به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی "سوگ و سرود" سهشنبه 28 آبان ماه در کارگاه "درباره ترانه" فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
غلامعلی کویتیپور در این نشست تخصصی گفت: بیش از 34 سال است که مفتخر به خدمت اهل بیت عصمت و طهارت هستم و همیشه در این مدت هرگاه با مردم عزیز کشورم به طور مستقیم روبه رو شدم از آنها خواستم به من مداح و نوحه خوان نگویند چرا که اعتقاد دارم ما بیش از چند نوحه خوان در کشور نداریم.
وی افزود: من یکی از منتقدان اصلی عزاداری های محرم بوده و هستم. یادم می آید زمانی آقای شمخانی از من خواست تا بروم بیرون و در این دسته های زنجیر زنی و سینه زنی که از نظر من نوعی نمایش خیابانی است بخوانم اما من به هیچ عنوان نپذیرفتم چراکه چیزی جز مزاحمت برای مردمی که در خانه های خود هستند در این دسته ها ندیدم. این دسته های زنجیرزنی از نظر من آشفته بازاری هستند که جز تولید سر و صدا تا نیمه های شب سودی برای مردم ندارد.
نوحه و مرثیهخوانی جای آهنگهای لس آنجلسی و ملودی شهر موشها نیست
این خواننده آثار مذهبی تاکید کرد: باز هم تکرار می کنم من مداح نیستم و خودم را نوحه خوان نمی دانم زیرا مادحین ما فقط تعداد انگشتشماری هستند که باید به کار خود محکم ادامه بدهند. من تربیت شده خانه جوانان پیشاهنگی هستم اما باورهای خودم را دارم و جایی که لازم بوده از موسیقی در کنار خواندم استفاده کردم. اما وقتی ترانه "سلام من به تو یار قدیمی" خواننده درگذشته لس آنجلسی و ملودی "شهر موشها" را در مرثیه های برخی از مداحان می شنوم واقعا دل آزرده می شوم چرا که این روند اصلا قشنگ نیست.
خواننده آلبوم "غریبانه" در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: من به خوبی می توانم ملودی موجود در ترانه های بسیاری از خوانندگان لس آنجلسی و حتی داخل کشورمان را به خوبی تقلید و اجرا کنم اما هیچ گاه این کار را نکردم. آیا خوانش قطعه ای از علیرضا افتخاری در نوحه جایز است؟ چرا باید کار را به جایی برسانیم که عکس فلان خواننده درگذشته لس آنجلسی را با فیلم مداحی مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا (ع) میکس کنند و ما ببنیم ذره ای تغییر در خوانش این نوحه خوان با خانم خواننده نیست؟ اینها از نظر من دهن کجی به محضر مقدس هیات ها و مجالس روضه خوانی است.
هرکسی گفت :یا حسین یا حسین" نام مداح را بر او نگذاریم
کویتی پور در ادامه صحبتهای خود افزود: این خیلی روند بیهودهای است که با تملق و ریا بیایید و از من تعریف کنید. من زمانی از خوانش خودم لذت میبرم که شما از من انتقاد کنید و بگویید کجای کار من اشتباه بوده است. اگر ترانه "ممد نبودی" بر دل مخاطب می نشیند به خاطر این است که این ترانه حرف دل کسانی بوده که با جهان آرا بودهاند. من اگر می گویم مداح نیستم به خاطر این نیست که خود را از مداحان جدا کنم. من اعتقاد دارم هرکسی گفت: "یا حسین یا حسین" نام مداح را بر او نگذاریم.
وی در پایان تصریح کرد: دستگاه حضرت سید الشهدا (ع) جایگاه تملق نیست. اینجا باید دل را به خدا بدهی تا به معبود خود برسید و خوش به حال کسانی که به این حال میرسند و بدانید طبل و سنج زدن در ساعت دو نیمه شب در خیابانهای شهر کنار خانه مردم جایی در دستگاه حضرت امام حسین(ع) ندارد. متاسفانه کار به جایی رسیده که ما در دستهجات زنجیرزنی انواع و اقسام موسیقیهای راک و رپ را میشنویم و نتیجه این می شود که باورهای موسیقایی مردم که نشات گرفته از اشعار و مراثی های قدیمی و ارزشمند بوده جای خود را به خوانش ترانه " سلام من به تو یار قدیمی" میدهد.
