خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: فیلم سینمایی "عملیات مهدکودک" به کارگردانی فرزاد اژدری به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی در ژانر سینمای کودک و نوجوان است و به اتفاقاتی که در دنیای کودکان رخ میدهد می پردازد؛ اتفاقاتی که شاید چندان برای بزرگترها جدی نباشد اما برای کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون علیرضا خمسه، اکبر عبدی، بهنوش بختیاری، سروش صحت، حسام نواب صفوی، لیلا بلوکات و ... حضور دارند و تهیه کنندگی آن را نیز رویا شریف برعهده داشته است. اکران این فیلم سینمایی در سینماهای کشور سبب شد تا از فرزاد اژدری کارگردان این فیلم سینمایی، علیرضا خمسه بازیگر و امیررضا معتمدی طراح جلوه های بصری برای نقد و بررسی این فیلم سینمایی دعوت کنیم.
در این نشست به اهمیت استفاده از سینمای کودک و نوجوان به عنوان مهمترین ابزار رسانه برای انتقال فرهنگ و هنر به نسلی که قرار است آینده یک کشور را بسازند، صحبت شد. این که کشورهای در حال پیشرفت با آگاهی کامل از قدرت چنین رسانه ای، نسل های آینده خود را به سمت و سوی مناسبی برای ساخت کشورشان راهنمایی کرده اند.
خمسه معتقد است که نباید به سینمای کودک و نوجوان به چشم یک سرگرمی نگاه کرد بلکه این سینما ابزاری است برای انتقال فرهنگ و هنر و ساخت دنیای جدید با تربیت کودکان و نوجوانان و البته در این بین فرزاد اژدری نیز بر این باور است که سینمای هالیوود به خوبی از طریق فیلم های کودک و نوجوان مذهب و سیاست خود را به جامعه منتقل میکند، اما این انتقال به قدری ظریف در بطن فیلم رفته است که مخاطب بدون آن که متوجه شود، تاثیر آن را در خود احساس می کند. اما در فیلم هایی که در ایران ساخته می شود، کارگردان و نویسنده پیش از هر چیز دچار خودنمایی می شود.
بخش نخست از این نشست را میخوانید:
*با توجه به اینکه نمیشود از نقش سرگرمکنندگی سینمای کودک و نوجوان در کنار رسالت آموزشی آن صرفنظر کرد. شما فکر میکنید این سینما به عنوان یک سرگرمی تا چه اندازه در جامعه ما جای دارد؟
خمسه: زمانی که داشتم برای این جلسه به خبرگزاری مهر می آمدم هوا آنقدر تیره بود که به راحتی آلودگی را میدیدم. اولین نیاز انسان و به خصوص کودک و نوجوان اکسیژن و هوا است. اگر هوا را از ما بگیرند انگار همه چیز را از ما گرفته اند.
زندگی ما باید در ابتدا سالم باشد تا بعد بتوان چیزهای دیگر مانند مسکن و ... را که نیازهای اولیه یک جامعه است، تامین کرد. اول باید حداقلهای حیات را تامین کرد و بعد به فکر تامین نیازهایی مانند فرهنگ، رشد و تحول باشیم. متاسفانه علی رغم تمام نویدهایی که طی این سال ها برای حل معضل کلان شهرها، محیط زیست و ... داده شد ولی هیچ کدام از این مسائل برآورده نشد.
متاسفانه تهران شهر آلودهای است، آنقدر آلوده که این فرصت را به من به عنوان یک پدر نمی دهد که دست دخترم را بگیریم و او را برای دیدن یک فیلم به سینما ببرم و یا او را به یک کلاس با کیفیت مناسب ببرم، چراکه به دلیل آلودگی هوا تنها به دنبال یک مکان آموزشی که نزدیک محل سکونت مان باشد، هستیم و کمتر به کیفیت آن اهمیت می دهیم.
