به گزارش خبرنگار مهر، آیین رونمایی از کتاب «چهار عنصر بیدل» بازنوشته سیدضیاءالدین شفیعی، یکشنبه شب 12 آبان با حضور تعدادی از اهالی فرهنگ و ادب در سالن سعدی برج میلاد تهران برگزار شد.
عبدالمهدی مستکین رئیس اداره فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در این برنامه گفت: سرّ محبوبیت حافظ، مولوی، عطار، رودکی، نظامی و بیدل که با جاذبه سخن، دلها را جذب کرده و دلبری کردند، این است که در شعرشان بوی خوش آشنایی به مشام میرسد. بیدل محرم اسرار شد که توانست چنین شکوهی در ادبیات ایران و همسایههایش ایجاد کند. اما چگونه میشود که انسان محرم اسرار شود؟ در مثنوی معنوی داریم که اصل محرم شدن، در نیست شدن است. در همان بیت که میگوید «گفت بر در هم تویی ای دلستان».
وی افزود: من در باب این که چه اتفاقی میافتد که چنین مینوهایی تولید میشوند، سوال دارم. اساسا در شعر بیدل چه عناصری وجود دارد که آقای شفیعی 10 سال از عمر خود را به آن اختصاص میدهد؟ چه میشود که بیدل، بیدل میشود؟ برای این آثار همایشهای زیادی برگزار میکنیم اما سعی کنیم صرفا به دنبال شرح نباشیم؛ به دنبال مضمون و محتوا باشیم. چرا اغیار و مستشرقین باید به ما بگویند که مولانای ما کیست؟ بیدل کیست؟ چرا دیگران باید به ما قدر و ارزش، گنجینههای ما را نشان بدهند؟
این پژوهشگر ادامه داد: همایشهایی که در کشورمان برگزار میکنیم، زمانی ارزشمند هستند که کودکانمان را با این چهرهها آشنا کنیم. متاسفانه هویتها در جهان امروز، مانند ژله بسیار لرزان هستند. بزرگی میگفت ملتی که هویت ندارد، با وزش باد به هر سمتی خواهد رفت. یک بیت از اشعار مولوی و بیدل، یک انسان میسازد. سبحانالله از این همه گنجینهای که ما داریم و زیر غبار پنهان شدهاند. بعد از سالها یک مینوصفت بخشی از این گنجینه را پیدا میکند آن را در سطح مینشاند. ما هم باید سعی کنیم این گوهر را در سطح و در معرض دید قرار دهیم.
در ادامه اسدالله امیری رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان در این برنامه گفت: بیدل در افغانستان با چاپ اولین مجموعه از کلیاتش در سال 1292 شناخته شد. اولین مجموعه ارزشمند کلیات بیدل در 4 جلد با مقدمهای از خلیلالله خلیلی و تصحیح و تفسیر خالومحمد خسته توسط وزارت علوم افغانستان چاپ شد که یکی از نسخههای اصلی آثار بیدل است. حضور این کتاب ارزشمند و نگرشها و تعاملها بین افغانستان و هند باعث شد تا بیدل در فرهنگ ما بسیار پررنگ ظاهر شود.
وی گفت: بعد از انتشار این اثر در افغانستان بود که حلقههای بیدلشناسی تشکیل شد و جایگاه مهم بیدل در افغانستان، تبیین شد. به این ترتیب گروههای مختلف بیدلشناسی شکل گرفت و او در تمام شهرهای افغانستان شناخته شد. اتفاق دیگری که پس از این افتاد، این بود که بیدل وارد موسیقی و هنر شد. این محمدحسین سراهنگ بود که بیدل را به خانههای همه مردم افغانستان آورد. در هر صورت شاید یکی از دلایل گسترش پذیرش بیدل، ترکیبات و اصطلاحاتی است که در آثار و همچنین چهارعنصر او وجود دارد. این واژهها باعث شدند بیدل به راحتی با زندگی عام مردم آمیخته شود. به هر صورت، بیدل در افغانستان و غزنه بیش از مناطق دیگر، اوج و شکوفایی داشت و دارد. بازنویسی آقای شفیعی از چهار عنصر، شاید تعامل جدیدی برای مردم منطقه غرب تمدن غزنه و موجب نگاه و نظرگاه جدیدی باشد.
