به گزارش خبرنگار مهر، نشست عصر تجربه عصر روز یکشنبه 26 آبان با رونمایی از کتاب «جناب آقای دیو» نوشته محمدعلی علومی و در مراسمی با حضور اسماعیل امینی، احمد عربلو، قاسمزاده، علیرضا لبش و محمد حسنی در محل سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد.
علومی نویسنده این کتاب مذکور در سخنانی گفت: برای نگارش داستان ابتدا خلاقیت و سپس نظریه مهم است اما این ماجرا در کشور ما مغفول مانده و ما معمولاً در وهله نخست نظریات ادبی را میخوانیم و بعد به خلق اثر میپردازیم اما در غرب برعکس است. هنر یعنی قالبها را شکستن و از بایدها و نبایدها گذشتن است که باید به این مهم نیز توجه بسیار کرد.
وی همچنین در سخنانی درباره خودش افزود: بنده در گذشته در رشته نقاشی دانشگاه تهران قبول شدم و رتبهام 19 کنکور سراسری بود اما علاقهمند بودم در رشته علوم سیاسی به تحصیل بپردازم. در آن زمان برای اینکه فرصتی برای تعلیم و آموزش آنچنانی نبود به شاگردی آیدین آغداشلو پرداختم که در آن زمان این استاد دارای شاگردی بود که مربع را بیضی میکشید که در همان موقع آقای آغداشلو به او گفت اگر میخواهی خلاقیت داشته باشید، اول باید اصول را یاد بگیرید.
علومی بیان کرد: با این حال از این قصه متوجه میشویم که باید اول اصول داستانی کلاسیک را که در جهان وجود داشته را پذیرفته و سپس سبکی را ایجاد و به خلق اثر بپردازیم یعنی نویسندگان باید ابتدا اصول داستاننویسی را شناخته و بعد به خلق اثر اهتمام داشته باشند. وقتی زلزله بم اتفاق افتاد بلافاصله سال بعد از آن واقعه برای اینکه به ایرانیان و دنیا بگویم که ما ملت قدیمی و قوی هستیم و این چیزها نمیتواند ما را نابود کند برای برپایی جشنواره کاریکاتور طنز بم به اداره ارشاد کرمان رفتم که آنها در وهله نخست حاضر به برپایی این جشنواره نشدند اما پس از انتشار نشریه محلی با بودجه کم که پول شیرینی و آب میوه همایشهای کنونی است، این جشنواره را برپا کردم.
این داستان نویس ادامه داد: موضوعات مرزی در ادبیات وجود دارد که شکسپیر هم اینگونه است یعنی یک موضوع حدی و مرزی است یعنی در موقع عادی همه تقریباً مثل هم هستند اما وقتی یک موضوع خارقالعاده اتفاق میافتد ماهیت ما مشخص میشود. ایرج بسطامی کرمانی و همشهری ما بود یک بار یکی از اقوام و خویشاوندان در تهران به وی گفت که چرا آنقدر وقت میگذاری و نزد شجریان تمرین میکنی کاش وقت خود را صرف تحصیل در مدارس عالی و دکترا میکردید که باید قضاوت آن اینطوری است که هنرمند یک چیز حاشیهای است یعنی جامعهای که گرسنه است. فکر میکنم که نویسنده و موسیقیدان شدن یعنی چه، غافل از اینکه چندین مطب دکتر وجود دارد اما امثال ایرج بسطامی کم است چرا که هنرمند با عواطف و اندیشه مردم سروکار دارد.
وی درباره نسبت طنز با اسطوره عنوان کرد: در متون اساطیری رگههای طنز را به وضوح میتوان مشاهده کرد چون به درجهای از فرهنگ میرسد که معیار قضاوت پیدا میکند و نیک و بد را سنجیده و به رگههای از طنز میرسند. به همین منظور در اسطورهها و هم در متون و هم در قدیمیترین مرزهای ادبی نیز طنز وجود دارد. در ایران اقوام مختلف ارتباطشان با طنز متفاوت است یعنی زندگی طبیعی در کویر دشوار است اما مردم کویر اکثراً شوخ طبع هستند حتی طنز هم به زبان علائم نیز رسیده است به همین منظور معتقدم کارکرد طنز کلامی را ایرانیان بیشتر میپذیرند.
