رسانه ها داراي قدرت قابل ملاحظه اي براي شكل دادن به عقايد و باورها، دگرگون كردن عادات زندگي و ترويج رفتارهايي كمابيش مطابق ميل كنترل كنندگان رسانه ها و محتواي آنها هستند.

به گزارش خبرگزاری مهر، رسانه ها يك صنعت روبه رشد و در حال تحول هستند كه تامين كننده اشتغال، توليد كننده كالا و خدمات و تغذيه كننده ساير صنايع مرتبط هستند. رسانه ها در عين حال خود به نهادي تبديل شده اند با قواعد و هنجارهاي خاص خود كه اين نهاد را به جامعه و ساير نهادهاي اجتماعي پيوند مي دهد. پس اين نهاد نيز به نوبه خود توسط جامعه تنظيم مي شود. رسانه ها يكي از منابع قدرت هستند. يعني ابزاري هستند براي كنترل مديريت و نوآوري در جامعه. اغلب جايگاه بروز تحول در فرهنگ اند چه به معني هنر و اشكال نمادين، و چه در معناي مدها، خلق و خوها، شيوه هاي زندگي و هنجارها.

به هر حال رسانه ها داراي تاثيراتي هستند و اگر توجه كنيم كه در تجربه زندگي روزمره نمونه هاي بي شماري از تاثيرهاي كوچك مي توان يافت اين عدم قطعيت تعجب آورتر جلوه خواهد كرد. لباسي كه همه ما به هنگام خروج از منزل مي پوشيم با توجه به پيش بيني هواست، آنچه مي خريم تحت تاثير تبليغات تجاري است. به ديدن فيلمي مي رويم كه در روزنامه درباره اش مطلبي خوانده ايم و به اشكال بيشمار به تلويزيون،راديو يا موسيقي واكنش نشان مي دهيم زيرا ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه فرآيندهاي سياسي و حكومتي آن بر اساس اين تاثير قرار دارد كه ما برآنچه مي گذرد آگاهيم زيرا از مطبوعات و تلويزيون و راديو خبر مي گيريم.كم تر كسي را مي توان يافت كه سرچشمه اطلاعات و عقايد اش را نتوان در رسانه ها پيدا كرد.اين همه پول و تلاش صرف آن مي شود كه رسانه ها در جهتي هدايت شوند،كه تاثير دلخواه تحقق يابد.

با وجود اين، اين هم حقيقتي است كه در مورد ميزان، وقوع و نوع تاثيررسانه ها شك و ترديدهاي بسياري وجود دارد و دانش ما ناقص تر ازآن است كه به جز ساده ترين پيش بيني ها در مورد و قوع تاثيري خاص در مورد معين سخني بتوانيم گفت. حتي اين نوع پيش بيني ها هم بيش ازآن كه بر دانش متقن درباره چگونگي وقوع تاثري خاص باشد، از تجربه و حساب هاي سر انگشتي سرچشمه مي گيرد و همين دانش علمي مبتني بر تجربه است كه به رسانه ها اين امكان را مي دهد كه به كار خود بدون تفكر زياد ادامه دهند.

دلايلی براي عدم قطعيت تاثيرات رسانه ها در زمينه هاي مورد مجادله اي چون اخلاقيات، عقايد و رفتار كه بيشترين توجه عموم را بر مي انگيزد وجود دارد. در بسياري از اين موضوع ها سخني در اين باره كه رسانه علت اوليه است نمي تواند در ميان باشد و ما قادر به هيچ نوع تبيين واقعي از الگوهاي انديشه، فرهنگ و رفتار با ريشه هاي عميق اجتماعي و تاريخي نيستيم. به علاوه سخن گفتن از رسانه به منزله چيزي بسيط و واحد كاملا بي معناست زيرا رسانه ها مجموعه بسيار گسترده اي از پيام ها، تصوير و افكاري هستند كه بيشترشان از خود رسانه بلكه از جامعه گرفته شده و عاقبت به جامعه پازپس فرستاده مي شوند. به همين جهت بسيار دشوار است از موردي نام ببريم كه درآن بتوان رسانه را علت واحد يا اجتناب ناپذير تاثير اجتماعي معيني دانست.

رسانه ها هر جا كه رشد مي كنند داراي قدرت قابل ملاحظه اي براي شكل دادن به عقايد و باورها، دگرگون كردن عادات زندگي و ترويج رفتارهايي كمابيش مطابق ميل كنترل كنندگان رسانه ها و محتواي آنها هستند. اين ديدگاه نه بر اساس كاوش هاي علمي بلكه در اثر مشاهده  محبوبيت بسيار زياد مطبوعات و رسانه هاي جديدي همچون فيلم و راديو و نفوذ آنها در ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي به وجود آمده اند.

رسانه ها مي توانند آثار مضري نيز از لحاظ بزهكاري، تعصب و پرخاشگري و.... داشته باشند. رسانه ها در همه ابعاد زندگي افراد تاثير گذار هستند اما نشان داده شده كه هر رسانه اي در قالب ساختار موجود روابط اجتماعي و شرايط فرهنگي و اجتماعي معين عمل مي كند. اين عوامل اجتماعي و فرهنگي در شكل دادن به عقايد، نگرش ها و رفتار مورد مطالعه نقش درجه اول دارند و انتخاب،توجه و پاسخگويي به رسانه از سوي مخاطبان را تعيين مي كنند.

تاثير رسانه بر روي زندگي افراد با پيدايش تلويزيون به عنوان رسانه اي نوين كه جذابيتي بيش از اسلاف خود داشته و بر روي زندگي اجتماعي،فرهنگي،اقتصادي و سياسي تاثيرات مهمي داشته است.

بنابراين امروزه هر چه رسانه ها قدرتمندتر مي شوند تاثير مستقيم تري بر روي زندگي افراد مي گذارند و رسانه ها موقعيت يك نهاد اجتماعي مهم را كسب كرده اند و روز به روز بيش تر مسائل زندگي عموم در عرصه رسانه ها متجلي مي شود چه در سطح ملي و چه در سطح بين المللي.