به گزارش خبرگزاری مهر، در روز هفتم محرم، عمر بن سعد نامه ای از ابن زياد دریافت نمود که در آن نوشته شده بود: «اما بعد، ميان آب و حسين (ع) و يارانش جدایی افکن تا يك قطره از آن ننوشند همان طور كه با متقى پاكيزه خوى مظلوم، اميرمؤمنان عثمان بن عفان چنين رفتار كردند.» چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد عمرو بن حجاج را نزد خود خواند و به او فرمان داد تا با 500 سوار به كنار شريعه فرات برود و مانع از رسیدن امام حسين (ع) و يارانش به آب شوند.
پس از بسته شدن شریعه فرات، مردی به نام عبيداللَّه بن ابى حصين ازدى كه یکی از مردان طایفه بجيلة بود با صدای بلند فرياد زد: «اى حسين (ع) اين آب را می بينى كه در صفا و زلالى چون شكم آسمان است، به خدا قسم قطرهاى از آن را نخواهی چشيد تا از تشنگى بميرى.» امام (ع) با شنیدن این سخن دست به دعا برداشت و فرمود: «خدايا او را تشنه كام بميران و هرگز او را نيامرز.»
از حميد بن مسلم نقل شده که می گفت: «به خدا قسم من پس از واقعه كربلا در بيماري عبداللَّه بن حصين ازدى، او را عيادت كردم و به خدايى كه جز او خدايى نيست سوگند، او را در حالی ديدم که آب م خورد و چون شكمش پر مي شد آن را برمي گرداند و فرياد مي زد: تشنهام، تشنهام و آنگاه باز آب طلب می کرد و آن را مي خورد تا شكمش پر مي شد پس دوباره آن را بر مي گرداند و [از تشنگى فرياد ميزد] پیوسته چنين بود تا جان داد.»
در برخی از منابع نقل شده که «پس از بسته شدن آب و شدت گرفتن تشنگى، امام حسين (ع) برادر خود عباس (ع) را به حضور طلبید و او را با 30 سوار و 20 پياده به همراه 20 مشك به طلب آب فرستاد. آنان شبانه در حالی که «نافع بن هلال جملى» با پرچم در پيشاپيش گروه در حرکت بود به راه افتادند و خود را به شریعه فرات رساندند. عمرو بن حجاج زبیدی، که مأمور حراست از فرات بود، فریاد زد: «کیستی؟» نافع گفت: «از پسر عموهای تو؛ آمده ایم از این آب که ما را از آن منع کرده اید، بنوشیم» عمرو گفت: «گوارایت باد بنوش! ولی برای حسین (ع) از این آب مبر» نافع گفت: " لا والله، لا اشربی منه قطرة و الحسین (ع) و من معه من آله و صحبه عطاشی"؛ نه به خدا سوگند، قطره ای از آن آب نمی نوشم در حالی که حسین (ع) و خاندان و یاران همراهش، همه تشنه اند» بعد از این گفتگوی کوتاه، دیگر یاران و اصحاب امام (ع) سر رسیدند.
نافع فریاد زد: «ظرفها و مشکهای تان را پر کنید.» عمرو بن حجاج و یارانش به مقابله با یاران امام حسین (ع) برخاستند. در این هنگام گروهی از یاران امام (ع) مشکهای آب را پر کردند و گروهی دیگر چون قمر بنی هاشم (ع) و نافع بن هلال مشغول جنگ شده از آنان در برابر هجوم دشمنان محافظت می کردند تا بتوانند آب را به سلامت به خیمه ها برسانند. در این درگيرى که با زخمی شدن يكى از ياران عمرو بن حجاج، خاتمه یافت یاران امام (ع) موفق شدند آب به خیمه ها برسانند.