از سوی دیگر خیلی طبیعی است که خانوادهای که درگیر تامین نیازهای اولیه معیشتی خود است کمتر به سینما، فرهنگ و تفریح کودکان خود فکر کند. به همین علت تلاش همه هنرمندان، خبرنگاران، دولتمردان و ... هر سرزمینی باید معطوف به بنیان گذاشتن یک جامعه سالم باشد. در این جامعه سالم به راحتی می توان سهمی هم برای سینما قائل بود و به راحتی برای آن تعریف در نظر گرفت. در چنین جامعه سالمی که همه افراد جامعه اولویت های اولیه زندگی خود را تامین کرده و بهدست آوردهاند به راحتی می توان به موسیقی، سینما، نقاشی و ... نیز اهمیت دهد.
*با این حساب سینمای کودک و نوجوان از اولویت خارج میشود.
خمسه: بعد از آن که نیازهای اولیه یک جامعه تامین میشود، می توان برای رسانههای مختلفی از جمله سینمای کودک و نوجوان کارکرد مناسب تعیین کرد و از آن توقع داشت. ما از سینمای کودک و نوجوان توقع داریم که کودکان ما را به گونه ای تربیت کند تا زمانی که به سن مناسب رسیده و وارد جامعه شدند، جامعه را به سرعت به سمت استانداردهای جهانی پیش ببرند. به همین دلیل وقتی سر کلاس می روم به دانشجویان خود می گویم ما انقلاب کردیم تا جامعه بهتری داشته باشیم و امروز امید ما برای رفع این کاستیها شما جوانها هستید.
و اما در پاسخ به پرسش اول شما باید بگویم نمی توان به سینمای کودک تنها برای پرکردن اوقات فراغت نگاه کرد بلکه شخصا برای این نوع از سینما به دنبال کارکردهایی می گردم که فی نفسه و در ذات آن چنین کارکردهایی وجود ندارد. منظورم این است که میتوان از سینمای کودک توقع داشت که بچه های ما را متحول و با نیازهایشان آشنا کند و یا اینکه کارکردهای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی پیدا داشته باشد.
سینمای کودک میتواند به صنعتی تبدیل شود که جای همه صنعت هایی را که تا امروز در کشور وجود نداشتهاند، پر کند و در جامعه ایجاد اشتغال کند. امیدوارم شرایط مناسبی در کشور ایجاد شود که بتوانیم همگام با تحولات جهانی پیشرفت کنیم. در حال حاضر حکم جهانی این است که انسان بتواند نیازهای انسانی خود را تامین کند و توانایی تامین حداقل رفاه موجود در جامعه را بدست آورد. متاسفانه در برخی از جوامع، سینما از مسیر اصلی خود خارج شده و تبدیل به تریبونی می شود تا تنها از آن برای انتقال پیامهای خاص و سیاسی به جهان استفاده شود در حالی که قرار نبود سینما مسئولیت همه نهادهای تعطیل شده و به گِل نشسته را برعهده بگیرد.
*آقای معتمدی به نظر شما سینما در ایران تا چه اندازه به عنوان ابزاری برای سرگرمی موفق بوده است؟
معتمدی: یک فیلم، ابزاری است که در فضایی به اسم سینما مورد استفاده قرار میگیرد. انسان های خسته از روزمرهگی برای دیدن یک فیلم به سینما می روند تا خستگی های ذهنی خود را فراموش کرده و شادتر به جامعه بازگردند. متاسفانه ایرانی ها به دلایل متفاوتی که شاید بیشتر آن یک جور ناامیدی و استرس است، دچار یک سری پدیده های نابههنجار شده اند که آنقدر در جامعه طبیعی شده که دیگر این ناهنجاریها دیده نمیشود.
هرچند همه افراد جامعه زندگی خود را دارند اما یک نارضایتی در پس کار است. سینما می تواند یکی از تامین کننده های تفریح و سرگرمی برای انسان باشد. از سوی دیگر مستقل از اینکه من به عنوان یک مخاطب در سینما وقتی می روم یک فیلم سینمایی را می بینم چه اتفاقی برایم رخ می دهد، سینما می تواند تبدیل به یکی از ابزارهای سیاسی و فرهنگی برای برنامه ریزی دراز مدت در جامعه هم باشد. یعنی اگر برنامه ریزی مناسبی از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای سینما داشته باشیم، می توان فیلم هایی را ساخت که به انسان ها رنگ و بوی خاصی دهد و افکار انسان ها را تغییر دهد.
