به گزارش خبرنگار مهر، رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیرا در دیدار با دهها هزار نفر از فرماندهان بسیج سراسر كشور در بخشی از بیاناتشان به شاخصههای استعمار و استكبار پرداختند. ایشان یكی از این شاخصهها را اینگونه معرفی نمودند: «يكى از شاخصهاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهميت نمیدهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است.» بعد یك مثال روشن و مصداق معین هم بیان كردند كه برخورد مستكبرین با بومیان آمریكا بود و برای دومینبار در سه ماه اخیر از یك كتاب خارجی اسم بردند و خواندن آنرا مغتنم دانستند: رمان «ریشهها» نوشته آلكس هیلی.
علیرضا برازش مدیرعامل مؤسسه انتشارات امیرکبیر در مورد اهمیت کتاب ریشه ها به خبرنگار مهر گفت: مطالعه رمان ریشه ها به مثابه مطالعه چندین کتاب تاریخی درباره آمریکاست. برای جواب دادن به این پرسش نظر شما را به خاطره آقای فرهمند مترجم کتاب "ریشه ها" جلب می کنم. مترجم کتاب ریشه ها می گوید وقتی "آلکس هیلی" نویسنده کتاب ریشه ها به همراه نماینده اش(Agent) به ایران سفر کرده بود به آقای فرهمند می گوید که اگر کپی رایت ترجمه این کتاب را ندهید راهزنی است. آقای فرهمند در جواب کارگزار می گوید کل زندگی و حکومت شما راهزنی است.
برازش تصریح کرد: نویسنده در این کتاب نشان می دهد اینطور نبوده که نسل اول که نسل اول سیاهان آمریکا است گول خورده و به آمریکا رفتند. امریکایی ها و انگلیسی ها و اروپایی ها آن زمان به سواحل کشورهای آفریقایی می آمدند و کشتی لنگر می انداخت و با قایق به تمام دهکده های نزدیک می رفتند و بومی ها را می دزدیند. باید توجه داشت که دقیقاً دزدیدن انسان بود و بعضی از سیاهان خودشان را نابود می کردند و خودکشی می کردند. کشورهای استعماری و فعال در تجارت برده در یک دوره 200 ساله با 5،6 نسل از سیاهان این کار را کردند.
وی افزود: از کتاب "ریشه ها" باید تاریخ امریکا را استنباط کرد نه اینکه با آن تاریخ سازی کرد. تاریخ کشوری که بر هر نسبت در جهان امروز مؤثر است و کسانی که در دنیای امروز زندگی می کنند باید بفهمند ماهیت امریکا چیست. الان آمریکا و غرب مطالعات ایران شناسی و اسلام شناسی دارند ما هم نیاز است که در کشور خودمان کرسی های آمریکا شناسی را داشته باشیم. ببینیم آنجا در چه پایه هایی هستند و چگونه می شود با اینها تعامل کرد و کجاها با آنها تضاد داریم و چگونه می شود بر آنها غلبه کرد. به عبارتی نقاط ضعفشان را شناسایی کنیم. امریکا شناسی ما بسیار کمتر از ایران شناسی و اسلام شناسی آنهاست.
مدیر عامل مؤسسه انتشارات امیرکبیر عنوان کرد: یعنی آنها ایران شناس تر از آن مقداری که ما امریکا شناس هستیم هستند. ما هم باید آنها را بشناسیم. آنها هم باید ما را بشناسند. آنها برای اینکه ما را بشناسند سرمایه گذاری های بیشتری کرده اند ولی ما برای اینکه آنها را بشناسیم سهل انگاری کرده ایم.
برازش در مورد اینکه شرق شناسی و اسلام شناسی غرب به منظور کنترل و سلطه بوده و اینکه آمریکا شناسی و غرب شناسی ما باید مبتنی بر چه رویکردی باشد یادآور شد: بالاخره آنها بر ما هجمه آورده اند. یک وجه این قضیه این است که در مقابل هجمه و برای دفاع باید طرف مقابل را بشناسی و بدانید با چه ابزارهایی دارند هجمه می کنند. شاید بشود گفت بهترین دفاع حمله است. ما از این مرحله باید بتوانیم گذر کنیم. وقتی مخاطراتی پیش می آید عده ای می گویند دیش ها را جمع کنیم با ماهواره مقابله کنیم. در صورتی که اگر از لحاظ فرهنگی قوی باشیم وجود ماهواره ها را ابزاری می دانیم که ما به آنها حمله کنیم. چرا باید نگران نفوذ آنها به خانه هایمان باشیم! آنها باید نگران این باشند که ما به خانه های آنها از طریق ابزار ماهواره برویم.
وی افزود: الان به این قدرت نرسیده ایم و آنها هجمه می کنند. یعنی الان اینطور است که آنها مطلب می فرستند و ما آسیب پذیر هستیم. در قضیه آمریکا شناسی و ایران شناسی متقابل، آنها برای بازدارندگی بوده است. الان دو سه قرنی است که مقابله شرق با غرب مطرح است ولی شرق به غرب واداده است . قدم اول این است که تدافعی عمل کنیم یعنی حداقل بفهمیم که آنها از چه منظری می خواهند هجمه کنند یا دارند هجمه می کنند و ما راه های نفوذ آن را ببندیم. ولی آمریکا شناسی می تواند به این مسئله منجرشود که محله رخنه و نقاط ضعف آنها را پیدا کنیم و در این نسل یا در نسل آینده که اسلام می خواهد فراگیر شود ما آمریکا را از نظر فرهنگی فتح کنیم. این فتح فرهنگی بدون شناسایی نقاط ضعف آنها امکان پذیر نیست.