سید ضیاءالدین شفیعی نیز به عنوان سخنران پایانی این مراسم گفت: فکر نمیکردم بعد از 10 سال که تیغ تا عمق جان اهل ادبیات رفته بود، بعد از 10 سال خانهنشینی و خلوت با بیدل، چنین برنامهای داشته باشیم. یکی از مردانی که میتواند اوضاع فرهنگی کشور را به شرایط قبل از 10 سال پیش برگرداند، حجتالاسلام زم است که درباره شاعران انقلاب، سخنان مهمی گفت. حالا که مجری برنامه به جانباز بودنم اشاره کرد، سخنی را به شما میگویم. چون امروز دیگر گفتن جانباز بودنمان، ریا نیست بلکه تاوان دارد. پس این خاطره کوتاه را میگویم. سال 64 که با دو عصا، پایی که از 15 جا شکسته بود و مهره گردن ترکش خورده که از عملیات کربلای 4 برگشته بودم، هنگامی که وارد حوزه هنری شدم، هیچکس از من نپرسید متعلق به کدام جناحی؟
مدیر انتشارات رسانه اردیبهشت گفت: بعد از این 10 سال، آنچه اتفاق افتاد من را به شوق دوباره وا داشت. همانطور که میدانید رفتن به سراغ سبک هندی، خنجر به روی خود کشیدن است چون خیلی سریع شما را عریان میکند. یک بار در مجلسی بودیم و یک مدعی روبروی من و استاد علی معلم نشسته بود. استاد هرچه لب جوید آن فرد کوتاه نیامد. تا آخر برنامه استاد به او گفت: تو که یک بیت بیدل را نمیتوانی از رو بخوانی، چرا متون بیدل را تصحیح میکنی؟ به هر حال نقطه کور سالهای گذشته با این 10 سال خانهنشینی جواب داد. اما از طرفی مشکلات دیگری وجود دارد. از جمله این که در طول این 12 سال، رسمالخط رسمی این کشور، 3 بار تغییر کرد. استاد امیرخانی خوشنویس، خودش را راحت کرده و رسمالخط خودش را دارد تا مجبور نباشد، مرتب عوضش کند. تاب آوردن با این همه تلاطم، کاری بود که در این سالها کردم.
این شاعر در ادامه گفت: شاید اتفاقات سال 57 دریغهایی داشته باشد ولی یک حسن بزرگ داشت و آن حسن، این بود که یک سری از دیوارها فرو ریخت و شعر سبک هندی از عسرت در آمد تا در دسترس جوانی مانند من قرار بگیرد. در هیاهویی که هرکس سعی میکرد تکهای از ماه را در جیبش مخفی کند، سعی کردم رمزی از رمزهای چهار عنصر بیدل را کشف کنم. گاهی اوقات، خواندن و فهمیدن یک پاراگراف از چهار عنصر، یک هفته از وقت من را به خود اختصاص میداد. اولین کسی که من را با بیدل آشنا کرد، سید محمد عباسی کهن بود. در خانه فروریخته جلال آل احمد در اسالم اتراق کرده بودیم و او برایم از بیدل گفت که انس و الفت من و بیدل از آنجا شروع شد.
وی افزود: من همه بایدها و نبایدها را در خدمت درست خواندن نثر خلاصه کردم. بیدل تا از شما کارت شناسایی نگیرد، راهتان نمیدهد. چون باید محرم او باشید تا به پستوها و توی سرسراهای شعر او راه پیدا کنید. این سرسراها هیچ وقت به پایان نمیرسند. این نکته را هم بگویم که نثر برای من یک شخصیت کامل دارد و شعر بر آن فضیلتی ندارد. چهار عنصر بیدل آنقدر شیرین و جذاب است که گاهی شما را به شیون و فریاد وا میدارد. یعنی جز جیغ کشیدن کار دیگری از دستتان برنمیآید.
شفیعی گفت: میشود وقتمان را به چیزهای دیگر هم اتلاف کنیم اما نمیشود به انرژی هستهای افتخار کنیم؛ اما به ادبیاتمان میتوانیم افتخار کنیم که قابل انکار و پنهان کردن نیست. به لطف سیاستهای چند سال گذشته، زبان فارسی در پاکستان دیگر کاربرد ندارد اما هنوز هم وقتی دو نفر در پاکستان با هم دعوا میکنند، با قرائت بیتی به زبان فارسی، دعوا تمام میشود. ای کاش زبان فارسی در کشور خودمان حداقل تا این میزان کاربرد و حرمت داشته باشد.