این نویسنده با بیان اینکه ملتهایی که داریم طنزپرداز هستند همانند مردم کشور انگلستان که طنزپرداز کلاسیک هم در آنها زیاد است به نوعی هر نویسنده امروزی یک رگه طنز قوی دارد، اضافه کرد: یک کارکرد طنز این است که به ایجاد تعادل روانی میپردازد شاید فرانسویها همانند انگلیسیها آنقدر شوخ طبع نباشند یا در کشور ما آنقدر که کرمانیها، یزدیها و اصفهانیها شوخطبع و طنزپرداز هستند شاید لرها و کردها نباشند.
وی افزود: نویسنده طنزنویس کارش مشکلتر از نویسنده رئال است برای اینکه او هم باید اصول را و هم باید لحن طنز را رعایت کند. برخی از مترجمان متأسفانه با لحنها به خوبی آشنا نیستند و حتی بر زبان نیز تسلط ندارند اما به ترجمه اثر میپردازند، همچنین شناخت لحن در طنز مهم است.
علومی همچنین گفت: برخی فکر میکنند طنز فقط جنبه اجتماعی دارد در حالی که اینطور نیست و ما طنزهای فلسفی هم داریم که از جمله آن میتوان به اشعار خیام اشاره کرد. متاسفانه تصور از طنز آنقدر پایین است که برخی فکر میکنند که حتما شما باید به یک ماجرا و یا یک شخصیت سیاسی گیر بدهید تا طنزتان خوب از آب در بیاید.
وی افزود: طنز حداقلی از آزادی را میخواهد و اگر قرار باشد همه چیز در خطوطی باشد که نتوان به آن نزدیک شد و نشود به چیزی زخم زد و یا نشود چیزی را در معرض ایراد قرار داد، میشود مثل آن شعر معروف که «همه چی آرومه / من چقدر خوشحالم».
این داستان نویس کرمانی که از گویش این منطقه در داستانهایش زیاد استفاده میکند در پاسخ به سوالی درباره میزان استفاده مجاز از گویش در داستانها گفت: 200 سال است لهجه تهرانی فقط به جهات سیاسی، اقتدار بی جهتی بر ادبیات ایران تحمیل کرده است. ما زبانهایی داریم مثل طبری و گیلکی که خیلی قدیمی هستند و حتی قبل از ورود آریاییها به ایران در این سرزمین وجود داشته اند.
نویسنده رمان پریباد ادامه داد: این اقتداری که به آن اشاره کردم متاسفانه 200 سال است که گویش تهرانی را در ایران غالب کرده است. البته کسانی مانند احمد محمود و نیما یوشیج سعی کردند گویش منطقه خود را همانطور که در صرف و نحوشان وجود دارد در رمانها و اشعارشان بیاورند.
این داستان نویس که در مراسم رونمایی از کتاب تازه اش «جناب آقای دیو» سخن میگفت تاکید کرد: واقعیت این است که خنده دار ترین ماجراها پیش ما دارد اتفاق میافتد. رشد اقتصادی ایران منفی است، رشد اقتصادی منفی یعنی بیکاری، بیکاری یعنی اعتیاد، اعتیاد یعنی طلاق و الی آخر. در این شرایط ادبیات بی معنی ترین امر در ایران است.
علومی گفت: هنر و ادبیات یعنی این که بنشینیم دور هم و حتی اگر شده چایی هم نخوریم، الکی خوش باشیم. به شما توصیه میکنم که کتاب من را جدی نگیرید. چه علومی خواسته باشد از هزار و یک شب در کتابش استفاده کند یا نه.
در پایان این برنامه از کتاب تازه محمد علی علومی با عنوان «جناب آقای دیو» رونمایی شد. این کتاب داستان دیو سپیدی است که از دیار دیوها به تهران، تبعید و با آدمها مواجه میشود و سرانجام با ناله و افسوس و پریشانی به دیار دیوها بازمیگردد. «جناب آقای دیو» در 248 صفحه از سوی انتشارات عصر داستان منتشر شده و به زودی روانه کتابفروشیها میشود.