به گزارش خبرنگار مهر، در نامه اعضای جامعه باستان شناسی ایران آمده است: مسئولان جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همچون عموم مردم به خوبی در چند سال گذشته دیدهاند و میدانند که میراث فرهنگی و بویژه باستانشناسی در دولتهای نهم و دهم تا چه اندازه مورد بی مهری قرار گرفت و از جایگاه واقعی و شایسته خود فاصله گرفت. «جامعۀ باستانشناسی ایران» نیک میداند که جبران این خسران و آسیبها در زمانی کوتاه و یک شبه ممکن نیست و از این نظر مسئولیت مدیران جدید سازمان در دولت یازدهم را بسیار دشوار و خطیر میداند.
با وجود این، بر این باوریم که جبران این آسیبها با برنامهریزیهای دقیق و سنجیده، با کمک گرفتن و مشاوره با کارشناسان میراث فرهنگی و متخصصان باستانشناسی و نیز با اتخاذ تصمیمات و اقدامات به موقع و صحیح امکان پذیر است. مجموعهٔ بیانات و وعدههای مسئولان جدید سازمان و نیز انتصاب مدیران مجرب و آشنا به موضوعات میراث فرهنگی در ردههای میانی مدیریت سازمان، حکایت از اراده مدیران ارشد سازمان برای بازسازی و بازگرداندن جایگاه واقعی شایسته میراث فرهنگی و باستانشناسی دارد. با این حال، باید اذعان داشت که وجود اراده و ایجاد تغییرات مدیریتی مناسب در این راستا، مهم و با ارزش ولی ناکافی است. «جامعۀ باستانشناسی ایران» برنامهریزیهای درست، سیاستگذاریها و هدفگذاریهای صحیح در باستانشناسی را بسیار مهم و تعیین کننده میداند.
«جامعۀ باستانشناسی ایران» پس از انتصاب معاونان و مدیران سازمان، این فرصت را مغتنم میشمارد تا به نمایندگی از جمع کثیری از باستانشناسان کشور، برخی از مهمترین نگرانیها و دیدگاههای پیشنهادی خود را در رابطه با سیاستگذاریها و برنامهریزیها برای پژوهشهای باستان شناختی به شرح زیر با ریاست محترم سازمان و ریاست محترم پژوهشگاه میراث فرهنگی درمیان بگذارد.
۱- ثبات و پایداری در مدیریت پژوهشهای باستان شناختی: برای به ثمر رسیدن پژوهش¬های بنیادین همچون پژوهش¬های باستان شناختی، برنامهریزی بلندمدت و شرایط پایدار مدیریتی از جمله ضروریات به شمار میرود. پیامد مستقیم و زیانبار تغییرات زودهنگام در مدیریت پژوهشهای باستانشناسی، وقفه در انجام فعالیت¬های پژوهشی و میدانی در سطح کشور بوده که به نوبۀ خود بر حفاظت از آثار فرهنگی-تاریخی نیز تاثیر منفی گذارده است. افزون بر این، به خاطر ارتباط و وابستگی برنامهریزیهای ملی و استانی، تغییر در مدیریت در ستاد مرکزی و پژوهشکده موجب اختلال و وقفه در برنامهریزیها هم در سطح ملی و در سطح استان¬ها میشود. طی چند سال گذشته، در کنار تغییرات پی در پی مدیران، دورهٔ مدیریت رؤسای پژوهشکده باستانشناسی گاهی حتی محدود به چند ماه شد. از اینرو، ضروری است که مسئولان ارشد سازمان میراث فرهنگی در تغییر مدیران دقت لازم و کافی داشته باشند و نسبت به پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت تغییرات مدیریتی زودهنگام حساس باشند.
۲- یکپارچگی و استقلال: موفقیت آمیز بودن پژوهشهای باستان شناختی، در سایهٔ یکپارچگی و استقلال مالی پژوهشکده باستانشناسی ممکن میشود. یکی از اقدامات درست و مناسبی که در گذشتهای نه چندان دور انجام شد و از جمله عوامل موثر در تحولات و شکوفایی نسبی در باستانشناسی ایران شد، یکپارچگی فیزیکی و جمع شدن تمامیباستانشناسان پژوهشکده در یک ساختمان مجزا و مستقل در عمارت مسعودیه و نیز استقلال مالی پژوهشکده با اختصاص بودجهٔ پژوهشی سالانه به آن بود. «جامعۀ باستانشناسی ایران» بر این باور است که برگرداندن یکپارچگی فیزیکی و استقلال مالی به پژوهشکده باستانشناسی از جمله اقدامات ضروری و زیرساختی است. در کنار این مسئله، تجمیع نیروی کارشناسی باستانشناسان در استانها و ایجاد ارتباط و پیوستگی سازمانی بیشتر بین باستانشناسان استانها و ستاد مرکزی نیز از جمله اقدامات زیرساختی در جهت تقویت یکپارچگی در میان نیروی علمی/کارشناسی محسوب میشود.
۳-ایجاد زمینهها و فضای پژوهشی عادلانه و مطابق استانداردهای علمیروز: ایجاد فضای مناسب، پویا، عادلانه و رقابتی اخلاقی از جمله وظایف مدیران پژوهشی پژوهشگاه محسوب میشود. ایجاد چنین فضایی در پژوهشگاه و بویژه در پژوهشکدهٔ باستانشناسی مستلزم سیاستگذاریها و برنامهریزیهای راهبردی سنجیده و کارشناسی است. اما این بدین معنا نیست که مدیران پژوهشی موظفاند موضوعات، اولویتهای موضوعی و مسیرهای پژوهشی را تعیین کنند. حساسیت و ظرافت مدیریت پژوهشی و سیاستگذاری در این حوزه به قدری است که اگر به درستی و کارشناسانه انجام نشود، پیامدهای منفیای همچون بسته شدن فضای علمی و ناپویایی پژوهشی به دنبال خواهد داشت.