به عنوان مثال فیلم سینمایی "عملیات مهدکودک" برای کودکان زیر سن مهدکودک و یا اوایل مدرسه است. در این تیپ فیلم ها و برای چنین سنی می توان کودک را ترغیب کرد که از خمودگی بیرون آمده و با آرزوهای بزرگ، توانایی های خود را بهروز کند. به عنوان مثال انیمیشن های هالیوودی معمولا نشان می دهد که یک جوان همیشه اشتباه می کند اما انگیزه بهتر شدن را دارد و همین مسئله سبب می شود که بچه ها از آن الگوبرداری کنند. این مسئله در نگاه جهانیباعث میشود کودکان ما آمال و آرزوهای خود را در خارج از کشور ببینند. خارجیها در فیلم های خود بیشتر از آنکه در جامعه واقعی شان وجود دارد به کودک و نوجوان اهمیت می دهند و همین مسئله باعث جذب کودکان به سمت کشورهای غربی و به ویژه آمریکایی می شود.
این مسئله نشان می دهد که ما نیز می توانیم به راحتی از سینمای کودک برای بازتاب افکار خود استفاده کنیم. به عنوان مثال ژاپن در دوره ای تصمیم گرفت کودکان خود را برای فوتبالیست شدن ترغیب کند به همین دلیل تصمیم گرفتند کارتون "فوتبالیستها" را تولید کرده و آن را پخش کنند که نتیجه آن سال ها بعد در فوتبال این کشور مشخص شد. بنابراین از سینما می توان به عنوان یک ابزار بلندمدت برای کودک و نوجوان استفاده کرد.
*این تجربه زمانی با موفقیت همراه خواهد بود که مردم تمایل به دیدن فیلم در سینما داشته باشند، اما مخاطب سینما در ایران بسیار کم است.
معتمدی: آنچه که در ایران اتفاق افتاده و جزو معضلات سینمای ایران است، این است که سینمای ایران یک سینمای سفارشی و دولتی است. این در حالی است که اقتصاد این سینما یک اقتصاد کاسهای است، اقتصادی که همه از آن می خورند و اقتصاد گردشی کامل نیست و هیچ گاه از طریق اکران، پول ساخت فیلم بازنمیگردد.
به عنوان مثال زمانی که بنیاد سینمایی فارابی برای ساخت یک فیلم سینمایی پول می دهد اصلا به بازگشت آن فکر نمی کند و تنها به این مسئله فکر می کند که کشور بزرگی مانند ایران باید سینما داشته باشد و برای آن باید خرج کرد. هرچند این نگاه خوبی است اما باید به این مسئله هم فکر کنیم که باید کاری کنیم که سینما بتواند خود را حفظ کند و این تنها در شرایطی پیش میآید که سینما گیشه داشته باشد و گیشه زمانی معنا دارد که مخاطب سینما به سینما بیاید. مردم را نیز نمی توان به زور چوب به سینما آورد. این درحالی است که مردم با دیدن یک فیلم خوب به دیگر دوستان خود خبر می دهند که یک فیلم خوب در سینما در حال اکران است و چنین تبلیغات سینه به سینه ای بسیار تاثیرگذار است.
بیست و هفتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان نمونه ای از تولیدات سینمای کودک در یک سال گذشته بود تا ببینیم چند درصد از فیلم هایی که در یک ساله گذشته به اسم سینمای کودک و نوجوان ساخته شده، برای کودک و نوجوان بوده است و چند کودک این فیلم ها را دوست داشتند. بسیاری از کودکان و نوجوانان که این فیلم ها را دیده اند به گفته خودشان به دنبال فیلم هایی هستند که بتوانند آن را بفهمند. این به آن معنا است که کودکان زمانی را برای دیدن یک فیلم صرف کرده اما چیزی از آن نفهمیده اند و این خود می تواند بار منفی برای سینمای کودک به همراه داشته باشد.
