به گزارش خبرگزاري مهر، اين روزنامه نوشت : ديدار بشار اسد از تهران به عنوان سفر يك رئيس جمهور خارجي از ايران پس از انتخاب احمدي نژاد به عنوان جانشين محمد خاتمي رئيس جمهور سابق تلقي مي شود و با وجود تحليل ها و برداشت مختلف از سفر غير منتظره وي به تهران اكثر تحليلگران بر اين باورند كه اين ديدار در راستاي توسعه روابط دوجانبه صورت گرفت بويژه اينكه دو كشور در معرض تهاجم مشترك آمريكا و غرب قرار دارند.
الجزيره افزود: " صرف نظر از اخبار رسانه اي مربوط به اين سفر، تحليلگران براين اعتقاد هستند كه در وراي اين ديدار غير منتظره اهدافي نهفته است كه مهمترين آن از نظر آنها اين است : دمشق تلاش مي كند موضع تهران را در خصوص مساله عراق و لبنان تغيير دهد زيرا آنچه روشن است اينكه ديدگاه تهران در قبال بحران عراق با ديدگاه دمشق تفاوت دارد.
ايران معتقد است كه كمك به عراقي ها در اين شرايط چه بسا باعث تسريع در روند خروج نظاميان بيگانه از عراق شود و اين موضع اكثركشورهاي منطقه است و درمورد لبنان تهران اعتقاد دارد كه حمايتش ازحزب الله به معناي تقويت حالت هاي طائفه اي درلبنان نمي باشد بلكه هميشه برضرورت حفظ وحدت وهمبستگي ميان همه طيف هاي لبنان اعم از مسيحي و مسلمان تاكيد كرده است .
كما اينكه مسئولان ايراني به سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله تاكيد كرده اند كشورشان از هرموضع مشترك لبناني ها حمايت مي كند و عمليات مقاومت تنها مختص حزب الله نيست بلكه به همه احزاب لبناني تعلق دارد درمقابل سوريه از اين مواضع خرسند نيست و خواهان آن است كه تهران مواضع سختگيرانه تري در قبال بغداد و بيروت در پيش بگيرد".
روزنامه الجزيره به نقل ازمنابع خود نوشت : سوريها ازايران مي خواهند مواضع گذشته خود را درقبال روندصلح در خاورميانه را تغييردهند اما تغييراين موضع با موانع متعددي روبرو خواهد شد زيرا سياست خارجي ايران در بالاترين سطوح اين كشور گرفته مي شود و با تغيير رئيس جمهور اين سياست ها تغيير نمي كند ، تهران به رغم اينكه با وضيت پيچيده اي در خصوص برنامه هسته اي خود روبرو است اما نمي خواهد در پرونده هاي ديگر وارد شود لذا شيوه و رفتارايران در قبال برخي پرونده ها به نظر خطراتش كمتر از مواضع سوريه است.
اين روزنامه با توصيه دمشق به اينكه براي حل بحران هاي خود نمي تواند به تهران اتكا كند، نوشت: لذا حساب بازكردن سوريه بر روي تهران براي حل پرونده هاي جنجالي خود احتمالا در شرايط حاضر نوعي ريسك و ماجراجويي مي باشد و دولت هاي عربي لازم است بر سازمان هاي منطقه اي خود حساب بازكنند زيرا تحولات منطقه اي بر اين دولت ها لزوم همبستگي را حتمي مي كند لذا سران كشورهاي عربي خواهند فهميد كه قطب نماي واقعي براي رهايي از بحران ها پناه بردن به خيمه گاه اعراب است زيرا گذر واژه براي نجات آن كشورها از بحرانهايشان است .