقص و شقاوت شیطانی و متنازل و تنازعی.
علیرضا صدرا تأکید کرد: علوم انسانی شناسایی و شناساندن حقیقی، یقینی و واقعی این حقیقت و ماهیت و واقعیت این چنین پدیده و اعجوبه ای است. در نتیجه بسان پزشکی که نسبت به درد بیمار نباید بی تفاوت بوده و احساس مسوولیت نداشته باشد در عین حال بایستی بی طرف بوده و صرف نظر از این که این که بیمار چه کسی است به درمان او بپردازد. بی طرفی علمی غیر از بی تفاوتی است.
وی در ادامه به سه مرتبه وجودی انسان متعالی اشاره کرد و گفت: یک محقق علوم انسانی نخست باید بنیاد شناسی و غایت شناسی کند که به آن دانایی و ارزش می گوییم؛ دوم بینش انسانی، اقتصادی، سیاسی، هنری، اجتماعی و سایر رشته ها پیدا کرده و در قدم سوم تازه وارد نمود شناسی و شناخت عوارض و مظاهر انسانی و اجتماعی و یا جامعه و نیز سایر پدیدارهای انسانی و اجتماعی آن شود.
انقلاب اسلامی زمینه بروز علوم انسانی اسلامی را فراهم کرد.
نویسنده کتاب ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی با اشاره به اینکه وضعیت فعلی علوم سیاسی موجود در ایران در حالت دوگانه ای به سر می برد، گفت: یکسری دانش و اطلاعات و تکنیکها و ابزارها و نیز روشها را حال درست یا نادرست، کامل یا ناقص، نقادانه یا مقلدانه، مصرف گرایانه یا بازتولیدانه از غرب گرفته ایم و از طرفی نگاهی هم به بینش و مبانی دینی و ارزش های بنیادین داشته و ظرفیت فراوان دینی و مدنی و پشتوانه و پیشینه عظیمی به مثابه ذخائر لایزالی داریم. همچنین انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران زمینه های زیادی را ایجاد کرده و دغدغه و داعیه های فراوانی نیز چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی یا نیمه رسمی و چه کلان و راهبردی یا میانبردی در میان نیروها و نهادهای متولی، مسئول و یا اثرگذار و همچنین در سطوح اندیشمندان و دانشمندان ما در این خصوص وجود دارد.
وی ادامه داد: تلاش های فراوانی در حال انجام است و توفیقاتی به ویژه در توسعه و گسترش کمی و حتی ارتقای کیفی نیز به دست آمده ولی از حیث جهت و جوهره تا کنون نتوانسته ایم بینش متعالی را به جامعه علمی و علم متعالی در به جامعه عمومی عرضه کرده و یافته ها و دانش جدید را تولید کرده و آن را کاربردی کنیم. ما در این زمینه تا حد بحران مشکل داریم ؛ هم آسیب داشته و هم آسیب پذیر هستیم اما در بن بست قرار نداریم.
اکثر منابع دانشگاهی وارداتی و ترجمان تفکر غربی است
صدرا ادامه داد: علوم سیاسی در ایران به ویژه بعد از انقلاب اسلامی رشد زیاد داشته اما از حیث همان جهت متعالی و جوهر توحیدی اسلامی و ملی ولی متأسفانه از حیث رسایی و سازورای علمی و کارآمدی و اینکه بتواند بهره ور و اثربخش و بهینه باشد هنوز دچار اشکال و دوگانگی است و دانش غربی با همان شیوه ترجمانی و وارداتی و مصرفی بر ما غلبه دارد.
وی با بیان اینکه زیرساختهای بنیادی در این حوزه ها تولید شده لکن در دانشگاه ها چندان موفق نبوده ایم گفت: امروز این ظرفیت موجود است ولی جدیت و برنامه و سامان دهی راهبردی و هدایت و هماهنگی و پشیتبانی مادی و معنوی و قانونی و آیین نامه ای لازم و کافی کارآمد آنقدری نبوده تا بتواند گفتمان علمی سیاسی متعالی را تولید و ترویج کرده و جریان سازی و پارادایم غالب کند.
استاد علوم سیاسی تأکید کرد:حکومت ما به هر حال اسلامی است و باید علوم انسانی آن اسلامی و علم سیاست آن روز آمد و کارآمد و متناسب با نیازهای کشور باشد که با این مقوله می توان گفت هنوز ما فاصله زیادی داریم. در برخی موارد فاصله و شکاف به جای کم شدن زیاد هم شده و می شود که بایستی رصد کرده و آنرا آسیب شناسی و آسیب زدایی و مهندسی و مدیریت نمود. امروز با همه کاستیها، تولید علم سیاسی توحیدی متعالی اسلامی با تکیه بر نظریه سازی جدید و کارآمدسازی علم سیاسی متعالی هم اینک از حالت خیال پردازی ناکجا آبادی اوتوپیایی و آرزوی دور خارج شده و به امید تحقق نزدیک تبدیل شده است اما هنوز آن ایده آل تحقق پیدا نکرده است.
وی تصریح کرد: البته انقلاب این زمینه را فراهم کرده که این چنین نگاه، نظریه و نظام علمی، علم و علوم انسانی و اجتماعی و سیاسی متعالی، توحیدی و اسلامی بازتولید و تولید و تأسیس گشته و تحقق و ترویج یابد. تاکنون تولیدات جستاری متنوعی داشته ایم اما هنوز نیاز به تبادل و تجمیع این اطلاعاتیم تا بتوانیم جریان سازی کنیم.
کنگره علوم انسانی اسلامی زمینه همزبانی دانشمندان را فراهم می کند
دکتر صدرا برگزاری کنگره علوم انسانی اسلامی را در روند تحول علوم انسانی و تبدیل آن به علوم اسلامی موثر ارزیابی کرد و گفت: این کنگره می تواند فضایی ایجاد کند که اندیشمندان در آن به تبادی و تجمیع نقطه نظرات، نظرات و نظریات پرداخته تا حاصل این نظرات بتواند به تولید نظریه و نظام علمی انسانی و سیاسی توحیدی و متعالی اسلامی و انقلابی متناسب با ظرفیت و زمینه سازی جمهوری اسلامی بیانجامد. همچنین بتواند به اندیشمدان ما کمک کند تا به ذهنیت و زبان علمی و مفاهیم مشترک نزدیک شوند و با هم هم اندیشی و هم افزایی و هماوردی و تضارب اندیشه و نظر و آراء داشته باشند. در این صورت است که می توانند نقش مؤثری در این زمینه ایفا کنند.
وی ادامه داد: متاسفانه نه تنها در کشور ما بلکه در سراسر جهان، همزبانی در عرصه متعالی به سبب غلبه نگاه مادی کم بوده و با مشکل مواجه است. بنابراین اگر اینچنین نشستهایی بدور از تبلیغ ظاهری و صرفا نشستن و برخاستن و نمایشی نباشد و بتواند مکانی برای تبادل و تجمیع اندیشه ها باشد، کمک شایانی در تحول و تولید علوم انسانی، اجتماعی و سیاسی متعالی و متناسب می کند. همچنین با توجه به نقش راهبردی و متعالی انسان و به تبع آن علوم و فنون انسانی، اجتماعی و سیاسی، حاصل این نشستها می تواند تأثیرات راهبردی بر سایر علوم داشته و در تبیین و تحقق علمی توسعه متعالی چشم انداز جمهوری اسلامی و سرانجام در تبیین علمی تجدید و تأسیس تمدن نوین ایرانی و اسلامی و تحقق آن مؤثر واقع شود.