درحالی که ما تلاش می کنیم با کمک وزارت آموزش و پرورش، بچهها را به سمت سینما ببریم در کشورهایی مانند امریکا برای دیدن یک فیلم سینمایی در روز اول صف اکران میکشند، چرا که در این کشورها برای تولیدات سینمایی ارزش قائلند و مطمئن هستند که فیلم خوبی را خواهند دید و اشتیاق برای دیدن فیلم قبل از اکران در جامعه ایجاد می شود. حال در ایران به جای ایجاد اشتیاق برای تماشای یک فیلم، صاحبان فیلم هزینه هم می کنند تا دانش آموزان را از مدرسه ها برای دیدن فیلم با قیمت نیم بها به سینما بکشانند.
*"عملیات مهدکودک" به عنوان یک فیلم برای کودک و نوجوان تا چه اندازه برای مخاطب خود ساخته شده است؟
معتمدی: یکی از مهمترین مسائل در موفقیت یک فیلم سینمایی توجه به ذائقه مخاطب است. درباره فیلم "عملیات مهدکودک" هم باید بگویم بعد از مطالعه فیلمنامه این فیلم سینمایی، داستان آن برای من بسیار جذاب بود به خصوص آن که مدتها بود در زمینه سینمای کودک و نوجوان کار نکرده بودم. این فیلم برخلاف فیلم های دیگر که از داستان های بلند ساخته شده از داستانکهای کوتاه شکل گرفته است، حتی در هنگام تدوین نیز تصمیم گرفتیم فیلم را تدوین موازی کنیم و داستان را تبدیل به اتفاقات کوتاه کنیم تا مخاطب کودک از دیدن این فیلم سینمایی خسته نشود.
در بخش جلوه های بصری، به عنوان مثال می توانستیم حضور گربه داستان را در فیلم بیشتر کنیم اما چون در فیلمنامه حضور گربه چندان پررنگ نبود، افزایش سکانس های گربه می توانست برای ما هزینهبر باشد. به دلیل اقتصاد کاسه ای که به آن اشاره کردم، همه چیز در سرمایه گذاری تعریف شده بود و ما باید بر همان اساس برای فیلم برنامه ریزی میکردیم.
درباره حضور گربه باید بگویم حضور علیرضا خمسه و حسی که نسبت به گربه و واکنش های او نسبت به گربه ای که هنوز طراحی نشده بود، داشت برای ما بسیار قابل توجه بود. در واقع ما بعد از دیدن واکنش ها و حس علیرضا خمسه نسبت به گربه، گربه مورد نظر را طراحی و حرکت های او را برنامه ریزی کردیم. در واقع آن چه که از بازی گربه دیدید، گربه بازیگری بود که در برابر بازی علیرضا خمسه طراحی شده بود. می توان گفت علیرضا خمسه بازیگردان گربه بود. خیلی خوب می شد که گربه نیز می توانست جزو بازیگران اصلی فیلم بود و مانند "فوفو" حضور پررنگ تری در فیلم داشت.
*تجربه طراحی یک گربه انیمیشن در این فیلم سینمایی چقدر برای شما سخت بود؟
معتمدی: برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران یک شخصیت گربه انیمیشن طراحی شد که با یک گربه واقعی اشتباه گرفته شده است. البته چون رفتارهای آن غیر واقعی است به ما می گوید که گربه واقعی نیست. البته بچه ها اینگونه به مسئله نگاه نکرده و آن را یک گربه واقعی در داستان می دانند. در طول طراحی شخصیت گربه، اول براساس واکنش های آقای خمسه، گربه را طراحی کردیم و در فاز دیگر، انیمیشن مورد نظر را بازنگری کردیم تا به آن طنز اضافه کنیم و با توجه به اینکه گربه صحبت نمی کرد و در سکانس های مختلف فیلم حضور نداشت، دست ما برای پروراندن شخصیت گربه بسته بود و تنها در دو سکانس ماشین و اعتراف گرفتن از قربان، گربه را به صورت انیمیشن می بینیم.
یکی از سخت ترین پلان های ما، اعتراف گرفتن گربه از قربان بود. در واقع شخصیتهای انیمیشن را از یک فاصله ای نه چندان نزدیک، خیلی راحت تر می توان طراحی کرد اما زمانی که از این فاصله نزدیک تر می شویم، جزئیات موها، واکنش ها و حرکت پوست آنها مهمتر میشود. به همین دلیل این یک پلان برای ما به اندازه کل فیلم سخت و دردسرساز بود. اتفاقات زیادی در این فیلم افتاد، به عنوان مثال نزدیک به 50 درصد از این فیلم سینمایی ویژوآل افکت داشت که شامل 430 پلان است.