غلامحسین معتمدی روانپزشک، مترجم، مولف و شاعر هم در این نشست تخصصی با توضیح مختصری از جریان "مرگ شناسی" و ارتباط آن با هنر به بررسی آداب عزاداری و ماتم داری در کشورهای مختلف، تعاریف ویژه مرثیه در غرب، بررسی رویداد کربلا و وجوه سیاسی و موسیقایی این واقعه تاریخی، جایگاه مرثیهسرایی در میان اقوام محلی و انعکاس عناصر ماتم در سوگسرودهها پرداخت.
"مرگ" هسته اصلی اکثر تعالیم مذهبی است
این روانپزشک با ارائه تعاریف مختلفی از مرگ گفت: مرگ هسته اصلی اکثر تعالیم مذهبی است و ما اگر در نوشته ها و تالیفات نویسندگان مختلف جستجو کنیم به این موضوع پی می بریم که بسیاری از جنبه های زندگی از مرگ گرفته می شود. هر آن چیزی که می بینیم به نوعی استعاره ای از مرگ است و البته عاملی در تماس با فرهنگ که می تواند بسیاری از ارزشهای فرهنگی را نیز نشان دهد.
معتمدی با بیان اینکه "ماتم" یکی از مهمترین مباحث در حوزه "مرگشناسی" است، خاطرنشان کرد: ماتم سیمای دیگری از تقدیر بشر است که مانند دو روی سکه می ماند. ضمن اینکه اگر بر این حقیقت باور داشته باشیم که "عشق" و "مرگ" دو عنصر حاکم بر جهان هستند بنابراین باید در این بین برای ماتم هم سهمی را قائل شویم. در این دیدگاه مرگ عزیزان یکی از مهم ترین عناصر ماتم است که ما را با حالت های احساسی مختلف و افکار ذهنی مختلفی روبه رو میکند و این موضوع بسیاری گسترده ای است که می توان ساعت ها درباره آن صحبت کرد. البته به طور حتم رفع ماتم نیازمند گذر زمان است که این مساله نیز در جایگاه خود قابل بررسی است.
"مرگ" یکی از عناصر اصلی خلاقیت فرهنگی است
مولف کتاب "انسان و مرگ" تاکید کرد: هنر نیز از دیر باز به شدت درگیر با موضوع مرگ و ماتم بوده تا جایی که ما در بسیاری از موارد می توانیم پیرامون "زیبایی شناسی مرگ" صحبت کنیم. ما در این حوزه با موتیفهای بسیار متفاوتی رو به رو هستیم که در شرق، غرب، شمال و جنوب دنیا ما را با عناصر بسیار متنوعی از نقش مرگ و ماتم در فرهنگ های مختلف آشنا می کند.
وی با اشاره به سیر تاریخی تناسب مرگ با هنر در طول تاریخ و حضور آن در تمامی مکاتب هنری، اجتماعی و فلسفی تصریح کرد: رابطه بسیار تنگاتنگی میان مرگ با ژانرهای مختلف هنری از گذشته تا به امروز وجود داشته و دارد و ما می بینیم در قرون و اعصار گذشته مرگ و مراسم ماتم دارای جلوه های مختلفی از فرهنگ را نشان می دهد. در میان عناصری چون تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ این مرگ بوده که خلاقیت فرهنگی را در تمام اقوام به وجود آورده است که نمایش جلوههای متعددی از مراسم سوگواری و ماتمداری در تمام دنیا نمود عینی این جریان است.
این مترجم و شاعر ادامه داد: یکی از وجوه ماتمداری و سوگ عزیزان از دست رفته هر قومی وجوه موزیکال و متونی است که در این رابطه تولید میشود و البته در این میان شعر نقش بسیار مهم و اساسی در ارائه این جلوه های ماتم داری و سوگواری دارد. آنچه به صورت شعر، نوحه، روضه و عناوین متعدد دیگر در این جایگاه برای مخاطب ارائه می شود هم تعاریف خاص و ویژه ای است که می توانیم آن را در جایگاه خودش مورد بررسی قرار دهیم.
