به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «چهره مبهم» نوشته محمدهاشم اکبریانی عصر روز پنجشنبه 30 آبان با حضور مهناز رونقی، فرحناز علیزاده و نویسنده اثر در فرهنگسرای اخلاق برگزار شد.
مهناز رونقی در این نشست گفت: در این روزگار، وقتی همه چیز تغییر کرده است، طبیعتاً مواجهه ما هم با آثار ادبی تغییر میکند. من هم دیگر، نقدهای مرسومی را که چند سال پیش انجام میدادم، در پیش نمیگیرم. آنقدر همه چیز عوض شده که به نظرم شیوه نقد ما هم باید تغییر کند. من آقای اکبریانی را نمیشناختم و تا امروز ایشان را ندیده بودم اما از اینکه به تقسیم بندیها و به کلاسیک و غیرکلاسیک کاری ندارد، لذت بردم. معتقدم ایشان از مواردی که جلوی خلاقیت را می گیرد، دسته بندی ها و ژانربندی ها رهاست.
وی افزود: به تعداد مخاطبان اثر، تحلیل و نقد از متن وجود دارد و شاید منظور آقای اکبریانی هیچکدام از این تحلیلها نبوده باشد. اما همانطور که اشاره کردهاند، لذت نوشتن است که برایشان مهم است. یکی از مشکلات ما در خواندن آثار داستانی، این است که خیلی اوقات با انتظارات دیگری کارها را میخوانیم. یکی از کارهایی که دوستانم انجام میدهند و برایم غریب است، این است که آثار امروز نویسندگانمان را مرتب با همینگوی و فاکنر میسنجند. ما باید ببینیم که هستیم و کجا هستیم.
این منتقد در ادامه گفت: سارتر می گوید با فانتزی سعی میشود تا جهان معاصر، انسانیتر شود. به نظرم حتی اگر بخشهایی از این کتاب را هم فانتزی بدانیم، مهمترین نکته این است که نویسنده سعی کرده، جهان معاصرش انسانیتر شود. برای من این مهم است که نویسنده، چقدر انسانهایی را که خلق کرده، دوست میدارد. چون اگر نویسنده خودش، شخصیتهایش را دوست داشته باشد، اگر دچار اطناب و زیادهگویی هم شود، میتوان با شخصیتها ارتباط برقرار کرد و دوستشان داشت.
مولف کتاب «صندلی لهستانی» گفت: اگر کتابی پیش از چاپ به دستم برسد، میتوانم بگویم فلان مقطع آن زیاده است یا فلان جای کتاب ایراد دستوری و فنی دارد اما به نظرم وقتی کتاب چاپ شد، وقت آن است که بگوییم آقای اکبریانی، کتاب شما یک فانتزی خلاق است و اگر قرار است نویسنده این شیوه را ادامه بدهد، پیشنهاد من به او این است که از فانتزی کلاسیک به سمت فانتزی مدرن حرکت کند چون در فانتزی مدرن، کار باورپذیرتر از آب در میآید.
رونقی گفت: حرف پایانی من این است که به نظرم، بیش از هر چیزی باید به این توجه کرد که نویسنده جسارت این را داشته که دچار درگیریهای مرسوم دنیای امروز ادبیات نشود و هرچه دلش خواسته، نوشته است.