از جمله پلان های سخت در زمینه ویژوآل افکت می توان به پر شدن اتاق از آب اشاره کرد. در زمان تولید تیم تولید دوست دارند که همه چیز کمی جمع و جورتر باشد. برای گرفتن این سکانس به سفارش تهیه کننده مجبور شدیم اتاق را کوچکتر کرده و بعد آن را پر از آب کنیم. زمانی که کار تمام شد، آقای جاهد بعد از دیدن این سکانس گفت کاش اتاق را بزرگ تر می کردیم چرا که در هنگام دیدن فیلم همه می گویند، گروه تولید یک اتاق به این بزرگی را چگونه پر از آب کرده و این بسیار جالب است.
در برخی از سکانس ها زمانی که چیزی به سمت "فوفو" پرتاب می شود با توجه به اینکه بازیگر "فوفو" بچه است برای گرفتن آن چیز پلک می زند، در حالی که "فوفو" یک فرشته است و قرار نیست پلک بزند، به همین دلیل ما در ویژوآل افکت، پلک زدن های او را گرفتیم تا قدرت او به عنوان فرشته را نشان دهیم. زمانی که این نوع از طراحی را انجام می دادیم، تنها به این فکر بودیم که بچه ها با دیدن این فیلم بخندند. یکی از ویژگی های تدوینگر ما این بود که 2 تا بچه داشت و این فیلم را با بچه های خود می دید و واکنش های آنها را به ما انتقال می داد که این برای ما بسیار خوب بود.
خمسه: من یک دختر هفت ساله دارم که عاشق فیلم سینمایی "سلام بر فرشتگان" است. امروز صبح از من سوال کرد که چه زمانی سی دی "عملیات مهدکودک " می آید. هرچند تا امروز فیلمهای زیادی در ژانر کودک و نوجوان کار کرده ام، اما این استقبال نشان می دهد که این فیلم سینمایی توانسته مخاطبان خود را راضی نگه دارد.
*استقبال از "عملیات مهدکودک" در جشنواره فیلم کودک و نوجوان هم خوب بود.
معتمدی: در نشست تخصصی که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان برگزار شد، اصلا فکر نمی کردم که بچه ها اینقدر از فیلم استقبال کنند، البته با توجه به اینکه یک کار جدید برای ما بود و بسیار به ویژوآل افکت تکیه کرده بود بی شک ایرادهایی هم داشت. فیلم کودک یک ژانر خاصی است و روش تیم ما نیز این است که ویژوآل افکت ها خیلی در فیلم به چشم نیاید و در متن آن برود. البته من از نتیجه این فیلم راضی بودم چرا که برای ما نیز خیلی آموزنده بود و یاد گرفتیم زمانی که می خواهیم یک فیلم کودک و نوجوان بسازیم، چگونه می توانیم به بچه ها نزدیک شویم و یا ویژوآل های جذاب برای فیلم هایی از این دست طراحی کنیم.
من امیدوارم فیلم هایی از این دست بیشتر تولید شود. متاسفانه افراد کمی به سمت اینگونه تولیدات می روند. متاسفانه در جشنواره فیلم کودک و نوجوان فیلمی جایزه گرفت که چندان ربطی به کودک و نوجوان نداشت. در حال حاضر اکثر کارگردانان سینمای کودک و نوجوان به خوبی می دانند که جشنواره فیلم کودک و نوجوان چه می خواهد و در زمان کمی مانده به شروع جشنواره یک فیلم را کاملا حرفه ای میسازند و آن را در جشنواره شرکت می دهند.
در ایران همه می دانند که فرصت فیلمسازی خیلی کم است و این خیلی بد است که فرصت ساخت فیلم های خوب از برخی فیلمسازان گرفته شود. فیلمی که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان جایزه گرفت، یک فیلم کاملا افسرده و پر از غم است، این درحالی که ما باید در شرایط کنونی به کودکان و نوجوانان خود شادی بدهیم. اگر ما امروز بتوانیم بچه های امروز را شاد کنیم، 30 سال دیگر جامعه شادتری خواهیم داشت. به همین دلیل باید جامعه شادتری را بوجود آوریم، البته این مسئله نیازمند برنامه ریزی بلند مدت توسط مدیران دولتی است. ایران در زمینه انرژی هسته ای و یا ارسال ماهواره به فضا برنامه ریزی کرده که البته این ها هم با حمایت نظام صورت گرفته است ولی برای داشتن جامعهای شادتر کاری نکردهایم.
