فریده گلبو، داستاننویس و پژوهشگر در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه گردشگری ادبی به معنا و مفهوم امروزی آن در کشور ما تعریف نشده و سابقه چندانی ندارد، گفت: متاسفانه گردشگری ادبی به معنای امروزیاش چندان سابقهای ندارد که انتظار داشته باشیم در کشور ما هم مثل کشورهای دیگر مورد اقبال قرار گیرد، اما حتی بیان و طرح این موضوع به تنهایی میتواند جرقه شکل گیری این نوع گردشگری را نیز فراهم کند. مثلا گروهی اهل ادب و هنر باهم جمع شوند و بروند بر مزار شاعری چون حافظ و سعدی و شعرخوانی راه بیندازند. بی شک سفرهایی از این دست به مرور میتواند برای گردشگران و علاقهمندان به سفر جذابیت پیدا کند. من در سفرهای متعددی که به داخل و خارج از کشور میروم همواره در برنامهام بازدید از تمام موزهها و اماکن ادبی و هنری را میگنجانم.
نویسنده رمان «جاده کور» در پاسخ به اینکه چگونه میتوان براساس رمان یک نویسنده مثلا «کلیدر» یا غزلهای سعدی، تور گردشگری تعریف کرد و گردشگران را به مکانها و شهرهایی برد که دولتآبادی به آن اشاره کرده، گفت: به نظر من، این آثار در درجه نخست باید برای مخاطب، جذابیت داشته باشند و بتوانند انگیزه سفر کردن و درک فضایی که در آن شکل گرفتهاند را در خواننده بیدار و تقویت کنند تا او تشویق شود که فضاهایی که شاعران و نویسندگان درآثارشان به آن اشاره کردهاند را بیابد و ببیند، اما حتی اگر آثار ادبی ما از چنین جاذبهای برخوردار باشند، از صدها خواننده کتاب، شاید یک نفر علاقهمند باشد که قدم در چنین سفری بگذارد و آن یک نفر هم استثناست.
گلبو معتقد است: دنیای امروز، دنیای تبلیغات است. تبلیغات، میتواند از هیچ، همه چیز بسازد. در چنین شرایطی میتوان با بهرهگیری از مکانی که تبلیغات در اختیار ما قرار میدهد به معرفی گردشگری ادبی بپردازیم. ضمن اینکه اگر کسی برایش شعر و هنر و ادبیات مهم باشد، میتواند با یک جستجوی کوچک در اینترنت به اطلاعات گستردهای دست پیدا کند ک هر شهری کدام مفاخر ادبی و هنری را در خود جای داده است.
نویسنده رمان «دو غریب» در پاسخ به اینکه داشتن اطلاعات صِرف، به کار گردشگر ادبی نمیآید، بیان کرد: مسلما اطلاعات، به تنهایی نمیتواند زمینهای را فراهم و مخاطب را تشویق کند که به منطقهای سفر کند. باید این اطلاعات با تبلیغات و امکانات وسیعی که در اختیار رسانهها قرار دارد، در مخاطب چنان شور سفری را به وجود آورد تا زمینه برای ایجاد گردشگری ادبی فراهم شود. بی شک اگر گردشگری ادبی در جامعه ما رواج پیدا کند، میتواند به مرور همچون نفت درآمدزا باشد.
گلبو به اینکه ما کمتر به گردشگری ادبی پرداخته و جاذبههای ادبی و فرهنگیمان را معرفی کردهایم، اشاره کرد و افزود: متاسفانه کمتر پیش آمده ما برای قابلیتهای گردشگری و فرهنگیمان تبلیغ و این قابلیتها را به کسی معرفی کنیم. بنا و فضاهای تاریخی که در کشور ما توسط هنرمندان ساخته شدهاند نیز از قابلیتهای متعددی برخوردارند که یکی از آنها درگیر کردن مخاطب با حسی است که در پسِ این بنا، مد نظر سفارش دهنده یا هنرمندی بوده که آن را ساخته است. برای مثال با رفتن به مسجد شیخ لطفالله در اصفهان، حس عروج در ما جان میگیرد. شیوه کاشی کاری که در مساجد ایران به ویژه اصفهان وجود دارد، قابلیت این را دارد که این حس را در بیننده زنده کند. وقتی ما چنین قابلیتهای فرهنگی و هنری داریم، چرا نمیتوانیم با معرفی درست آن، زمینهای را فراهم کنیم که مقصد گردشگران ادبی و فرهنگی شویم.