امیرعلی نجومیان گفت: داستان‌های اوکانر همه با مسئله‌ای روبرو هستند و آن مسئله، ایمان و اخلاق است. در نوشته اوکانر مشخصاً درباره اخلاق و دین پرسیده می‌شود؛ سئوال این نویسنده آن است که این کنار هم قرار می‌گیرند یا نمی‌شود کنار هم قرارشان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی کتاب داستان‌های کوتاه فلانری اوکانر با ترجمه آذر عالی پور سه شنبه شب 7 آبان با حضور امیرعلی نجومیان، بلقیس سلیمانی، علی اصغر محمدخانی و مترجم اثر در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نجومیان در این برنامه گفت:‌ امروز متاسفانه، بسیاری از ترجمه‌ها در کشورمان شتابزده هستند و مترجمان جوان به طور متمرکز روی یک نویسنده یا نویسندگان مشخص کار نمی‌کنند بلکه از این نویسنده به سراغ نویسنده دیگر می‌روند. در حالی که مترجم باید درباره نویسنده‌ای که از او ترجمه می‌کند،‌ اطلاعات زیادی داشته باشد و او را بشناسد. یعنی برای ابتدای کتاب ترجمه‌اش، مقدمه مناسب و مفیدی درباره آن نویسنده و آثارش بنویسد. به نظر می‌رسد دیگر زمانش است که آثار نویسندگان غرب را به صورت مجموعه‌های کامل ترجمه کنیم. متاسفانه هنوز آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان، به طور کامل ترجمه نشده است؛ بلکه به طور پراکنده آن هم توسط مترجمان مختلف. نمونه بارز این قضیه خورخه لوئیس بورخس است. فلانری اوکانر چند داستان کوتاه دیگر هم دارد که اگر به مجموعه پیش رو، اضافه می‌شد، تمام داستان‌های کوتاه اوکانر را در دست داشتیم و این مجموعه هم کامل می‌شد.

وی افزود:‌ اوکانر با دو مضمون یا تنش، در آثارش دست و پنجه نرم می‌کند؛ یکی شمال و جنوب ـ که در عین حال تنش بین سنت و مدرنیته، و شهر و روستا هم هست ـ و دیگری تنش بین خیر و شر است. اما نکته مهم این است که در هر دو تنش با نویسنده‌ای روبرو هستیم که این تنش‌ها را با یک شیوه پارادوکسی نشان می‌دهد. یعنی در هر دو تنش، داریم از یک مرحله گذار حرف می‌زنیم. گذار از جنوب به شمال و گذار از سنت به مدرنیته.

این منتقد ادامه داد: این گذار، شخصیت‌های داستان‌ اوکانر را در یک موقعیت پارادوکسی و متضاد قرار می‌دهد. این گذار را ما هم در تجربه‌های زیستی خودمان تجربه می‌کنیم. سوالی که «چرا این‌طور شد» یا «چرا این تنش اتفاق افتاد» سوالی است که اوکانر مرتب در داستان‌هایش مطرح می‌کند. هیچ کدام از شخصیت‌های داستان‌های اوکانر در مورد مساله جنوب و شمال، به قطعیت نمی‌رسند و این است که کارهای او را زیبا می‌کند. در بیوگرافی‌های مربوط به این نویسنده گفته می‌شود که او نویسنده‌ای است که می‌خواهد سنت‌های جنوب را زنده کند. اتفاقا به نظر من اوکانر چنین نویسنده‌ای نیست. بلکه نویسنده‌ای چون فاکنر نماینده بهتری برای این جریان است. چون اوکانر همیشه با تردید درباره تنش شمال و جنوب حرف زده است. این موقعیت ماندن بین دنیای سنت و مدرنیته، می‌تواند با موقعیت ما در ایران ارتباط برقرار کند؛ یعنی همان وضعیتی که ما در حال تجربه آن هستیم.

نویسنده کتاب «درآمدی بر مدرنیسم در ادبیات» گفت: داستان‌های اوکانر همه با مساله‌ای روبرو هستند و آن مساله، ایمان و اخلاق است. در نوشته اوکانر مشخصا در رابطه اخلاق و دین پرسیده می‌شود؛ سوال این است که این کنار هم قرار می‌گیرند یا نمی‌شود کنار هم قرارشان داد. سوال اوکانر این است که اگر سرچشمه اخلاق را که دین است، از جامعه بگیریم، چه می‌شود؟ شخصیت‌های او در مرحله استیصال‌اند و در میان تاریکی، می‌‌خواهند به ریسمان نجات‌دهنده چنگ بیاندازند. این شخصیت‌ها می‌خواهند به خیر متمسک بشوند. برخی از شخصیت‌های اوکانر می‌خواهند دنیای فرو رفته در تاریکی مطلق را نجات بدهند.