*سینمای ایران در بخش جشنوارهای سیاستزده است. در سینمای کودک و نوجوان هم به جای آن که برای انتقال فرهنگ و به قول شما ایجاد شادی و نشاط از سینمای کودک و نوجوان استفاده کنیم از آن بیشتر به عنوان ابزاری برای انتقال سیاست ها و برنامه های دولتی بهره بردهایم.
معتمدی: سینمای کودک ما شبیه جوجه اردک زشت شده است. کسی خیلی به آن کاری ندارد، نمی توانند بگویند که نباشد اما کاری هم به آن ندارند. البته مسئولان هنری ما این مسئله را می دانند اما گویا پذیرفته اند که باید سینمای کودک و نوجوان همین باشد. ما باید برای جامعه آینده خود انسان تربیت کنیم، این تربیت یا از طریق تزریق اطلاعات به کودک و نوجوان صورت می گیرد که پذیرفتی نیست و یا اینکه برای آموزش و ارائه اطلاعات به کودک و نوجوان باید آن را برای کودک شیرین و دل انگیز کنیم.
اژدری: این مسئله در خارج از کشور هم همین گونه است. در سینمای کودک و نوجوان، انیمیشنها و حتی سینمای بزرگسال هم مسائل مذهبی و سیاسی به شدت وجود دارد. البته مهم این است که چگونه این مسائل را به کودک و نوجوان انتقال داد. در سینمای هالیوود این مسائل را در لایههای زیرین فیلم با نشانهها، تصاویر و موسیقی مطرح می کنند که به صورت ناخودآگاه وارد ذهن کودکان و نوجوانان می شود. البته اکثر این مباحت بسیار خطرناک هم هست. همانطور که معتمدی اشاره کرد در همین انیمشن هایی که تولید شده و به تازگی توسط شبکه نمایش خانگی دوبله شده و در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گرفته که از آن جمله می توان به "هواپیماها"، "توربو" و "دانشگاه هیولاها" اشاره کرد، به راحتی و به زیبایی به کودک و نوجوان یاد می دهد که از خانه و خانواده خود جدا شده تا به زندگی جدیدی دست پیدا کند.
این بحث خارج شدن از فضایی که هستیم توسط شبکه نمایش خانگی دوبله شده و در اختیار کودکان ما نیز قرار می گیرد، البته این مسئله بدی نیست که به کودکان یاد دهند خود را ارتقا داده و در جامعه به عنوان یک عنصر درخشان خود را نشان دهند اما اینکه از هر راهی برای رسیدن به این هدف استفاده کرد، درست نیست.
*آقای اژدری به هر حال دست سینمای خودمان خالی است و ناگزیریم خوراکی از آنسوی آبها برای بچههایمان تامین کنیم!
اژدری: اشکالی که ما در سینمای کودک ایران داریم، این است که به شدت در فیلم های سینمایی خودنمایی می کنیم. به عنوان مثال من به عنوان یک کارگردان که تنها دو فیلم سینمایی در رابطه با کودک و نوجوان ساخته ام، آنقدر روی منبر می روم و در رابطه با خدا و پیغمبر صحبت می کنم تا به همه نشان دهم که از همه چیز سر در می آورم. متاسفانه همه ما می خواهیم خود را بزرگ نشان داده و بگوییم از همه بیشتر می دانیم.
متاسفانه لغت فیلمساز که در سینمای ایران جا افتاده غلط است، این به آن معنا است که تنها یک نفر یک فیلم را ساخته است. مگر می شود یک نفر هم کارگردانی کند، هم تدوین کند و هم آهنگسازی کند؟ متاسفانه ما چون می خواهیم خود را بیشتر از همه نشان دهیم، در همه چیز بزرگ نمایی می کنیم. به عنوان مثال اگر قرار باشد یک فیلم سینمایی در رابطه با کودک و نوجوان بسازیم، آن کودک را در فیلم آنقدر توبیخ کرده و تحت فشار قرار می دهیم که نشان دهیم به خوبی می دانیم چگونه با یک کودک برخورد کنیم و ما چنین نگاهی را از سینمای کودک و نوجوان به مدیران و مسئولان دولتی هم انتقال می دهیم.