۴- تجهیز و تقویت توان علمی، کارشناسی پژوهشکدهٔ باستانشناسی و باستانشناسان در مراکز استانی: از جمله دیگر آسیبهایی که در سالهای اخیر متوجه سازمان و بویژه پژوهشکدهٔ باستانشناسی شد، کاهش توان و نیروی کارشناسی آن بود. استادان و کارشناسان مجرب و متخصص بسیاری در پژوهشکدهٔ باستانشناسی و مراکز استانها در چند سال اخیر بازنشسته شده (گاهی پیش از موعد)، به تصمیم خود کنارهگیری کردند یا به دلیل طرح تعدیل نیرو به شکلهای مختلف از بدنهٔ کارشناسی جدا شدهاند. ضروری است متناسب با نیازها و ظرفیتهای باستان شناختی کشور و تحولات و پیشرفتهای علمیروز دنیا، و با استفاده از نیروهای مجرب و به خدمت گرفتن نیروهای جوان کوشا و بااستعداد اقدامات لازم صورت گیرد تا توان علمی/کارشناسی پژوهشکدهٔ باستانشناسی تقویت شود و (با حفظ یکپارچگی و تمرکز مدیریت در ستاد) در استانها پستهای سازمانی برای باستانشناسان استانها و شهرستانها ایجاد شود.
4- باستانشناسی نجات بخشی و جایگاه مناسب و شایسته برای میراث فرهنگی در برنامههای توسعهای و عمرانی: در سالهای گذشته به کرات شاهد تخریب و آسیب به محوطههای باستانی و تاریخی-فرهنگی در جریان اجرای طرحهای توسعه بودهایم. به این ترتیب به کرات سرمایه و میراث فرهنگی کشور در ازای اجرای برنامههای توسعه و عمران (بویژه پروژههای سدسازی و راه سازی) هزینه شدهاست. از سوی دیگر، رشد پدیدهٔ باستانشناسی نجات بخشی نیز، از نوعی که در سالهای اخیر رواج پیدا کردهاست، هم از جنبه حفاظت از محوطه ها و میراث فرهنگی و هم به دلیل پایینآوردن هنجارها و اصول علمی و اخلاق حرفهای باستانشناسی، موجب نگرانی فراوانی شدهاست. یکی از ضرورتها در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی تعیین سیاستها و شیوهنامههای مناسب برای باستانشناسی نجات بخشی است بهطوری که متضمن رفع آسیبها و یا کاهش آسیبها به محوطههای باستانی در جریان پروژههای عمرانی باشد.
5- روابط علمیو پژوهشی: به روز شدن ابزارهای نظری و علمی برای شناخت و حفاظت بهتر از میراث فرهنگی ایران جزو ضروریات امروز است. ارتباط مؤثر و دو سویه با دانشگاهها و نهادهای علمی و پژوهشی در سطح ملی و بینالمللی کمک فراوانی به پیشبرد سطح دانشهای میراث فرهنگی خواهد کرد. برقراری روابط پژوهشی متوازن با دانشگاهها و مراکز پژوهشی ملی و بین المللی سبب تحول، پویایی و توسعهٔ علمی پژوهشگاه و پژوهشکده باستانشناسی خواهد شد. «جامعۀ باستانشناسی ایران» امیدوار است با برقراری هماهنگی لازم با وزارتخانهٔ محترم امور خارجه، و با سیاستگذاریهای مناسب و تعیین خطمشیهای صحیح که ضامن تأمین منافع ملی ایران باشد، بتوان از قابلیتهای عظیم پژوهشگاه و بویژه پژوهشکده باستانشناسی برای همکاریهای متقابل علمیو فرهنگی میان ایران و کشورهای دیگر به نحو مؤثری استفاده کرد.
6- نقش و جایگاه نظارتی پژوهشکدهٔ باستانشناسی: در سالهای گذشته با رواج باستانشناسی نجات بخشی، و با رشد و فعال شدن شرکتهای پیمانکاری که فعالیت باستان شناختی میکنند (در حالی که گاه حتی زمینهٔ اصلی آنها مرمت یا رشته های دیگر غیر از باستانشناسی است) و نیز با افزایش پروژههای استانی مستقل از ستاد، متخصصان و استادان باستانشناسی نگران کاهش کیفیت پروژههای باستانشناختی در قبال رشدکمی پروژهها هستند. آنچه در گذشته و در کنار دیگر عوامل، در حفظ استانداردهای علمی و حداقلهای کیفی یک طرح پژوهشی مؤثر بود، نظارت ستادی از سوی پژوهشکده باستانشناسی بود. طی چند سال گذشته، با تفویض اختیار صدور مجوز کاوش و بررسی به مدیران استانی، از نقش نظارتی پژوهشکدهٔ باستانشناسی بسیار کاسته شدهاست. «جامعۀ باستانشناسی ایران» حفظ استانداردها و اصول علمی و کیفیت پژوهشهای علمی را از جمله موارد ضروری و نیازمند توجه جدی پژوهشگاه میراث فرهنگی میداند. این امر از طریق احیا و تقویت بیشتر نقش نظارتی پژوهشکده باستانشناسی بر پژوهشهای باستانشناختی در همه استانها و مناطق ممکن میشود.