به گزارش خبرنگار مهر، شهرام شفیعی، نویسنده و طنزپرداز، عصر دیروز یکشنبه، سوم آذرماه مهمان «عصر تجربه» بود تا به انتقال تجربیات خود در زمینه داستاننویسی بپردازد. او در ابتدای سخن با اشاره به اینکه ادبیات داستانی در سبد فرهنگی خانوادهها جایی ندارد، گفت: متاسفانه خانوادهها زمان و هزینه کمتری را به خریدن و خواندن کتاب اختصاص میدهند؛ اگر هم کتاب بخرند بیشتر کتب درسی و کمک درسی یا حداکثر کتابهای زبانهای خارجی است و جایی در سبد فرهنگی خانوارها به شعر و داستان تعلق ندارد.
شفیعی به اینکه کارهایش دو زمینه و دو دوره متفاوت را دربرمیگیرد، اشاره و بیان کرد: یک سری کارهای من در زمینه قرآنپژوهی است و بخش دیگری از آثار من چون «جزیره بیتربیتها» طنزآمیز است. همچنین فعالیت من دو دوره را دربرمیگیرد؛ زمانی تنها برای دل خود مینوشتم و آنچه برایم اهمیت داشت، حس و حال خودم بود، اما از یک زمان به بعد به نفع مخاطب، عقبنشینی و به این فکر کردم تا چه زمان میخواهم کتابی بنویسم که بچهها نخوانند؟
یکی از حاضران در جلسه از شفیعی درباره چگونگی ارتباط با بچهها پرسید و او پاسخ داد: نخستین راه این است که پدر و مادر شویم، اما این روش بسیار دشواری است. راه دیگر ارتباط میدانی با بچههاست؛ بهترین نویسندگان در دنیا در ارتباط مستقیم با بچهها هستند و بخشی از درآمدشان از این راه تامین میشود. به این معنی که در سیستم آموزشیشان تعریف شده که بچهها و نویسندهها باید در ارتباط با یکدیگر باشند و این ارتباط به خلق داستانهای بهتر کمک میکند.
یکی دیگر از حاضران از نویسنده «غرب وحشی» درباره طنز تلخ پرسید و او گفت: من نمیدانم طنز تلخ یعنی چه؟ طنز، خندهدار است و این عبارت را کسانی ابداع کردهاند که هنر خنداندن بلد نبودهاند. اصلاً طنز بدون خنده، معنی ندارد و اگر طنزی نتواند بخنداند، طنز نیست. مخاطب باید تناقضها را ببیند و از دیدن آن به خنده بیفتد؛ خندهای تاملبرانگیز.
شفیعی به تعریف و تقسیمبندی کلاسیک طنز اشاره کرد و افزود: قدما تعاریف جداگانهای برای طنز، هزل، هجو، فکاهه و ... قائل بودند. این نه تعریف طنز که تقسیمبندی شعر کلاسیک است و در داستان امروز کارکردی ندارد. امروز همه آثار طنز میخندانند، اما عمق خندهها با یکدیگر تفاوت دارد.
او با نقل خاطرهای از عمران صلاحی گفت: یادم هست صلاحی از من پرسید از گوگول چه خواندهای؟ و من گفتم هیچ؛ او پیشنهاد کرد «نفوس مرده» گوگول را بخوان و این کتاب، حماسه بزرگی در طنز بود و نظر مرا دگرگون کرد. دقت کردهاید همه آثار هنری در اوج خود به حماسه میرسند.
شهرام شفیعی، تفاوت جدی طنز با دیگر آثار را در بازخورد آنی مخاطب دانست و افزود: خوب نوشتن، کار بسیار دشواری است و تفاوت طنز با دیگر آثار نوشتاری در این است که نویسندگان طنزپرداز، دستمزد خود را همان زمان و بلافاصله پس از انتشار از خوانندهشان میگیرند.
او با اشاره به اینکه طنزنویسی هم جنبه وراثتی دارد و هم آموزشی است، گفت: من از کودکی به طنز علاقهمند بودم و رگههایی از طنز در خانواده ما وجود داشته است، اما مهندسی هنری هم بسیار مهم است. ما باید بتوانیم داشتههای خود را مهندسی کنیم.
به گفته نویسنده «جزیره بیتربیتها» انسان تنها موجودی است که طنز را میفهمد، زیرا فکر میکند و امکان ندارد عقل از طنز بگریزد. از سوی دیگر شرایط اجتماعی بر چگونگی نگارش نویسندگان تاثیر میگذارد. گرچه طنز در خون من است و نمیتوانم جز طنز بنویسم، اما سوی دیگر ماجرا، بچههایی هستند که این وجه نوشتار را میپسندند و به شادی نیاز دارند.
از شفیعی درباره مرز بین طنز و لودگی پچرسیدند و او در پاسخ گفت: تقلید صدا و جوک گفتن، لودگی نیست. یکجور طنز سبک پرمخاطب است. نباید آدمها را متهم کنیم؛ مگر اینکه از مرز اخلاق بگذرند. او کار خود را میکند و ما حق داریم چه سطحی از طنز را برگزینیم، اما واقعیت ماجرا اینکه هنر طنز در همه جای دنیا آسیب دیده است. از سوی دیگر، برخی طنز را شکستن تابوها میدانند، در حالی که تعریف ما از تابو، نسبی است. باید دید تابوشکنی به چه معنی است.
به گفته شفیعی، نویسنده بهتر است از زبان محاوره بهره نبرد. او حتی این سبک نوشتار را در نوشتن دیالوگها هم دوست ندارد و دلش میخواهد زبان معیار حفظ شود. این نویسنده طنزپرداز در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از بعضی ناشران گفت: امروز بعضی ناشران به چاپچی تبدیل شدهاند و از آثار تالیفی و حتی ترجمههای خوب، حمایت چندانی نمیکنند.
شهرام شفیعی به جشنوارههای ادبی اشاره و بیان کرد: من اعتقادی به رقابت در هنر ندارم. از سوی دیگر معلوم نیست جشنوارهها را چه کسانی داوری میکنند. بگذریم از اینکه یک زمان، جایزهای که دریافت میکردیم بر زندگیمان تاثیر میگذاشت. حالا فقط به احترام برگزارکنندگان میرویم و میدانیم جایزهها، پول آژانسمان را هم تامین نمیکند.