معتمدی گفت: البته ما در این جریان فرهنگی با مواردی از مراسم سوگواری و ماتم داری مواجه می شویم که همیشه فقدان شخصی نیست و گاهی درون مایه بسیار عمیق تری دارد که شاید بتوان آنها را در قالب "سوگینه" یا "سوگ سروده" در رثای از دست دادن اشخاص بزرگ آن جامعه و حتی فراتر از آن تعریف کرد.
واژه "مرثیه "ریشه یونانی دارد
عضو گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه صحبتهای خود با ارائه تعاریف مختلفی از "سوگ سروده ها" در کشورهای مختلف به واژه "مرثیه " اشاره کرد و گفت: با کمی تحقیق و تامل در واژه نامه ها و فرهنگ لغت های مختلف درمی یابیم که واژه مرثیه" ریشه ای از یک کلمه یونانی است که در واقع شعری در فقدان عزیزی از دست رفته است. مرثیه شعری در شرح متوفی است که البته در بین فرهنگ های مختلف تعاریف گوناگونی هم پیدا می کند.
وی افزود: به طور حتم مرثیه در طول تاریخ و دوران ماقبل مکتوب هم وجود داشته و طبیعتا بشر در آن پروسه تاریخی سوگواری هایی داشته و اشعاری را هم در غم از دست دادن عزیزان خود خلق می کرده و با آن به همنوایی هم می پرداخته است. البته امروز طبقه بندی علمی و عملی مرثیه به ویژه در غرب خیلی محتوای عملی پیدا کرده است به طوریکه در بسیاری از موارد از بار ادبی آن کاسته شده و براساس شکل های مختلف در بین جوامع مصرف شده است. فرآیندی که در تمام کشورهای دنیا و حتی ایران هم در بسیاری از موارد براساس رنج های شخصی نبود.
ارتباط "سوگ سیاوش" با سینهزنی و گوش خراشیدن
مولف کتاب "آواز امشب" در ادامه این نشست با بررسی گونه های مختلف "مرثیه" و آیین های عزاداری و ماتم داری در کشورمان توضیح داد: ریشه تاریخی گونه خراشیدن، سینه زدن و مواردی از این دست را شاید بتوان در مراسم "سوگ سیاوشان" جستجو کرد. ما در مکتوبات ایران باستان می توانیم به طور حتم به نمونه هایی از مرثیه دست پیدا کنیم که بی ارتباط با این جریان نیست. البته در دوران بعدی هم نمونه هایی برای تاثیر مرثیه در آثار شاعران هم دیده می شود که یکی از خالص ترین آنها شعرهایی است که در تالیفات رودکی وجود داشته است.
معتمدی گفت: اما عاملی که مرثیه را به شکل پدیدهای رایج در ایران رواج داد به دوران اسلام و قدرت گرفتن مذهب شیعه در کشورمان باز می گردد که یکی از راههای شیعیان تقویت مناقبخوانی و توجه به منقبتخوانان در دوران حکومت آل بویه بود. مراسم سوگواری هم با تکیه بر جریان است که به ترتیب رواج پیدا می کند و این حکومت آل بویه است که توجه زیادی به این امر دارد و این صاحب بن عباد است که در ردیف اولین ها برای کربلا شروع به مرثیه سرایی و نگارش شعر می کند.
کاربرد سیاسی و اجتماعی مرثیه سرایی واقعه عاشورا در ایران
این روانپزشک ادامه داد: در سده های چهارم تا ششم ما می بینیم که باورهای مذهب شیعه در شعر رشد پیدا می کند و در سده نهم است که این تجربه ها به تدریج پخته می شوند و کار به جایی می رسد که شاعران غیر شیعه هم مرثیه سرایی می کنند و این دوره صفوی است که مرثیه سرایی و توجه به مسائلی از این دست تبدیل به تار و پود جریان اجتماعی می شود.
