به گزارش خبرگزاری مهر، این اثر با برگزیدن رهیافتی تاریخی به بررسی دوره های گوناگون رویارویی این دو جهان همت گمارده و نهایتا این تجربه را در دوره مدرن و نیز تحولات رخ داده در حقوق اسلامی به بررسی نشسته است.
نویسنده بر این باور است که جهان اسلام با تجربه استعمار وارد تعامل با جهان غرب گردید. بنا به اظهارات وی در قرن نوزدهم که سرزمینهای عربی به مستعمره های کشورهای غربی تبدیل شدند استعمارگران بر اجرای قواعد حقوقی و قوانین خود در جوامع اسلامی پای می فشردند. این اصرار بر اجرای قوانین ممالک غربی در این زمانه تا اندازه ای بوده است که به سخن نویسنده هم اکنون نیز می توان نفود غرب در نظام حقوقی جوامع اسلامی را ناشی از اصرار استعمارگران جهت اجرای قواعد حقوقی مکاتب حقوقی خود در مستعمره های عربی خود دانست.
کتاب در مباحثی جداگانه به شیوه ای موضوع محور به بررسی ارتباط های میان حقوق اسلامی و حقوق غربی مدرن در جوامع اسلامی دست یازیده است. در صفحاتی چند از کتاب چنین آمده است که عمده تأثیر حقوق مدرن بر حقوق اسلامی را می توان در حوزه حقوق خانواده و مباحث حقوقی مربوط به زنان دنبال نمود.
پیشگفتار کتاب که دربردارنده معرفی اجمالی و همچنین دربردارنده دیدگاه هایی بدیع در ارتباط با موضوع اثر است. برای نمونه نویسنده تنوع قرائتهای موجود از حقوق اسلامی در جوامع اسلامی را یکی از ره آوردهای تأثیر حقوق مدرن غربی بر حقوق این جوامع دانسته است. به گفته وی تأثیر سیستمهای حقوقی متنوع از سوی کشورهای غربی استعمارگر نظام حقوقی کشورهای اسلامی را به سوی تنوعی کشانیده است که در دوره پیش از استعمار نمی توان چنین تنوعی را در قواعد حقوقی جوامع مسلمانان سراغ گرفت.
مباحث کتاب، که دربردارنده مجموعه مقالاتی از اساتید حقوق اسلامی است، در بخشهایی چند گرد آمده است. ذیلا مروی بر مباحث بخش هایی از کتاب خواهیم داشت؛
بخش نخست با موضوع «آیا می توان شریعت را بازسازی نمود؟» ضمن طرح این پرسش به مطالعه آسیب شناسانه چرایی تنوع قرائتها از حقوق اسلامی در کشور های اسلامی اختصاص یافته است. نویسنده با پرسش بنیادین خود که آیا می توان از زیر تجربه سالیان دراز چالش میان حقوق اسلامی و حقوق مدرن غربی شریعت یا حقوق اسلامی ناب را بازجست به مطالعه سرنوشت حقوق اسلامی در جوامع مختلف اسلامی اقدام ورزیده است.
«درج شریعت در قانون اساسی کشورهای اسلامی» موضوع بخش بعدی است. چگونگی رویارویی جهان عرب و جهان غرب، ارمغانهای پسااستعماری به مثابه زمینه های شکل گیری دولتهای جدید عربی، مفهوم ملت و نظام جهانی بین المللی، ضرورت پرداختن به شریعتدر جهان معاصر، قوه مقننه و دولت متمرکز و نقش علما عناوین مطالب این بخش را تشکیل داده اند.
بخش سوم با عنوان «رویکرد متنی به بهبود قوانین» درصدد ارائه تجویزهایی از سوی نگارنده در راستای چگونگی عملی گردیدن حقوق اسلامی در زمانه کنونی برآمده است. پرداختن به نقش قانون اسلامی در کشورهای مختلف عربی و این مسئله که آیا حقوق اسلامی می تواند به عنوان یک سیستم حقوقی مناسب شناسایی شود که دارای ویژگیهای رشد، ترقی و سازواری است. اما آنچه کاملا آشکار به نظر می رسد این است که مفهومی همه گیر از حقوق اسلامی، برای به اشتراک گذاشتن، مفهومی بسیار ترد و تنک است. پرسش نویسنده در این بخش آن است که؛ میراثی که پس از چالشی مداوم و طولانی ،میان حقوق اسلامی از سوی نهاد های غیر عامل و حقوق مدرن از سوی نهای عامل دولت های استعماری و دولت های عربی، برجای مانده است چگونه می تواند در همه کشورهای اسلامی سیستم حقوقی همسان و موفقی را به نمایش بگذارد؟
چهار بخش بعدی کتاب به حقوق زنان و موضوعات اجتماعی مرتبط با زنان در جوامع اسلامی اختصاص یافته است. عناوین این بخشها عبارتند از: گفتگوی بین المللی درباره حقوق زنان، تحلیل ازدواج در گفتمان شریعت، فمنیسم معاصر مصر و زنان مسلمان و اصلاحات حقوقی: زنان و حقوق کار.
سرانجام سخن آنکه حقوق اسلامی و چالش های مدرنیته مروری تاریخی گسترده ای را در کنار نمونه هایی خاص از تقابل یا ستیز حقوق اسلامی و حقوق غربی مدرن فراهم نموده است. حداد که بیشتر بر حقوق زنان متمرکز شده است در کنار انجام مطالعه ای آسیب شناسانه درباره حقوق اسلامی به ارائه تجویز ها و باید هایی در حوزه موضوعات مختلف حقوق اسلامی نیز اقدام نموده است.
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۵
کتاب «حقوق اسلامی و چالش مدرنیته Islamic law and the challenges of modernity » به مطالعه و بررسی مواجهه مغرب زمین و دستاوردهای مدرنیته با جهان اسلام پرداخته است.