سینما یک هنر جمعی است و اگر هر یک از دوستانی که در پروژه "عملیات مهدکودک" همکاری داشتند، جایشان خالی میشد این فیلم سینمایی ساخته نمیشد. به عنوان مثال صحنه ای که از اکبر عبدی می گرفتیم بسیار کوتاه بود ولی ما برای این صحنه ساعت 3 بامداد شهربازی را تحویل گرفته و تنها تا زمانی که خورشید طلوع کند، برای گرفتن تصویر زمان داشتیم زیرا ما به شب احتیاج داشتیم. این درحالی است که عبدی سر فیلم "رسوایی" بود و برای این فیلم نیز نزدیک به نیم ساعت برای گریم زمان صرف می شد و با توجه به اینکه ما برای سکانس های مورد نظر نیازمند شب بودیم، تنها میتوانستیم چند پلان بگیریم، حال در چنین شرایطی اگر آبدارچی بی موقع چای می آورد، بی شک زمان اصلی ما برای گرفتن پلان های مورد نظر از بین می رفت. به همین دلیل است که می گویم سینما یک هنر جمعی است.
*شما به عنوان یک کارگردان، از شخص آقای خمسه به عنوان یک پیشکسوت در عرصه سینما و یک روانشناس تا چه اندازه استفاده کردید؟
اژدری: متاسفانه خیلی کم از تجربههای خمسه استفاده کردم، اما حضور علیرضا خمسه سر صحنه برای ما قابل توجه بود. البته من سر فیلم سینمایی "سلام بر فرشتگان" با آقای خمسه آشنایی داشتم. اما در این فیلم بچهها بیشتر با هم تعامل داشتند تا با بزرگترها، به همین دلیل نقش آقای خمسه در این فیلم بسیار کم بود. بعضی از انسانها هستند که حضور شاد و پر از انرژی آنها به همه گروه انرژی میدهد، آقای خمسه جزو این دسته از افراد هستند که زمانی که وارد صحنه می شدند به همه آرامش می دادند.
علیرضا خمسه در کنار حضور آرامشبخشش در صحنه، بازیگریست که با بحث جلوههای ویژه هماهنگ است. او در این فیلم با یک گربه خیالی بازی کرد و آنقدر تجسم قوی برای بازی با گربه داشت که معتمدی با این مسئله کمتر مشکل داشت. البته من یک سوء استفاده هم از رفاقت خود با آقای خمسه کردم، او بدون آن که فیلمنامه را بخواند قبول کرد تا با ما همکاری کند، این درحالی است که نقش او در این فیلم آنقدر کم بود که من خجالت می کشیدم آن را به خمسه پیشنهاد دهم، اما او بازی در این فیلم را بزرگوارانه قبول کرد.
متاسفانه یک پلان از آقای خمسه در این فیلم سینمایی حذف شد که من خیلی دلم میخواست این پلان در فیلم باقی بماند. اما بنا به دلایلی نتوانستیم یک دیالوگ را از اکبر عبدی بگیریم و این سکانس آقای خمسه را هم نتوانستیم در فیلم جای دهیم. زمانی که آقای عبدی به عنوان فرشته از آسمان به زمین میآید به "فوفو" می گوید بعضی آدم بزرگها هنوز هم فرشتهها را میبینند اما به دلیل آن که این سکانس حذف شد، سکانس حضور قربان با بازی علیرضا خمسه را که در حال دیدن فرشتهها است هم حذف کردیم.
متاسفانه زمانی که چنین فیلمنامههایی نوشته میشود نه تنها عده ای از افراد کمکی به حل مشکلات فیلمنامه از نگاه روانشناختی نمی کنند، بلکه موانعی هم برای آن ایجاد کرده و دل کارگردان را نیز خالی میکنند.
ادامه دارد...