وی با ارائه توضیحاتی پیرامون سیر تاریخی توجه شاعران به مرثیه های مذهبی تصریح کرد: آنچه برای ما دارای اهمیت است رشد مرثیه های مذهبی به ویژه مرثیه های عاشورایی در کشورمان است که نشان می دهد مرثیه در ارتباط با موسیقی سابقه ای پیدا می کند که اتفاقا در حوزه سیاسی، اجتماعی و آیینی بی تاثیر نیست. البته این نوع در هم آمیختگی در ممالک دیگر هم وجود دارد.
این شاعر در بخش دیگری از صحبتهای خود خاطر نشان کرد: مراسم خاص عزاداری حضرت امام حسین(ع) شامل گستردگی انسان شناسی نیز می شود و به نوعی نقش بسیار ارزنده ای در هویت اجتماعی و زمینه سازی برای تعاملات فرهنگی را ایفا می کند. ما در این مراسم دچار یک همبستگی می شویم که آنچنان کارایی دارد که ما در وقایع تاریخی مختلف می توانیم پیوند آن با سیاست را نیز متوجه شویم.
اقوام ایرانی، بهترین محل برای پژوهشهای موسیقایی
معتمدی با اشاره به تنوع دیداری و شنیداری مراسم سوگواری و ماتمداری ویژه محرم و صفر در کشورمان گفت: ما برای اثبات این تنوع وقتی به اقوام می رسیم با یک تنوع حیرت انگیزی روبه رو می شویم که بهترین محل برای پژوهش های موسیقایی ادبی است که متاسفانه تا به امروز تلاش چشمگیری در این زمینه صورت نگرفته است.
نویسنده کتاب "موسیقی و ذهن" درباره رابطه مرثیه و موسیقی گفت: همراهی موسیقی و شعر که مرثیه هم جزوی از آن است ریشه ای ماقبل تاریخ دارد و ما می بینیم غالبا شعر و آهنگ نتیجه تلاش یک فرد بوده و این مساله در همه اقوام ایرانی وجود داشته است به طوریکه بسیاری از شاعران برگزیده ایرانی علاوه بر تسلطی که بر ادبیات ایرانی داشتند توجه زیادی به موسیقی نیز داشتند.
ورود جریانهای تقلیدی موسیقی به مرثیهسرایی
وی ادامه داد: موسیقی ایرانی رابطه بسیار تنگاتنگی با ماتم داری و عزاداری دارد. به طوری که در ردیف موسیقی ایرانی و با جستاری در دستگاههای سه گاه و چهارگاه متوجه می شویم که موسیقی ایرانی چه همراهیای با موسیقی عزاداری داشته است. از سوی دیگر پس از رواج مراسم سوگواری واقعه کربلا ما می بینیم که به جز مرثیه خوانی، مجالس تعزیه، سینه زنی و دستههای عزاداری نیز رواج پیدا می کند و در دوره قاجاریه به اوج خود می رسد.
معتمدی در پایان تصریح کرد: دراین دوران اشعار نوحه ها با رعایت خصوصیات فنی موسیقی ساخته می شود. ضمن اینکه شاعران برگزیده و حتی شاعران گمنام هم با اصول فنی موسیقی آشنا بودند و به نوعی می توان گفت مرثیه ها و نوحه ها در این برهه زمانی پناهگاه بسیار مطمئنی برای موسیقی و ریتم های ایرانی بود که توسط هنرمندان و خوانندگان این دوره تاریخی نگهداری شد. حتی کار به جایی رسید که بسیاری از آهنگسازان و شاعران از ملودی و ریتم موجود در نوحه خوانی ها و مجالس روضه خوانی شروع به ساختن تصنیف ها کردند موضوعی که متاسفانه در طی سالهای اخیر هویت اصلی خود را از دست داده و ما شاهد این هستیم موسیقی های تقلیدی وارد جریان مرثیهسرایی و موسیقی کشور شده است، دغدغه ای باید بیش از این ها نگران آن باشیم.